پیرامون مستند جاذبه که گزیدههایی از دیدارهای خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب را نمایش میدهد
میلاد جلیلزاده: از میان تمام محافلی که رهبر معظم انقلاب در آنها میزبان نمایندگانی از اقشار مختلف جامعه هستند، ۲ گروه را میتوان نسبت به بقیه صمیمیتر و خودمانیتر دید. مورد اول دیدارهای ایشان با هنرمندان بویژه ادباست که انگار در آنها آیتالله خامنهای را در جمع دوستانشان میبینیم و مورد دوم دیدارهایی است که با خانواده شهدا انجام میشود و در این قبیل موارد، انگار رهبر معظم انقلاب را در جمع خانواده و بستگان نزدیکشان میبینیم. به نظر میرسد در دیدار هر کدام از این ۲ گروه که تصاویر خصوصیتری از رهبر انقلاب ثبت و ضبط شده و از میان مستندهای متعددی که متشکل از گزیده دیدارهای رهبری با اقشار مختلف و گاهی گفتوگو با شرکتکنندگان در آن است، معمولا مواردی که به دیدار ایشان با هنرمندان یا خانواده شهدا مربوط میشود، بیشتر از باقی موارد به چشم آمده و جذاب شده است. البته نفس این موضوع که چرا دیدارهای یک رهبر سیاسی با گروههای اجتماعی مختلف وقتی گلچین میشود و به شکل مستند در میآید، تا این اندازه دیدنی میشود، خودش بحث جداگانهای است که به رغم سادگی ظاهریاش به نظر میرسد اگر در جستوجوی چرایی و دلیل آن باشیم، به نکات ویژهای درباره لایههای عمیقتر باورهای دینیمان به عنوان عناصر تشکیلدهنده این نظام سیاسی برسیم. اما سوای این بحثها که در ادمه به تفصیل دربارهاش سخن گفته شده، بد نیست به این هم اشاره شود که پخش چنین مستندهایی در این مقطع از تاریخ تحولات منطقه، چه تاثیر قابل توجهی در روحیه باورمندان به مقاومت خواهد داشت. ممکن است برنامهریزیها برای پخش مستند «جاذبه» که گزیدههایی از دیدار خانوادههای معزز شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب است، از مدتها قبل انجام شده باشد، چرا که ۲۵ آذرماه روز ملی بزرگداشت مادران و همسران شهدا است اما همزمانی نمایش این مستند با اتفاقات غافلگیرکنندهای که در سوریه در همین آذرماه رخ داد، خود به خود معنا و حال و هوای دیگری هم به تماشای این کار میبخشید. مستند جاذبه بیشتر از اینکه وصفکردنی باشد، دیدنی است اما میتوان در چرایی اینکه چنین دیدارهای ساده و صمیمانهای اینقدر دیدنی از آب درمیآیند تامل کرد و به پاسخهایی رسید که شناخت ما از بعضی مسائل دیگر را هم بهتر و دقیقتر میکند.
تا به حال مستندهای متعددی از دیدار اقشار مختلف جامعه با رهبر معظم انقلاب منتشر شده و اکثر این کارها بدون صدای راوی یا توضیحاتی از قبیل میاننوشتههایی که در بعضی مستندها رایج هستند، خود به خود جذاب و دیدنی بودهاند و ارتباط برقرار کردن با هیچکدامشان توضیح اضافی نمیخواست، مگر گاهی که یکی از دیدارکنندگان بخشی از آنچه در آن محفل رخ داده بود را توضیح میداد و ادامه توضیحش را میشد در تصاویر خود دیدار دید. مستند «جاذبه» که شامگاه ۲۵ آذرماه از شبکه اول سیما پخش شد و مشتمل بر تصاویری گلچینشده از دیدار آیتالله خامنهای با خانواده شهدای مدافع حرم بود، سومین بخش از مجموعه مستند «این ستارهها» است که بخش اول آن با عنوان «لشکر زینبی» در فروردین ۱۴۰۰ منتشر شد و بخش بعدی آن به نام «آرمان روحالله» در بهمن ۱۴۰۲ به انتشار رسید. اینکه پخش گزیدههایی تصویری از دیدار یک رهبر سیاسی و اعتقادی با اقشار مختلف مردم بتواند بدون اضافه کردن هیچ عنصر نمایشی و بصری دیگری، خود به خود اینقدر جذابیت داشته باشد، حتما دلایل ویژهای دارد که کمتر به آن توجه شده است. تا به حال بارها و بارها محتوای چنین دیدارهایی و مکالماتی که در آنها رد و بدل شده، مورد توجه مردم و رسانهها قرار گرفته و حتی گاهی بعضی از این مکالمات در بوته تحلیلهای جدی گذاشته میشود اما کمتر پیش آمده که اصل خود این ملاقاتها و کیفیتشان مورد تحلیل قرار بگیرد و کسی بپرسد این دیدارهای صمیمانه و این گفتوگوهای معمولی که چندان تفاوتی با غالب گفتوگوهای روزمره مردم عادی ندارد، چرا اینقدر جالب و دیدنی میشود؟ مردم ممکن است گاهی حرفهای سیاستمداران را با دقت گوش کنند به این دلیل که خبر از تصمیمات تاثیرگذار روی زندگی روزمرهشان میدهد اما این قبیل ملاقاتهای رهبر معظم انقلاب چنین خصوصیتی ندارد و حتی خیلیهایشان که حالا منتشر میشود، برای چند سال پیش است. این به نظر سوال سادهای است اما بهواقع تلاش برای فهمیدن همین نکته میتواند ما را تا حدودی به فهم شمایل حکومت دینی شیعه برساند.
* کلیشههایی که شکست
مردان سیاست سوای آنچه در زندگی عادیشان هستند، یک چهره عمومی هم دارند که غالب مردم همان چهره را میبینند و میشناسند؛ یک چهره رسمی. بعضی از این سیاستمداران سعی میکنند گاهی این چهره همیشگی را بشکنند تا بیش از حد تکراری و کسلکننده نشوند. مثلا لباس غیررسمی میپوشند و ورزش میکنند یا تصاویری از اندرونی منزلشان بیرون میآید. آنها گاهی میان مردم عادی هم میروند و با بعضیشان گپ و گفتی میکنند تا معمولیتر، صمیمیتر و خودمانیتر به نظر برسند اما به واقع چند بار تا به حال دیدهایم که یکی از سیاستمداران حتی اگر شده به شکل نمایشی، برای اینکه نشان بدهد با مردمش صمیمی است و بخواهد تصویر همیشگی و رسمیاش را بشکند، خود میزبان عدهای از مردم باشد؟ ما ایرانیها با این تصویر آشنا هستیم، هر چند مردم باقی مناطق دنیا ممکن است هیچگاه طعم آن را نچشیده باشند یا حتی از دور هم چنین صحنهای به چشمشان نخورده باشد. یکی از اصلیترین دلایل جذابیت چنین دیدارهایی همین میزانسن بدیع و کمنظیر است؛ اینکه یک سیاستمدار را در خانهاش میزبان مردم معمولی ببینیم. اما سوال بعدی این است که چرا و به چه دلیل و انگیزهای برخلاف اکثر کشورهای دنیا چنین میزانسنی در نظام سیاسی ایران شکل میگیرد؟
مردم ما با این صحنهها نخستین بار پس از پیروزی انقلاب مواجه شدند؛ جایی که امام(ره) ابتدا در قم و پس از آن در جماران میزبان گروهها و اقشار مختلف مردم میشدند. عمومیترین جلوه این دیدارها در مراسم عزاداری بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی مثل خیلی از مردمی که از قدیم داخل منازلشان روضه میگرفتند و در خانه را روی همه باز میکردند، میزبان جمعی از مردم میشدند، در کنار اینها دیدارهای خصوصیتری هم در بیت حضرت امام برگزار میشد که فضای ساده و صمیمی آن به دور از تمام تجملات معمول فضای سیاسی، چشم همه مردم دنیا را گرفته بود. امام دیدارهای خصوصیترشان را در اتاقی ساده و محقر با یک صندلی سفید و در فضایی خالی از تکلف برگزار میکردند اما این تنها تفاوت دیدارهای رهبر انقلاب با سایر رهبران سیاسی دنیا نبود. شاید در کاخهای ریاستجمهوری یا مقر نخستوزیران ممالک دیگر دنیا هم بارها میهمانیهایی با حضور هنرمندان یا سایر اقشار برجسته جامعه دیده شده باشد اما غیر از اینکه میزانسن این دیدارها هیچوقت اینقدر ساده و صمیمی نبوده، این نکته هم قابل توجه است که مردم کاملا عادی به این نوع ملاقاتها راه نداشتهاند. دیدار با خانواده شهدا از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون بهانهای بوده برای برگزاری صمیمانهترین ملاقاتها بین مردم عادی با رهبر انقلاب و این سنت از زمان حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی تا دوره زعامت آیتالله خامنهای امتداد داشته است. اینکه رهبر انقلاب در همان میزانسنی که با میهمانان سیاسی خارجی دیدار میکنند با خانواده شهدا هم دیدار کنند و حتی درباره خانواده شهدا بتوان صمیمیت بیشتری در فضای ملاقات دید، نکته برجستهای است که فقط در ایران پس از انقلاب میتوان نمونهاش را مشاهده کرد. وقتی مردم میبینند رهبرشان روی همان صندلی نشستهاند که هنگام دیدار همزمان با ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان روی آن نشسته بودند و در همین فضا با یک فرزند شهید یا پدر و مادر شهید روبهرو میشوند، احساس میکنند کسی که برایشان بیشترین اهمیت را دارد، خودش هم برای آنها ارزش قائل است.
یکی از چیزهایی که باعث میشود چنین دیدارهایی با چنین چینش ساده و صمیمانهای برگزار شود، نگاهی است که در مکتب شیعه به منزلت انسانی و اجتماعی افراد وجود دارد. جایگاه انسانها در این مکتب قبل از اینکه به موقعیت مالی یا سیاسیشان مربوط باشد، به میزان تقوای الهی آنها بستگی دارد و همین است که در دوران دفاعمقدس، فرمانده لشکری که شهید نشده بود، خود را از بسیجی ۱۵ سالهاش که به این مقام رسیده بود در جایگاهی پایینتر میدید. حتی در مقطعی از جنگ کار به آنجا رسید که امام(ره) درباره حسین فهمیده فرمودند: «رهبر ما آن طفل ۱۳ سالهای است که نارنجک به کمر میبندد و زیر تانک میرود». در تمام دنیا سعی میشود به سربازانی که جانشان را برای وطنشان اهدا کردهاند احترام گذاشته شود اما اینجا مساله فراتر از احترام میرود و بحث بر سر مقام و منزلت است. ما از آنجا که اگر الهی و دینی به موضوع نگاه کنیم، مقام اخروی شهید را سوای از درجه نظامی و سیاسیاش در این دنیا بسیار بالا میبینیم، بعضی از این تشریفات دنیوی برایمان بیمعنی میشود و در حد تعارف نزول میکند. در همین مستند «جاذبه» بارها دیده شد که رهبر معظم انقلاب در پایان مکالمهشان با والدین شهدا به آنها میگفتند انشاءالله فرزندتان با رسولالله محشور شود. پیامبر اکرم اسلام بالاترین مقام را نهتنها در مناسبات سیاسی امروز، بلکه در تاریخ بشریت دارند و وقتی جوانی ۲۲ یا 23 ساله در معرض چنین توفیقی قرار بگیرد که با پیامبر اسلام محشور شود، آنگاه دیگر تعجبآمیز نخواهد بود اگر والدین یا فرزندان او اینقدر صمیمانه با نایب امام عصر محشور باشند. پس به واقع این میزانسن صمیمانه نوعی از نمایش سیاسی نیست که مخلوق و مخصوص نظام سیاسی فعلی ایران باشد، بلکه یک خروجی طبیعی از باورهای عجین شده با ایده تشکیل این نظام سیاسی است و میشود گفت اگر در باقی دیدارهای رهبر انقلاب هم مقابل ایشان به جای مردان سیاست، سرو و صنوبرهایی اینچنین نشسته بودند، تصویر بیرونی دیدارها به همین شکل، پر از هوای تازه بود.