حامد سرلکی: شاید بیشتر از هر نسلی، دهه پنجاهیها و شصتیها با کانون و حال و هوای کتابهایش، برنامههای آموزشی تابستانهایش، همچنین مربیهای آن خاطره دارند؛ جایی که اساسا آموزش را نه در چارچوب دیکته شده نظام آموزشی، بلکه در یک فرآیند سرگرمکننده و دوستانه به کودکان و نوجوانان انتقال میداد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به عنوان یکی از نهادهای فرهنگی و آموزشی پیشرو در ایران، در طول تاریخ خود نقشی بیبدیل در تربیت نسلهای مختلف ایفا کرده است. با این حال، حقیقت این است که کانون نسبت به دوران اوج خود فاصله گرفته و جذابیت کمتری برای کودکان و نوجوانان دارد. این نهاد با هدف ایجاد فضایی مناسب برای شکوفایی خلاقیت، تفکر انتقادی و توانمندیهای هنری کودکان و نوجوانان تأسیس شد اما در سالهای اخیر، با چالشهای متعددی مواجه شده که بر کیفیت و جذابیت فعالیتهای آن تأثیر گذاشته است؛ به نوعی کانون در دوران «انتقال بین نسلی» جامانده است.
کاهش میزان مشارکت کودکان و نوجوانان در برنامهها و فعالیتهای کانون، نشاندهنده این واقعیت است که نیازها و علایق نسل جدید به طور قابل توجهی تغییر کرده است. در دنیای دیجیتال امروز، کودکان و نوجوانان به منابع و سرگرمیهای متنوع و جذابتری دسترسی دارند که کانون نتوانسته است به طور کامل با آنها رقابت کند. این موضوع، بویژه در شرایطی که کانون نیاز به نوآوری و بهروزرسانی برنامههای خود دارد، نگرانکننده است.
در این راستا، طرح ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش، نگرانیهای عمیقی را در میان اهالی فرهنگ و هنر به وجود آورده است. در این گزارش به بررسی جایگاه کانون، دلایل مخالفت با این ادغام و مطالبات انجمن نویسندگان کودک و نوجوان خواهیم پرداخت.
* تولد کانون بر مدار «استقلال فکری» و «پرورش»
تحقیقات نشان میدهد استقلال فکری و پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان از اهمیت ویژهای برخوردار است. «جان دیویی» فیلسوف و نظریهپرداز آموزش بر این باور است آموزش باید به گونهای طراحی شود که به کودکان اجازه دهد تفکر انتقادی و خلاقانه را تجربه کنند. وی تأکید میکند یادگیری باید مبتنی بر تجربیات واقعی و تعاملات اجتماعی باشد تا کودکان بتوانند به استقلال فکری دست یابند. همچنین «پیاژه» روانشناس مشهور نیز به اهمیت استقلال فکری در فرآیند یادگیری اشاره کرده و معتقد است کودکان باید در محیطهایی قرار گیرند که بتوانند به طور فعال با مسائل مواجه شوند و راهحلهای خلاقانهای ارائه دهند. این نظریهپردازان نشان میدهند ایجاد فضایی آزاد و خلاقانه برای یادگیری، نه تنها به توسعه مهارتهایشناختی کمک میکند، بلکه به شکلگیری هویت مستقل و خودباوری در کودکان و نوجوانان نیز منجر میشود.
با این پیشفرضها بسیاری از نهادسازان ایرانی دست به ایجاد فضایی مستقل برای پرورش فکر در کودکان و نوجوانان زدند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از زمان تأسیس خود در دهه ۴۰، به عنوان یک نهاد مستقل و تخصصی، توانسته است با تمرکز بر فعالیتهای فرهنگی، هنری، ادبی و علمی، تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر کودکان و نوجوانان بگذارد. این نهاد با برگزاری کارگاههای آموزشی و هنری، تولید کتابها و محصولات فرهنگی متنوع، فضایی خلاقانه و آموزشی را برای کودکان فراهم کرده است. از تأسیس کتابخانهها و مراکز فرهنگی در نقاط مختلف کشور، بویژه مناطق محروم، تا برگزاری جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی، کانون همواره در تلاش بوده است دسترسی به منابع فرهنگی را برای کودکان و نوجوانان افزایش دهد.
کانون پرورش فکری، نه تنها به پرورش استعدادهای فردی میپردازد، بلکه با ایجاد بسترهای اجتماعی و فرهنگی، به تقویت هویت ملی و فرهنگی کودکان و نوجوانان نیز کمک میکند. فعالیتهای این نهاد، بویژه در زمینههای ادبی و هنری، موجب افزایش آگاهی فرهنگی و اجتماعی در میان کودکان و نوجوانان شده و آنها را به تفکر انتقادی و پرسشگری ترغیب میکند. کانون با ایجاد فضایی امن و خلاق، به کودکان این امکان را میدهد که در محیطی آزاد و بدون قید و بند، به یادگیری و رشد بپردازند.
* نقد ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش
تجربه تلخ دولتیسازی امور فرهنگی که گذشته درخشانی داشته، ما را به این نتیجه میرساند ادغام کانون پرورش فکری با وزارت آموزش و پرورش، به عنوان یک طرح نسنجیده، میتواند تبعات منفی زیادی برای این نهاد و اهداف آن به همراه داشته باشد. در زیر به برخی نقدهای وارد بر این ادغام اشاره میکنیم.
۱- کاهش استقلال و تخصص: یکی از نگرانیهای اصلی درباره ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش، کاهش استقلال این نهاد و از بین رفتن تخصصهای آن است. کانون پرورش فکری به عنوان یک نهاد فرهنگی مستقل، با رویکردی تخصصی به پرورش کودکان و نوجوانان پرداخته است. این نهاد به دلیل داشتن کارشناسان و مربیان باتجربه، توانسته است برنامههای متنوع و خلاقانهای را ارائه دهد. ادغام این نهاد با وزارت آموزشوپرورش میتواند منجر به تمرکز بر اهداف آموزشی و درسی شود و توجه به ابعاد فرهنگی و هنری را کاهش دهد.
۲- نادیده گرفتن ماهیت فعالیتها: کانون پرورش فکری، بر اساس اصولی چون حضور داوطلبانه و فعالیتهای مبتنی بر علاقهمندی مخاطبان شکل گرفته است، در حالی که وزارت آموزشوپرورش بیشتر بر برنامههای آموزشی و درسی تمرکز دارد، از این رو این ادغام میتواند به نادیده گرفتن ماهیت فعالیتهای کانون و کاهش کیفیت آنها منجر شود. فعالیتهای کانون به گونهای طراحی شده که کودکان را به یادگیری و خلاقیت ترغیب کند و این ویژگیها در سیستم آموزشی رسمی ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.
۳- تعطیلی فعالیتهای ارزشمند: ادغام کانون با وزارت آموزشوپرورش میتواند به تعطیلی یا کاهش فعالیتهای ارزشمند این نهاد منجر شود. بسیاری از برنامهها و فعالیتهای کانون به صورت غیررسمی و در اوقات فراغت انجام میشود و این وضعیت بویژه در شرایط فعلی که نیاز به فعالیتهای فرهنگی و هنری بیشتر از همیشه احساس میشود، نگرانکننده است. کانون با برگزاری کارگاهها، نمایشگاهها و رویدادهای فرهنگی، به ایجاد فضایی برای تبادل نظر و خلاقیت کمک کرده است و ادغام با وزارت آموزشوپرورش میتواند این فضا را محدود کند.
۴- کاهش کیفیت محصولات و خدمات: یکی دیگر از نگرانیها درباره ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش، کاهش کیفیت کتابها و محصولات فرهنگی این نهاد است. کانون در زمینه تولید محتوای فرهنگی و آموزشی، سابقهای درخشان دارد و این ادغام میتواند به کاهش تنوع و کیفیت این محصولات آسیب بزند. بویژه در شرایطی که کودکان و نوجوانان به منابع آموزشی با کیفیت نیاز دارند، این موضوع میتواند تبعات منفی برای فرآیند یادگیری آنها به همراه داشته باشد.
* مطالبات انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
اخیرا انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در نامهای خطاب به رئیسجمهور، به صراحت خواستار جلوگیری از ادغام کانون پرورش فکری با وزارت آموزشوپرورش شده و تأکید کرده این نهاد باید در جایگاه شایسته خود باقی بماند. در این نامه، نویسندگان به اهمیت کانون در تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان اشاره کرده و خواستار تبدیل کانون به نهادی مستقل و زیر نظر رئیسجمهور با هیات امنایی متشکل از نمایندگان تشکلهای تخصصی و فرهنگی شدهاند.
۱- اهمیت جایگاه کانون: نویسندگان در نامه خود به اهمیت جایگاه و نقش کانون پرورش فکری در ایران و جهان اشاره و تأکید کردهاند این نهاد باید به عنوان یک مرکز فرهنگی معتبر و مستقل شناخته شود. آنها نگرانند ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش، بتدریج این نهاد را از اهداف و وظایف ذاتی خود دور و آن را به یک نهاد صرفا آموزشی تبدیل کند.
۲- پیشنهادات برای بهبود وضعیت: انجمن نویسندگان در این نامه، پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت کانون ارائه داده است. آنها خواستار حفظ استقلال کانون و تقویت فعالیتهای فرهنگی و هنری آن شدهاند. همچنین تأکید کردهاند کانون باید از پوشش وزارت آموزشوپرورش بیرون آمده و به نهادی مستقل تبدیل شود که بتواند به پرورش استعدادها و مددرسانی به خانوادهها و جامعه در تربیت غیررسمی کودکان و نوجوانان بپردازد.
* جمعبندی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان یک نهاد فرهنگی و آموزشی، دارای تاریخچهای غنی و تأثیرگذار در تربیت نسلهای آینده است. با این حال، فاصله گرفتن از دوران اوج خود و کاهش جذابیت برای کودکان و نوجوانان، به نگرانیهای موجود دامن زده است. ادغام این نهاد با وزارت آموزشوپرورش میتواند تبعات منفی زیادی به همراه داشته باشد و به کاهش کیفیت و تنوع فعالیتهای آن منجر شود. بنابراین حفظ استقلال کانون و تقویت فعالیتهای آن، امری ضروری است که باید در سیاستگذاریهای فرهنگی و آموزشی مورد توجه قرار گیرد. همچنین توجه به مطالبات انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و حمایت از این نهاد میتواند به بهبود وضعیت فرهنگی و هنری کودکان و نوجوانان کمک کند.
در دنیای پرشتاب امروز، جایی که خلاقیت و تفکر انتقادی به عنوان ابزارهای اصلی موفقیت شناخته میشود، کانون پرورش فکری باید به عنوان یک نهاد مستقل و پویا باقی بماند. ادغام آن با وزارت آموزشوپرورش نه تنها تهدیدی برای این نهاد، بلکه تهدیدی برای آینده فرهنگی و هنری نسلهای آینده خواهد بود. در این شرایط، حمایت از کانون و ارتقای جایگاه آن به عنوان یک نهاد مستقل، ضرورتی اجتنابناپذیر است که باید در کانون توجه سیاستگذاران و جامعه قرار گیرد. به نوعی نوستالژی نسلساز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تنها با یک به روزرسانی کارشناسی و توجه به مفهوم «انتقال میاننسلی» میتواند وضعیت همسوتری با خواست کودک و نوجوان امروزی به وجود آورد.