مهدی طاهرخانی: حدفاصل ۲ بازی با نساجی و ملوان، پرسپولیس یک زخم کهنه را با دستورات تازه گاریدو پانسمان کرد. گاریدویی که میان گرداب انتقادات و مشاورههای نادرست، به این نتیجه رسید که باید به مرکز میدان ایمان بیاورد. اصرارش بر گرفتن میانه زمین با 3 هافبک و سپس شوتزنی، حکم یک درمان شوکآور را داشت. در این درمان، سروش رفیعی بهترین نسخه خود را عرضه کرد. هافبکی که در انزلی جلوتر از ریگی و خدابندهلو قرار گرفت، نبض میدان را به دست گرفت و پرسپولیس را به ریتمی برگرداند که انگار مدتها بود آن را گم کرده بود. پاسهای کوتاه و بلندش نهتنها خط میانی را زنده کرد، بلکه مسیری برای عبور از ترسهای قدیمی گشود.
نیمه دوم همان جایی بود که پرسپولیس به خودش برگشت. ترس از دریافت گل را کنار گذاشت و جلو کشید. درست است یک ضربه ایستگاهی کار را خراب کرد اما قرمزها به راه خود ایمان داشتند و این ایمان سرانجام یک کامبک کلاسیک را در پی داشت.
گاریدو با تمرینات مکرر شوتزنی، پرسپولیس را از عادتهای مخربش جدا کرد. جایی که پیش از این، توپ به پای سروش یا سایر هافبکها میرسید و همه منتظر لحظهای مناسب برای پاس دادن بودند. حالا اما شوتهای مستقیم، بخشی از این تیم شده بود.
سروش، این بار بازی خوبش را با یک گل زیبا تکمیل کرد اما اراده جمعی پرسپولیس چیزی فراتر از این گل بود. آنها نمیخواستند با یک امتیاز از انزلی برگردند.
پرس از جلو، بدون ترس از ضدحملات، برایشان جواب داد. ارسال استادانه سعید صادقی، همان بازیکنی که این روزها در حاشیهای ناخواسته گرفتار شده، به فرجی رسید و ضربه سر او، امضای نهایی پیروزی قرمزها شد.
اگر کمی شانس با پرسپولیس یار بود، علیپور یا صادقی میتوانستند کار را با گل سوم در 10 دقیقه پایانی تمام کنند اما این برد بیش از هر چیز به حساب تغییرات نیمه دوم گاریدو نوشته شد. او ارونوف را از زندان وینگر چپ آزاد کرد و علیپور را بهجای عیسی آورد؛ تغییری که شاید بزرگترین سوال بیجواب این بازی بود: چرا عیسی در این شرایط، همچنان فیکس است؟!
پرسپولیس نشان داد چرا سالهاست قهرمان میشود. DNA این تیم در روزهای سخت فعال میشود؛ بازیکنانی که وقتی آنها برمیخورد، بهترین نسخه خود را ارائه میدهند.
اما پشت پرده، کسانی بودند که به گوش گاریدو میخواندند سروش یا صادقی کمتر بازی کنند. کسانی که انگار نمیخواستند این مربی اسپانیایی بحران را پشت سر بگذارد. گاریدو به دوستان واقعی نیاز دارد؛ کسانی که او را زمین نزنند و بفهمند سروش در جایگاه اصلیاش و سعید صادقی در اوج، همان قطعات گمشدهای هستند که تیم را نجات میدهند.
حالا گاریدو در آستانه نبردی سخت در اصفهان است. حلقه مفقودهای که باید بیابد، همین تغییرات ظریف و استفاده درست از بازیکنان است. چیزی که شاید دوستان ناصادقش نمیخواهند او آن را ببیند.