printlogo


کد خبر: 296177تاریخ: 1403/9/28 00:00
چرایی تغییر رویکرد دولت‌های غربی و آمریکا در مواجهه با تروریست‌های تکفیری
تروریست وابسته

گروه بین‌الملل: از حادثه 11 سپتامبر و وقایع پس از آن 24 سال گذشته و طی این سال‌ها بسیاری از تحولات غرب آسیا و کشورهای این منطقه به تحولات پس از این حادثه و اقدامات نظامی آمریکا به بهانه مقابله با تروریسم در منطقه گره خورده است. حمله به افغانستان، ساقط کردن رژیم صدام در عراق، ظهور داعش و تحولات سوریه همگی به 11 سپتامبر و حمله ارتش آمریکا به منطقه غرب آسیا مربوط است و دلیل کشته شدن میلیون‌ها انسان در منطقه غرب آسیا را می‌توان 11 سپتامبر دانست؛ حادثه‌ای که یک متهم ردیف اول داشت و نام آن سازمان تروریستی القاعده بود؛ سازمانی که با نیروهای خود که از اتباع عربستان سعودی، مصر و امارات عربی متحده بودند حمله 11 سپتامبر را انجام داد و پای آمریکا را به منطقه غرب آسیا باز کرد. جالب اینجاست که هیچ‌کدام از کشورهایی که اتباع‌شان در حمله 11 سپتامبر نقش داشتند در طرح جنگ‌افروزانه نبرد با تروریسم هدف قرار نگرفتند و تصمیم حمله به افغانستان و سپس عراق در پاسخ به این حمله تروریستی گرفته شد. 
حمله به افغانستان در حالی بود که خود آمریکایی‌ها و بریتانیا به کمک ارتش پاکستان حدود 20 سال قبل‌تر از 11 سپتامبر آن را با استفاده از اسلام‌گرایان سلفی و وهابی به پناهگاه گروه‌های تروریستی افراطی تبدیل کرده بودند؛ تصمیمی که آن زمان به منظور مقابله با پیشروی شوروی در افغانستان گرفته شده بود و برای اجرای آن تسلیحات و تجهیزات بسیاری نیز به مجاهدین افغان و مبارزان اسلام‌گرا اهدا شده بود. شاید در آن سال‌ها سیاستمداران و مسؤولان سرویس‌های جاسوسی غرب تصور حملاتی مانند 11 سپتامبر از سوی متحدان به اصطلاح اسلام‌گرای دیروز خود را نداشتند اما به هر حال این حادثه رقم خورد. از سوی دیگر دولت آمریکا باید با توجه به حمایت تمام‌عیار خود از دولت‌های استبدادی یا سکولار و نظامی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا که در نظم دوقطبی سابق علیه نظامات کمونیستی در بلوک غرب قرار داشتند و زادگاه و وطن بسیاری از این مبارزان اسلام‌گرا و افراطی مانند اسامه بن لادن بودند، احتمال این دست حملات را برای خود در نظر می‌گرفت. 
به هر حال حمله به افغانستان انجام شد و پس از 20 سال حضور دولت آمریکا و میلیاردها دلار هزینه در این کشور، گروه طالبان با گروه طالبان جایگزین شد! در سوی دیگر منطقه نیز به بهانه جلوگیری از دستیابی صدام به سلاح‌های کشتارجمعی به عراق حمله تمام‌عیار نظامی شد و پس از گذشت بیش از 20 سال از حمله سال 2003، این کشور همچنان درگیر مشکلات امنیتی است و در همسایگی این کشور نیز گروهی که تا دیروز به عنوان شاخه سوری گروه تروریستی القاعده شناسایی می‌شد امروز به عنوان حاکمان جدید سوریه توسط اروپایی‌ها، قطر، ترکیه و آمریکا شناسایی می‌شود. در تمام این تحولات این سوال برای مخاطبان ایجاد شده است که به چه علت القاعده‌ای که تا چند سال قبل با حملات تروریستی وحشتناک خود پای ارتش آمریکا را به منطقه باز کرد و منجر به تخریب گسترده ۲ کشور غرب آسیا و کشتار میلیون‌ها انسان و آوارگی جمع بیشتری شد، امروز دیگر تروریست نامیده نمی‌شود؟
برای بررسی چرایی این تغییر و تحول یک‌شبه باید به گذشته تعامل غرب با تروریست‌ها پرداخت، یعنی زمانی که نظام جهان همچنان دوقطبی بود و پیشروی ارتش سرخ در افغانستان ادامه داشت. در آن برهه تاریخی سخنرانی تاچر در جمع شبه‌نظامیان اسلام‌گرا در کوهستان‌های جنوب افغانستان و شمال پاکستان پدیده عجیبی به نظر نمی‌رسید و حتی حرکتی ضداستعماری و حمایت از ملت‌های جهان برای حفظ استقلال به حساب می‌آمد. حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در زمانی که اسلام‌گرایان وهابی و تکفیری در آسیای مرکزی و قفقاز مشغول جنگ و مبارزه با جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته از شوروی بودند نیز لقب تروریست را از دولت‌های غربی نگرفته بودند. برای مثال اقدامات چچنی‌های جدایی‌طلب علیه دولت روسیه نیز توسط غربی‌ها محکوم نمی‌شد و حتی در برخی موارد تشویق و تحریک نیز از سوی غربی‌ها برای اقدامات تروریست‌های  سلفی و تکفیری مشاهده می‌شد. 
اما پس از 11 سپتامبر این رویه تغییر اساسی کرد. ادبیات اسلام‌هراسانه و تروریست خطاب کردن تمام مسلمانان در دستور کار قرار گرفت و همکاری با دولت‌ها و رهبران سیاسی کشورهایی که زادگاه تروریست‌های بین‌المللی بودند با جدیت بیشتری توسط دولت آمریکا و دولت‌های اروپایی در دستور کار قرار گرفت. 
دولت‌هایی نظیر عربستان سعودی، امارات، قطر و کویت جوانان اسلام‌گرا و پردردسر خود را به کشورهایی نظیر افغانستان و پاکستان فرستادند و با حمایت‌های مالی و تسلیحاتی برای جوانان ماجراجوی خود در کشورهایی نظیر افغانستان، عراق و پاکستان زمینه جهاد را فراهم کردند که این رویه تا به امروز نیز ادامه دارد. تغییر رفتار دولت آمریکا را نیز باید اینگونه فهم کرد. در حال حاضر ارتباط‌گیری و استفاده از تروریست‌های تکفیری القاعده و انقلابی نامیدن آنها در دستور کار آمریکا قرار دارد و این تغییر رفتار در قبال گروه‌های تروریستی سوریه را باید در مقابل محور غربی - صهیونیستی با محور مقاومت دانست، آن هم پس از 14 ماه درگیری مستقیم محور مقاومت با رژیم صهیونیستی که منجر به تضعیف صهیونیست‌ها شده است. 
صحبت‌های جدید ابومحمد الجولانی، فرمانده شورشیان تکفیری سوریه که سابقه حضور در هر ۲ گروه تروریستی بدنام القاعده و داعش را در کارنامه خود دارد نیز نشان‌دهنده چرایی تغییر سیاست آمریکایی‌ها در قبال تروریست‌های بین‌المللی در سوریه است. جولانی در مصاحبه‌های اخیر خود و در پاسخ به چرایی سکوت و بی‌عملی در برابر اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی در خاک سوریه گفت کشورش توان جنگ دیگری را ندارد و اجازه حمله از خاک سوریه به اسرائیل را نخواهد داد. 
همین مساله باعث ایجاد این سوال برای مخاطبان طرفدار فلسطین شده است که چرا هیچ‌کدام از گروه‌های تروریستی داعش یا القاعده که ادعای اسلام و حمایت از مسلمین را دارند تاکنون حمله‌ای را علیه رژیم صهیونیستی انجام نداده‌اند؟ سوالی که پاسخ آن را باید در نحوه تعامل تکفیری‌ها با دولت‌های غربی، آمریکا و رژیم صهیونیستی جست‌وجو کرد؛ تعاملی که تا زمان استفاده ابزاری غربی‌ها و رژیم صهیونیستی از تکفیری‌ها علیه محور مقاومت ادامه خواهد داشت و به محض چرخش تیغ تکفیری‌ها به سوی غرب و رژیم صهیونیستی قطع شده و به دشمنی تبدیل خواهد شد.

Page Generated in 0/0068 sec