printlogo


کد خبر: 296090تاریخ: 1403/9/25 00:00
مقاومت، از بحران‌ها تا گسترش جبهه‌های جدید
جوانان سوری؛ خط‌شکن‌های جدید مقاومت

مصطفی نصری: تحولات اخیر سوریه و سقوط حکومت بشار اسد در کنار قدرت گرفتن گروه‌هایی چون تحریرالشام، بحث‌ها و تحلیل‌های زیادی را درباره سرنوشت مقاومت در منطقه ایجاد کرده است. بسیاری این رویدادها را عاملی برای تضعیف محور مقاومت و محدود شدن دامنه آن می‌دانند اما رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم، با تبیینی عمیق‌تر از مفهوم مقاومت، این وقایع را نه تهدید، بلکه فرصتی برای تقویت و گسترش مقاومت ارزیابی کردند.
ایشان با تاکید بر ماهیت معنوی و فکری مقاومت، آن را فراتر از یک ساختار سخت‌افزاری توصیف کرده و گفتند: «جبهه مقاومت یک سخت‌افزار نیست که بشکند یا فرو بریزد، مقاومت یک مکتب اعتقادی است، یک ایمان قلبی و قطعی که با فشار و تهدید نه‌تنها ضعیف نمی‌شود بلکه گسترش می‌یابد». از نگاه ایشان، جنایات و فشارهای دشمن نه‌تنها مانع ادامه مسیر مقاومت نمی‌شود، بلکه انگیزه‌های جدیدی در میان مردم ایجاد کرده و جبهه‌های جدیدی از مقاومت را شکل می‌دهد. این دیدگاه با مرور بر تاریخ مقاومت در منطقه به‌خوبی قابل درک است. تجربه تاریخی نشان می‌دهد گروه‌های مقاومت نه از دل توافق‌های صلح، بلکه در دل بحران‌ها و فشارهای حداکثری متولد شده‌اند. غزه از دل سرکوب‌ها و فشارهای رژیم صهیونیستی شکل گرفت، حزب‌الله لبنان نتیجه مستقیم اشغالگری اسرائیل در جنوب لبنان بود و حشدالشعبی در عراق تحت شدیدترین فشارهای داعش به قدرت رسید. حتی انصارالله یمن که امروز موشک‌هایش به خاک اسرائیل می‌رسد، از دل جنگ و محاصره عربستان تا این حد رشد و تکامل پیدا کرده است. این روند نشان می‌دهد مقاومت، در دل تهدیدها و بحران‌ها نه‌تنها متوقف نمی‌شود، بلکه به فرصتی برای تقویت تبدیل می‌شود. این دیدگاه واقع‌بینانه و تیزبینانه از مقاومت، نه‌تنها پاسخی به تحلیل‌های بدبینانه نسبت به وضعیت منطقه است، بلکه افق تازه‌ای برای درک ماهیت و پویایی مقاومت در برابر تهدیدهای خارجی ارائه می‌دهد.
* مقاومت، مولود بحران‌ها و فشارهای حداکثری است
تاریخ معاصر منطقه غرب آسیا مملو از نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد جریان‌های مقاومت، نه از دل صلح و سازش، بلکه از دل بحران‌ها، فشارهای حداکثری و سرکوب‌های شدید متولد شده‌اند. مقاومت نه‌تنها در برابر تهدیدها از بین نمی‌رود، بلکه تحت فشار، ریشه‌های خود را عمیق‌تر کرده و شاخه‌های جدیدی می‌رویاند.
در این راستا، تجربه شکل‌گیری مقاومت فلسطین نمونه‌ای بارز است. نوار غزه، به‌عنوان یکی از پایگاه‌های اصلی مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی، نه در شرایط آرامش، بلکه در میانه شدیدترین فشارها و سرکوب‌ها پا به عرصه گذاشت. برخلاف تلاش‌هایی چون توافقنامه اسلو که با هدف کاهش تنش و ایجاد صلح به امضا رسید، آنچه در نهایت به تقویت مقاومت فلسطین انجامید، اقدامات خشونت‌آمیز و سیاست‌های سرکوب‌گرایانه رژیم اشغالگر بود که مردم غزه را به یکپارچگی و مقاومت واداشت.
حزب‌الله لبنان نیز نمونه‌ای دیگر از این پدیده است. این جریان که امروز به یکی از قدرتمندترین محورهای مقاومت در منطقه تبدیل شده، از دل تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان در سال ۱۹۸۲ و اشغال منطقه الجلیل متولد شد. اشغالگری و جنایات رژیم صهیونیستی، انگیزه‌های مردمی را برای تشکیل یک نیروی سازمان‌یافته مقاومت تقویت کرد. حزب‌الله، نه‌تنها به اشغال پایان داد، بلکه به تهدیدی راهبردی برای اسرائیل تبدیل شد و تعادل قوا در منطقه را به‌کلی تغییر داد.
در عراق نیز، حشدالشعبی، نیرویی که به کابوسی برای آمریکا در منطقه تبدیل شده است، در شدیدترین بحران‌ها و در واکنش به تهدیدات داعش شکل گرفت. حمایت‌های گسترده آمریکا از داعش و تلاش برای تضعیف عراق، مردم این کشور را به سمت ایجاد نیرویی متحد و مقاوم سوق داد. این گروه نه‌تنها در نابودی داعش نقشی کلیدی ایفا کرد، بلکه حضور نظامی آمریکا در عراق را به چالش کشیده و مساله خروج این کشور از عراق را جدی‌تر از همیشه کرده است. 
انصارالله یمن نیز نمونه‌ای دیگر از تولد مقاومت در دل بحران‌هاست. این گروه که در ابتدا به‌عنوان یک جریان محلی شناخته می‌شد، تحت فشار شدید جنگ و محاصره عربستان به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شد. امروز، توانایی انصارالله در شلیک موشک به عمق خاک فلسطین اشغالی، نماد روشنی از رشد و تقویت مقاومت در مواجهه با تجاوز و محاصره است.
حتی خود ایران، به ‌عنوان سرچشمه مقاومت در منطقه، از دل بحران‌ها و تهدیدها به این جایگاه رسید. انقلاب اسلامی ایران در برابر توطئه‌های خارجی، کودتاها و جنگ تحمیلی عراق، نه‌تنها باقی ماند، بلکه به الگویی برای مقاومت ضدآمریکایی در سطح جهان تبدیل شد.
این الگوها نشان می‌دهد هر چه فشار به ملت‌ها بیشتر باشد، انگیزه برای ایستادگی و مقابله نیز افزون‌تر می‌شود. بحران‌ها، فرصت‌هایی پنهان در دل خود دارند که اگر به درستی تفسیر شده و مورد بهره‌برداری قرار گیرند، می‌توانند زمینه‌ساز گسترش جبهه‌های مقاومت و تقویت محورهای آن شوند.
* سوریه عرصه شکوفایی شاخه‌های جدید مقاومت می‌شود
سوریه به ‌عنوان یکی از مهم‌ترین محورهای مقاومت، سال‌ها نقش کریدور استراتژیک برای پیوند گروه‌های مختلف مقاومت در منطقه را ایفا کرده است اما تحولات اخیر، از جمله سقوط حکومت بشار اسد و قدرت گرفتن گروه‌هایی همچون تحریرالشام، صحنه سیاسی این کشور را پیچیده‌تر کرده است. برخی این تغییرات را تهدیدی برای محور مقاومت می‌دانند اما نگاهی عمیق‌تر به تاریخ مقاومت در منطقه نشان می‌دهد از دل همین چالش‌ها و فشارها، جبهه‌های جدیدی از مقاومت شکل گرفته‌اند.
رهبر انقلاب، در سخنان اخیرشان، با اشاره به این تحولات، بر این نکته تأکید کردند که «مناطق تصرف‌شده سوریه به وسیله جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد. قطعا جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست، ایستادگی خواهند کرد، فداکاری خواهند کرد، تلفات هم خواهند داد اما بر این وضع فائق خواهند آمد». این بیانات، نشان‌دهنده امید و اعتمادی عمیق به توانایی مردم سوریه برای بازپس‌گیری خاک و بازتعریف نقش خود در محور مقاومت است.
برخلاف تصور، ناآرامی‌ها و فشارهای حداکثری در سوریه می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری جریان‌های جدید مقاومت شود. مناطق تحت اشغال یا تحت نفوذ گروه‌های مختلف، عرصه‌ای برای جوانان سوری است تا در برابر متجاوزان و تهدیدها ایستادگی کنند. همان‌گونه که در عراق، جوانان با تشکیل حشدالشعبی به یکی از مهم‌ترین بازیگران مقاومت در منطقه تبدیل شدند، در سوریه نیز ظرفیت‌های مشابهی وجود دارد. فشارهای خارجی و جنایات دشمنان، عزم مردم را برای مبارزه و ایستادگی تقویت می‌کند. بسیاری از جوانانی که تاکنون در حاشیه قرار داشتند، با مشاهده ظلم و جنایات دشمنان، به جبهه مقاومت می‌پیوندند. در چنین شرایطی، انگیزه‌های جدید برای مبارزه و فداکاری ایجاد می‌شود و امکان شکل‌گیری گروه‌های تازه‌نفس با رویکردها و استراتژی‌های نوین فراهم می‌شود.
* ارتقا از جایگاه «مسیر اتصال مقاومت» به «پایگاه مقاومت»
یکی از چالش‌های مهم در وضعیت کنونی سوریه، تغییر در مسیرهای ارتباطی مقاومت است. تا پیش از این، سوریه مسیری کلیدی برای انتقال تجهیزات، نیرو و هماهنگی میان گروه‌های مقاومت در لبنان، عراق و فلسطین بود. با تغییراتی که در مناطق مختلف این کشور رخ داده، دسترسی به لبنان و سایر مناطق ممکن است با دشواری بیشتری همراه شود. این محدودیت‌ها به ظاهر می‌تواند قدرت محور مقاومت را کاهش دهد اما تجربه نشان داده است هرگاه فشارهای خارجی افزایش یافته، مقاومت توانسته است با خلق راه‌حل‌های نوآورانه و ایجاد ساختارهای جدید، نه‌تنها بر این چالش‌ها غلبه کند، بلکه قدرت خود را گسترش دهد. اگر چه تغییرات در سوریه ممکن است در کوتاه‌مدت به پیچیده‌تر شدن اوضاع منجر شود اما در بلندمدت، ظرفیت‌های تازه‌ای برای محور مقاومت ایجاد خواهد کرد. سوریه به جای آنکه تنها مسیری برای انتقال نیرو و تجهیزات باشد، می‌تواند به یک پایگاه استراتژیک و منبع جدیدی برای مقاومت تبدیل شود. تجربه نشان داده مقاومت توانسته است از همین بحران‌ها به‌عنوان فرصتی برای گسترش دامنه خود استفاده کند. از دل این ناآرامی‌ها، ممکن است جریان‌هایی قوی‌تر و گسترده‌تر از مقاومت به وجود آیند که تأثیر آنها فراتر از مرزهای سوریه باشد.

Page Generated in 0/0056 sec