فائزه گیتینما: پس از برقراری آتشبس در لبنان، سوریه که از 7 اکتبر به یکی از اهداف متمرکز رژیم صهیونیستی تبدیل شده بود، به صحنه حملات گسترده معارضان تروریست به عمق استراتژیک ایران تبدیل شد. این تقاطع زمانی بهخوبی نشاندهنده مرحلهای دیگر از توسعه تنش و درگیریها توسط ایالات متحده و دیگر بازیگران متحد رژیم صهیونیستی است. در اوج حملات گروههای مقاومت، رژیم صهیونیستی با نامگذاری این جنگ به عنوان «جنگ وجودی»، در تلاش بود تا بهطور ایدئولوژیک و بنیادین تمام قوای داخلی اسرائیل را برای مقابله با جبهه مقاومت بسیج کند. ترفند نتانیاهو برای افزایش انگیزه و توان زرهیاش با حمایت بیحدومرز آمریکا، چشماندازی طولانی از راهبرد جدید اسرائیل مبنی بر ادامه درگیریها و تصاعد تنشها تا حذف گروههای مقاومت را به تصویر کشید. همپوشانی منافع رژیم صهیونیستی و ایالات متحده به عنوان کارگردان اصلی تحولات کنونی، نشان میدهد که اقدامات ویژهای برای تشدید تنش در غرب آسیا در دستور کار آنها قرار دارد. نمایش نقشه «خاورمیانه جدید» توسط نتانیاهو در مجمع سازمان ملل نیز تأکیدی بر این راهبرد جدید منطقهای رژیم است که به عملیاتهای ناهمگون تروریستها و مزدوران ذخیره آمریکایی و حملات اسرائیل و آمریکا به مواضع مقاومت در سوریه، عراق و یمن اتکا دارد. اما قواعد برای ایران پیچیدهتر خواهد بود، چرا که اسرائیل از جنگ اجتناب میکند. مهمترین راهبرد آمریکا برای ایران همواره جنجالسازی و آشوب داخلی و فشارهای سیاسی خارجی با بهانههای مداخلهجویانه بوده است. قطعنامه اخیر شورای حکام نمونه خوبی از اقدام ضربتی آمریکا و تروئیکای اروپا در مقابل جمهوری اسلامی است که به درخواستهای مکرر سیاست خارجه دولت چهاردهم برای آغاز مذاکرات و تغییر برجام پاسخ میدهد، بویژه که به گفته بسیاری از ناظران سیاسی صهیونیستی، اسرائیل بعد از 7 اکتبر در مسیر زوال قرار گرفته و برای رفع این خطر، نیاز به پیادهسازی هدف غایی خود برای برتری ژئوپلیتیکی از مسیر نیل تا فرات و مهار ایران در دکترین اختاپوس رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد.
* قاعدهسازی دولت چهاردهم
زمینهچینی سیاست خارجه ایران برای کانالیزه کردن مذاکرات غیرواقعبینانه و درک کاخ سفید از روند جدید سیاستگذاری تهران، بیشک بر معادلات منطقهای تأثیر گذاشته است. پیام اقدام یکجانبه ایران برای توقف افزایش ذخایر اورانیوم با غلظت ۶۰ درصد و صرف اهتمام ویژه برای مذاکره و گفتوگو با آمریکاییها که توسط برخی دستاندرکاران دنبال میشود، نتایج غیرمنتظرهتری برای ایران و مقاومت در پی خواهد داشت. در این بین، پشتیبانی رسانهای برخی محافل سیاسی حامی دولت (و نه موضع رسمی دولت) از داخل برای تأیید و مشروع جلوه دادن مذاکرات مستقیم با آمریکا که بهدلیل خروج این کشور از برجام، در تضاد آشکار با اصول مذاکرات و منافع ملی قرار دارد، میتواند تصورات غیرواقعی و ساختگی از ایران نزد دولتمردان غربی ایجاد کند، چرا که هیچ نشانه روشنی از سوی دولت مستقر دموکرات یا دولت جمهوریخواه آینده درباره برداشتن گامهای مثبت در چارچوب توافق هستهای دیده نمیشود و تنها اخباری مبهم و مزین به عبارات فریبنده توسط برخی مراجع آگاه آمریکایی منتشر میشود. در مقابل، صدور قطعنامه شورای حکام علیه فعالیتهای هستهای کشورمان، بر پایه مواضع خصمانه آمریکا و تروئیکای اروپا و گمانهها برای فعالسازی مکانیسم ماشه، پالسهای دقیقی از سوی غرب به تهران برای آغاز مذاکرات تلقی میشود. این در حالی است که انتشار خبر دیدار ایلان ماسک با نماینده ایران در سازمان ملل - هرچند تکذیب شد - و همچنین موضوع سفر آقای تختروانچی به اسلو و سفر همزمان آقای عراقچی به لیسبون، نگرانیهای زیادی را درباره نرمش ایران در برابر آمریکا، آن هم در شرایط بغرنج منطقهای، ایجاد کرده است.
* نقش بازیگران منطقهای
ترکیه که سابقهای طولانی در تقویت جبهه معارضان سوریه دارد و سیاست بندبازی را در قبال تحولات منطقه دنبال میکند، ظرفیت خوبی برای ایفای نقش «تک مداخلهگری» و عهدهداری در جنگی جدید از سوی غرب دارد. با وجود اینکه ترکیه اهداف مستقلی از مداخله و ایجاد جنگ در سوریه دنبال میکند، تطابق زمانی ورود آن با آتشبس در لبنان نمیتواند تصادفی و بدون برنامه باشد. برخی منابع گزارش دادهاند کاروان نظامی ترکیه شامل کامیونهای مملو از سلاحهای سنگین، تانک و خودرو چهارشنبهشب و هفته گذشته از طریق گذرگاه مرزی «باب السلامه» وارد شمال حلب شده و به سمت نقاط محل استقرار نظامیان ترکیه در منطقه عملیاتی سپر فرات حرکت کرده است. این اعزام گسترده و مجهزسازی مخفیانه نیروهای تروریستی توسط آمریکا خبر از تجدید درگیریها با قواعد بهروز شده میدهد، چرا که متغیر دخالت مستقیم رژیم صهیونیستی برای تغییر بشار اسد نیز وارد معادله شده است.
در این بین، نقش کشورهای عربی در تشدید درگیریهای سوریه با توجه به اتخاذ مواضع محتاطانه آنها نسبت به تحولات بعد از 7 اکتبر و اولویت بخشیدن به مسائل اقتصادی نمیتواند آشکار باشد. با وجود اینکه عربستان به عنوان کلیدیترین کشور دنیای عرب، همچنان حملات پراکندهای را علیه دولت یمن ترتیب میدهد اما همواره از بیان همراهی با آمریکا اجتناب کرده و یا حتی در برخی وقایع مهم خود را خارج از گود درگیریها تعریف کرده است.
علاوه بر آن، به جز بحرین، هیچیک از کشورهای عرب منطقه حاضر به پیوستن به ائتلاف جنجالی آمریکا علیه یمن نشده و تلاش کردهاند نظارت بر وقایع را جایگزین دخالت در اموری کنند که تجربه شکست در آنها وجود داشته است.
در این میان، تغییر مهمی که اکنون در عرصه نبرد سوریه وجود دارد، حملات بیپرده و گسترده رژیم صهیونیستی و آمریکا به مواضع مقاومت در خاک سوریه است که فارغ از پشتیبانی تروریستها، به تنهایی نقش تاثیرگذاری را در تغییر موازنه قوا و تضعیف قوای متحدان بشار اسد ایفا میکند.
* آتشبس نامطمئن
تحولات در سوریه بهخوبی نشان میدهد رژیم صهیونیستی در بطن اجرایی شدن آتشبس لبنان در حال تدارک نقشههای دیگری است. از طرفی، سابقه رفتار رژیم صهیونیستی در زمان اوجگیری بحث مذاکرات و آتشبس پس از 7 اکتبر تایید میکند که اتاق فکر مشترک آمریکا و اشغالگران در حال برداشتن گامهای بلندتری در مسیر تعمیق جنگ هستند. هرچند ضربات حزبالله نقش اساسی را در تمکین تلآویو برای متوقف کردن حملات به خاک لبنان داشته اما اتکا به تحلیل پیروزی مقاومت لبنان و یکسره شدن جنگ پس از آتشبس، دچار نقص محاسباتی است، چرا که رصد تحولات پیرامون لبنان این احتمال را تقویت میکند که رژیم صهیونیستی در حال تقویت و سازماندهی مجدد قوای نظامی خود برای یک حمله فراگیر دیگر در لبنان است. تضعیف و تمرکززدایی مقاومت در سوریه با راهکار رویارویی دوباره با تروریستهای سوری و از طرف دیگر، حملات ممتد جنگندههای رژیم صهیونیستی برای قطع راههای مواصلاتی و شریانهای حیاتی حزبالله، بخشی از عملیات جدید اتاق فکر کاخ سفید در همین راستا است. علاوه بر این، مفاد شکننده ادعا شده در رسانههای عبری، زمینه هر بهانهجویی برای آغاز دوباره حملات در خاک لبنان را توسط رژیم صهیونیستی فراهم میکند به طوریکه در روزهای اخیر بارها گزارشهایی از نقض آتشبس توسط رژیم صهیونیستی و حملات پراکنده توپخانهای ارتش آن به اهدافی در جنوب لبنان مخابره شده است.
* ضرورت دیپلماسی صریح
با توجه به شرایط بحرانی موجود و تهدیدات آشکار رژیم صهیونیستی برای حمله به گروههای مقاومت و حتی کشور عراق، ضرورت اتخاذ مواضع صریح از سوی دستگاه دیپلماسی کشور برای تبیین مختصات ایران برای غرب در جنگهای بالقوه و فعالشده روشن میشود. تخاصم آشکار غرب و آمریکا در قبال ایران همراه با چاشنی جنگافروزی رژیم صهیونیستی، در حالی که دستگاه سیاست خارجه ایران متمرکز برای یافتن مسیری برای رایزنی با آمریکاست، در تعارض با منافع ایران و جبهه مقاومت قرار دارد. بویژه غرب نیات خصمانه و تهاجمی خود در قبال ایران را با قطعنامه شورای حکام و تحریم شرکتهای هواپیمایی در ازای تکاپوی دیپلماتیک ایران به سمت مذاکره، علنی کرده است. از سوی دیگر، دستگاه دیپلماسی باید رویهای پیشبرنده با استفاده از ظرفیتهای موجود در برابر ماجراجوییهای ترکیه در سوریه ایجاد کند، بویژه که کشورهای عرب منطقه، همانطور که ذکر شد، دیگر مانند گذشته تمایلی برای بازیگری فعال در تنشهای موجود ندارند و گامهای برداشتهشده اتحادیه عرب برای برقراری مناسبات سیاسی با بشار اسد، این موضوع را تایید میکند.