بهراد رشوند: پرسپولیس، تیمی است که انگار با رستگاری عجین شده است؛ تیمی که وقتی همه چیز برایش تمامشده به نظر میرسد، برخاسته و حقیقت دیگری را رقم میزند. این بار هم الشرطه در برابرش صفآرایی کرده بود؛ تیمی منظم، خشن و سرسخت. پرسپولیس در میدان دوحه مثل سربازی بود که در زمین نبرد؛ زخمی و خسته اما با امیدی بیپایان، به سمت پیروزی میدوید.
دقایق پایانی، زمان افسانهسازی سرخهاست. لحظاتی که گویی زمان متوقف میشود تا پرسپولیس قصهای دیگر خلق کند. گیورگی گولسیانی، مدافعی که نامش حالا در دفتر خاطرات پرسپولیس جاودانه است، با ضربهای خونسردانه سرنوشت را نوشت. مثل یک شوالیه، شمشیر را بر زمین کوبید و پرچم پیروزی را برافراشت.
* گاریدو؛ کاپیتانی که کشتی را در توفان هدایت میکند
اگر فوتبال را درامی بیپایان تصور کنیم، خوان کارلوس گاریدو کارگردانی است که در دقایق آخر، اوج هیجان را به نمایش میگذارد. او از آن مربیانی است که میداند فوتبال تنها بازی نیست، بلکه زندگی است. پرسپولیس با گاریدو همان تیمی است که مخاطب تا آخرین لحظه نمیتواند نگاهش را از آن بردارد. او از آن مربیانی است که زیر فشار رسانهها و نقدها، نه میلغزد و نه عقب مینشیند، بلکه دست بر قلب تیم میگذارد و میگوید: «بجنگید؛ هرگز تسلیم نشوید!».
* دقایق پایانی؛ لحظههای جادویی پرسپولیس
از داربی پایتخت تا نبرد دوحه، دقایق پایانی برای پرسپولیس حکم پرده آخر نمایش را دارد؛ جایی که تمام داستان تغییر میکند. کنعانیزادگان در داربی، با ضربهای که انگار تمام امیدهای آبیپوشان را به یغما برد، سرود پیروزی سر داد. حالا گیورگی گولسیانی، همان مرد بلندبالای گرجی، نام خود را کنار آن قهرمانان حک کرده است.
این دقایق برای پرسپولیس چیزی فراتر از فوتبال است؛ لحظاتی که عشق هواداران، باور بازیکنان و فلسفه جنگندگی در یک نقطه تلاقی میکند. در این زمان، پرسپولیس دیگر یک تیم فوتبال نیست، بلکه یک اسطوره است؛ یک حماسه.
* مشکل دقایق ابتدایی؛ زخمی که باید درمان شود
اما فوتبال، همانقدر که جادویی است، بیرحم هم هست. پرسپولیس در همان نیمه اول، بارها تسلیم ضربات اولیه شده است. مقابل ذوبآهن، استقلال خوزستان و الاهلی عربستان، شروعی تلخ داشت. انگار هر نیمه اول، شکستی کوچک است که تیم باید در نیمه دوم آن را جبران کند.
در لیگ نخبگان آسیا هم، این ضعف در شروع نیمهها دیده میشود. مثل سربازی که در نخستین شلیک زخمی میشود اما با ارادهای آهنین، به جنگ ادامه میدهد. گاریدو باید این زخم را درمان کند، زیرا فوتبال همیشه فرصتی برای جبران نمیدهد.
* مدافعان گلزن؛ جایی که نبرد تغییر میکند
پرسپولیس تیمی است که مهاجمانش هنوز راهی به دروازه پیدا نکردهاند. لوکاس ژوائو، آن مهاجم تنومند، هنوز در هیچ شبی درخشان ظاهر نشده است اما مدافعان تیم جور مهاجمان را کشیدهاند. گولسیانی، کنعانیزادگان و فرجی، هر یک در لحظهای حساس، توپ را از خط دروازه عبور دادهاند.
این مدافعان، نه فقط دیوارهای دفاعی که قلبهای تپنده تیمند؛ مردانی که نشان دادهاند برای پیروزی، جایگاه مهم نیست؛ تنها روحیه جنگندگی است که میتواند سرنوشت را تغییر دهد.
* پرسپولیس؛ تیمی برای نوشتن قصهها
پرسپولیس این فصل را با آزمونهایی سخت آغاز کرد اما همچنان میجنگد؛ تیمی که در برابر تمام سختیها قد علم کرده است، تیمی که نمیترسد، نمیلرزد و نمیگریزد.
این پرسپولیس، همان تیمی است که شادروان دکتر «حمیدرضا صدر» از آن مینوشت؛ تیمی که اگر به زیر زمین هم برود، دوباره برمیخیزد و به جنگ ادامه میدهد. قصه پرسپولیس، قصه یک تیم نیست، بلکه قصهای است درباره امید، مقاومت و ایمان. قصهای که تا دقایق پایانی، نمیتوان پایانی برایش متصور شد.