printlogo


کد خبر: 295850تاریخ: 1403/9/18 00:00
نگاه
تأملی در جایگاه زیارت در جبهه مقاومت

محمدرضا قائمی‌نیک: 1- با آغاز جنگ سرد و طرح کلان بلوک غرب برای کشورهای جهان‌سوم مبنی بر اجرای آمرانه برنامه‌های توسعه سرمایه‌داری (از جمله برنامه‌های عمرانی در ایران)، «توریسم» و انواع آن، از توریسم ورزشی تا توریسم طبیعت و توریسم جنسی و حتی توریسم مذهبی، تبدیل به یکی از مهم‌ترین ابزارهای بسط سرمایه‌داری شد. توریسم، یکی از بهترین ابزارهای سرمایه‌داری بویژه در نیمه دوم قرن بیستم برای بازگرداندن سرمایه در گردش نظام سرمایه‌داری بوده است. همان‌طور که می‌دانیم، سرمایه‌داری، بویژه در روایت آمریکایی پس از جنگ دوم جهانی، عمده درآمدهای خود را صرف تبلیغات و تشویق مخاطبان برای مصرف کالاهای توده‌ای سرمایه‌داری می‌کند تا از خلال این مصرف، گردش سرمایه رقم بخورد و بازار دچار رکود نشود. در این شکل از سرمایه‌داری، همان‌طور که مکتب فرانکفورتی‌ها درباره سرمایه‌داری آمریکا به آن اشاره دارد، «صنعت فرهنگ‌سازی» با «فریب توده‌ای»، مانع شکل‌گیری قیام‌های رهایی‌بخش کارگران می‌شود و با اعطای اشکال مهیجی از آزادی‌های مدنی به مردم از سوی دولت، بویژه در قلمرو امور جنسی، اعتراضات نسبت به نابرابری، تبعیض و نظایر آنها را کنترل می‌کند. از این جهت، توریسم، به‌مثابه یک کلان‌صنعت می‌تواند مقدمات جهانی‌ شدن سرمایه‌داری را نیز با منطق حاکم بر صنعت فرهنگ‌سازی فراهم آورد. سرمایه‌داری اروپایی قرن نوزدهم، پس از شکل‌گیری اتحاد جماهیر شوروی، ناگزیر از جهانی‌سازی سرمایه‌داری بود تا بتواند مانع گسترش ایده‌های انقلابی کمونیسم شوروی در کشورهای جهان سوم شود. از این جهت، توسعه سرمایه‌داری و توریسم، می‌توانست ابزار بسیار مفیدی برای جهانی‌سازی سرمایه‌داری بویژه از طریق بسط و گسترش صنعت فرهنگ‌سازی باشد. به همین دلیل، گستره‌ای از صنایع فرهنگی وابسته‌ به سرمایه‌داری از جمله سینما و بویژه سینمای هالیوود، سبک‌های زندگی غربی در تغذیه و سفر و گردش و حتی مسابقات ورزشی جهانی و نظایر آنها، بر مرکب توریسم جهانی غربی نشست تا با بسط فرهنگ سرمایه‌داری غربی، آنچه در اروپا و آمریکا موجب فریب توده‌ای می‌شد، این‌بار در کشورهای جهان سوم به ایفای نقش بپردازد.
2- توریسم‌های مختلف، ماهیت برساخته دارند. اساسا صنعت توریسم پیوندی ناگسستنی با تخیل انسانی دارد. گردشگر یا توریست، به ‌دنبال پرسه ‌زدن در محیطی است که ساخته‌ها و سازه‌های آن، محصول تخیل انسانی است. 
توریسم ورزشی، گردش در محیطی است که انسان، ساخته است؛ حتی توریسم طبیعت هم دیگر گردشگری در محیط طبیعی و فارغ از دخالت انسان نیست، بلکه محیطی است که انسان در آن، طبیعت دریا یا جنگل یا کویر را دستخوش تغییرات اساسی کرده است. به همین جهت، توریسم اساسا محیطی فارغ از زندگی روزمره است. به ‌تعبیر ارنست بلوخ، محیط توریسم، هستی «هنوز - نه» است که انسان به‌واسطه تخیل، در فضایی اتوپیایی، هتروتوپیایی یا میکروتوپیایی، برای فرار و گسست از زندگی روزمره می‌سازد. این محیط، از کاباره، ورزشگاه، کویر و دریا تا مسجد و معبد را در برمی‌گیرد. آنچه مهم است حضور فعال Imagination بشری در محیط توریستی است که حالتی از خلسه یا فراغت برای انسان مدرن فراهم می‌کند. بی‌جهت نیست که توریسم، با تصویر و عکس‌برداری و فیلم ‌گرفتن، گره خورده است. آنچه در توریسم، محو می‌شود یا به حداقل می‌رسد، حضور عوامل طبیعی یا مابعدالطبیعی است که مرز میان محیط توریسم و زندگی را بر هم می‌زند.
3- فرآیند سکولاریزاسیون که ریشه در تحولات اواخر قرون وسطی و آغاز رنسانس در غرب دارد، همزمان با تبدیل زیارت به توریسم است. همان‌طور که جان تیلمان در مقاله زائران قرون وسطی و ریشه‌های توریسم نشان داده است، سرآغاز توریسم در غرب، از خلال سکولار شدن زیارت کلیسا و کاهش مرجعیت آن در جهان مسیحی شکل گرفته است. از این منظر، در جهان قرون وسطی، برخلاف دوره معاصر، گردشگری یکی از اقسام زیارت محسوب می‌شده است اما با سکولار شدن جهان مسیحی، این نسبت تغییر می‌کند و میان گردشگری و زیارت، تفاوت و تمایزی جدی ایجاد می‌شود. با این‌ حال در تحولات یک قرن اخیر اروپا، با غلبه منطق گردشگری، زیارت تبدیل به یکی از انواع گردشگری مذهبی و نسبت میان این دو، کاملا برخلاف قرون وسطی شده است. این تحول، در جهان اسلام نیز به‌واسطه گسترش فرآیندهای سکولاریسم غربی در کشورهای منطقه، بویژه گردشگری‌های مختلف ورزشی، طبیعت‌، سلامت و گردشگری جنسی، در حال تکرار است؛ هر چند بسط آن در این کشورها، تابع میزان مقاومت یا تن‌ دادن به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی و منطق سکولار حاکم بر آن است.
4- عربستان سعودی در یک دهه اخیر بویژه بعد از قدرت ‌گرفتن بن‌سلمان، برای توسعه خویش، مسیری را پیش گرفته که شاید ایران، در دوره پهلوی دوم، بسیار جلوتر از عربستان فعلی درگیر آن بود. همان‌طور که می‌دانیم آنچه در جشن‌‌ هنر شیراز یا دیگر مراسم یا مکان‌های توریستی در دوره پهلوی دوم -که رابطه بسیار تنگاتنگی با بلوک غرب بویژه آمریکا داشت- رخ می‌داد، با تکنولوژی‌های پیشرفته‌تر امروز در کشورهای عربی از قطر، امارات و کویت تا عربستان سعودی در حال شکل‌گیری است. جشن‌هایی که نمود ظاهری آن، بروزات ناهنجار رفتار جنسی یا مراسم رقص و نظایر آنهاست، بخشی از طرح قرن بیستمی نظام سرمایه‌داری در چارچوب صنعت فرهنگ‌سازی است که معمولا در ذیل اجرای برنامه‌های توسعه یا همان برنامه‌های وابسته‌سازی کشورهای جهان سوم به غرب، برگزار می‌شود. این جشن‌ها عملا هرگونه انگیزه انقلابی‌گری یا قیام علیه ظلم آشکار یا پنهان سرمایه‌داری را از میان می‌برد و علقه رهایی‌بخش را می‌سوزاند. همین سوزاندان علقه رهایی‌بخشی است که باعث می‌شود عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی، همزمان و توأمان با در پیش گرفتن سیاست‌های توسعه‌گرایانه غربی و اجرای نمایش‌های اینچنینی که اخیرا با حضور جنیفر لوپز و همکاران، به اوج خود رسید، نسبت به کرور کرور شهدای کودک و زن و مرد مظلوم لبنانی و فلسطینی، بی‌واکنش باقی بمانند و به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی راغب باشند. در تمام کشورهای منطقه، روندی یکسان قابل مشاهده است: عادی‌سازی بیشتر روابط با رژیم صهیونیستی، اجرای بیشتر سیاست‌های توسعه سرمایه‌داری و کاهش حساسیت از سنت‌های دینی و اسلامی.
5- در مقابل، در کشورهای محور مقاومت، بیش از یک دهه است زیارت اربعین، همراه با پیاده‌روی چندملیتی، تبدیل به میعادی برای شیعیان، مسلمین و حتی پیروان دیگر ادیان شده است. فارغ از اینکه این زیارت، در طول تاریخ و حتی در نقطه آغاز و تکوینش، با مقاومت علیه ظلم گره خورده است اما حداقل در دوره معاصر می‌توان به طور قاطع گفت بویژه در زمان قدرت‌ داشتن حزب بعث عراق و دوره صدام‌، تبدیل به محوری برای مقاومت شیعیان عراق شده بود. از این جهت، این زیارت و پیاده‌روی، پیوند وثیقی میان زیارت و مقاومت رقم‌ زده است. چگالی عظیم و قوی پیاده‌روی اربعین، باعث شده است بسیاری از مسائل حل‌ناشدنی جهان گذشته اسلامی و جهان معاصر، البته به شکلی اسرارآمیز حل و فصل شود. تجربه بسیاری از زائران پیاده‌روی اربعین، گویای سر و رازی در این زیارت جمعی است که گویی انسان می‌تواند برای مدتی ولو کوتاه، تجربه‌ای از جمع میان جهان سنتی دینی و جهان معاصر، به محوریت اسلام و تشیع رقم بزند. پذیرش تکثری از دولت‌ - ملت‌ها که خود پدیده‌ای مدرن محسوب می‌شود و تکثری از اقوام و ملل و ادیان و مذاهب، در ذیل پرچم و محبت سید‌الشهدا (حب‌الحسین یجمعنا) منجر به پیدایش پدیده بسیار پیچیده‌ای شده است. با این ‌حال این تکثرها، چه سنتی و چه مدرن، چه مسلمان و چه مسیحی و یهودی و اهل سنت و شیعه، همگی بر محور مقاومت علیه ظلم شکل می‌گیرد. در تجربه پیاده‌روی اربعین، مقاومت، تمرین می‌شود. زیارت، تمرین مقاومت است و به همین دلیل، در زیارت اربعین، خبری از توده فریب‌خورده صنعت و فرهنگ سرمایه‌داری نمی‌توان یافت. در زیارت اربعین، به لحاظ اقتصادی، همه امکانات در خدمت زائر است و زائر، طبقاتی نیست. استاد دانشگاه و کارخانه‌دار و مغازه‌دار خرد و کارگر، همه در موکب، کنار هم می‌خوابند و می‌نوشند و می‌خورند و زندگی می‌کنند. این زیارت، گسسته از زندگی روزمره میزبانان هم نیست. میزبانی زیارت اربعین، نه در هتل‌ها و در جایی گسسته از مکان زندگی، بلکه در موکب‌ها و خانه‌ها است که محل امن زندگی است. میزبانان، آموزش‌دیده‌های کلاس‌های گردشگری و هتل‌داری نیستند که به میزبانی به‌مثابه شغل بنگرند، بلکه با میزبانی، زندگی می‌کنند. اگر تجربه چندروزه پیاده‌روی اربعین را با تجربه زندگی در فضای مدرن مقایسه کنیم، شاید بدمان نیاید تجربه پیاده‌روی اربعین، میهمان ‌شدن در خانه‌های عراقی‌ها و نظایر آنها را بیشتر نزدیک به زندگی بدانیم. ما در تجربه پیاده‌روی اربعین، احساس رهایی‌بخشی داریم؛ رهایی از تمام قیدوبندهای دست و پاگیرِ زندگی شهری یا زندگی مدرن و از تمام پروتکل‌های سیاسی و اجتماعی. در زیارت اربعین، اگر کسی به ‌دنبال رخ‌نمایی باشد، خیلی زود و سریع، نخ‌نما می‌شود. هیچ عنصری از استکبار نفس نیست که در این تجربه، آشکار نشود و مورد طعن قرار نگیرد. خلاصه آنکه در زیارت و پیاده‌روی اربعین، تجربه شیرین مقاومت و زندگی، در هم می‌آمیزد.
6- با گسترده شدنِ زیارت و پیاده‌روی اربعین، زیارت در دیگر مکان‌ها بویژه در شهرهای زیارتی بزرگ نظیر مشهد، قم و شیراز در ایران، تبدیل به مساله‌ای مهم شده است. با این ‌حال زیارت، در جهان معاصر، همواره در آستانه تبدیل شدن به گردشگری است. گردشگری، با پشتوانه‌ای بسیار قوی در نظام سرمایه‌داری قدیم و جدید، همواره می‌تواند بستر تبدیل و دگردیسی زیارت را فراهم آورد. از این منظر، زیارت، زائران، مجاوران و از همه مهم‌تر، سیاست‌گذاران و نهادهای درگیر امر زیارت، در جهان معاصر، در آستانه آزمونی دشوار قرار دارند تا این ظرفیت مقاومت در جهان اسلام را تعمیق بخشیده و به گسترش فرهنگ مقاومت اسلامی یاری رسانند یا تن به دگردیسی آن در ذیل گردشگری دهند و این ظرفیت عظیم را فدای منفعت‌های کوتاه‌مدت کنند. از این منظر، سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و اقتصادی عربستان سعودی برای تبدیل مهم‌ترین زیارت مسلمین، یعنی حج به یک مراسم گردشگرانه مذهبی در کنار گردشگری‌های طبیعت، ورزشی یا حتی جنسی، تناسب زیادی با سیاست‌های این کشور در مقاومت‌زدایی از منطقه دارد. یکی از عرصه‌های متاثر از سیاست‌ مقاومت‌زدایی که همان عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است، تبدیل زیارت به‌ عنوان عنصری از مقاومت در برابر استکبار و ظلم به یک مراسم گردشگری مذهبی سازگار با گردشگری‌های دیگر از جمله گردشگری جنسی است. در حالی ‌که بخشی از جهان اسلام یا حتی جهان عرب، درگیر مقاومت تام و تمام با نظام سلطه سرمایه‌داری غربی است، عربستان سعودی که به جهت موطن وحی اسلام، سردمدار اعراب محسوب می‌شود، میزبان سکولارترین شکل گردشگری، یعنی گردشگری جنسی است. در حالی ‌که جوانان فلسطینی و لبنانی و سوری و ایرانی و نظایر آنها، آرزوی زیارت بیت‌المقدس را در سر می‌پرورانند، جوانان نشسته بر ثروت نفت عربستان سعودی، در ریاض، شیفته جنیفر لوپز و گردشگری جنسی او شده‌اند.

Page Generated in 0/0063 sec