دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران میگوید نظام سوریه حتی تا روزهای آخر قبل از سقوط از ایران درخواست کمک نکرد. علیاکبر احمدیان در گفتوگو با رسانه «KHAMENEI.IR» در این باره اظهار داشت: «ایران هیچگاه قرار نبود به جای ارتش سوریه بجنگد، آن هم در برابر جریانی که تهدید قاطعی برای جمهوری اسلامی نیست. اگر توان آمادهای وجود داشت یا فرصت و امکان انتقال نیرو و تجهیزات بود و فروپاشی به سرعت اتفاق نمیافتاد، به شرطی که مردم و ارتش سوریه میایستادند، حتما ما هم میایستادیم؛ ضمن اینکه دولت سوریه تا روزهای آخر اصلا چنین درخواستی از ما نکرد.
نکته مهم دیگر این است که ما بعد از اتمام حکومت داعش، با تمایل دولت سوریه قوای خود را تخلیه کرده بودیم و در منطقه حضور عملیاتی نداشتیم که تصمیم بگیریم همراهی کنیم یا نه. امکان تقویت سریع نیز وجود نداشت، مگر آنکه ارتش سوریه مقاومت میکرد. بنابراین درباره اینکه میگویند ایران عرصه را رها کرد، ما اصلا آنجا نبودیم که بخواهیم رها کنیم».
دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان درباره قضاوتها درباره نتایج حضور ایران در سوریه نیز گفت: «ما از هزینهای که کردیم هیچ پشیمان نیستیم. این حرف را به شکل تبلیغاتی عرض نمیکنم؛ پشیمان نیستیم، زیرا حضور و هزینه ما برای امنیت خودمان بود و دستاوردهای مورد انتظار هم به دست آمد. اگر داعش در سوریه و عراق تمام نشده بود، امروز ما باید با دهها برابر هزینه در داخل کشور با داعش میجنگیدیم. فکر نمیکنم کسی باشد که این را باور نداشته باشد که اگر دولت داعش در عراق و سوریه مستقر شده بود، ما مجبور نبودیم امروز در مرز و داخل کشور و لبههای مرز عراق با آن بجنگیم. خود آنها رسما این را میگفتند که هدف ما ایران است. خب! این هدف که نابودی داعش بود محقق شد و دستاورد بزرگی بود که نقشه و طرح آمریکاییها را کلا بر باد داد و سرمایهگذاری چندسالهشان را بینتیجه گذاشت. دوستان شاید جزئیات را ندانند. آنها واقعا یک ارتش درست کردند! به قول خودشان، در برابر انقلاب اسلامی دولتسازی کردند، جامعهسازی کردند و فکر میکردند موضوع را تمام کردهاند. با اقدام جمهوری اسلامی ایران، این نقشه جمع شد و همین یک دستاورد برای هزینه آن حضور کافی است. ضمن اینکه ما بالاخره توانستیم فلسطین و حزبالله را تقویت و دست آنها را عمیقا پر کنیم، به نحوی که دیگر به ما وابسته نباشند.
امروز حزبالله یک گروه کاملاً مستقل و متکی به خود است. درباره غزه، شما میبینید که در داخل تونل، مثلا دارند راکت و موشک برای خودشان تولید میکنند. حتماً حزبالله که سرزمین وسیعتری دارد، از این جهت قدرت بیشتری دارد و مجهزتر شده است».
احمدیان درباره «وعده صادق 3» نیز تصریح کرد: «این موضوع، منطق نظامی دارد؛ هر وقت که لازم و مناسب باشد میزنیم، هر وقت که دشمن بیشتر دردش بیاید میزنیم، هر وقت که به منافع ملی ما کمک کند میزنیم. با احساسات که نمیشود و نباید عملیات کرد. در فاصله بین «وعده صادق یک و دو»، ضعفهای ضربه اولمان تجزیه و تحلیل شد؛ یک تجزیه و تحلیلی هم از ظرفیتهای دشمن شد که در نتیجه، دفعه دوم بهتر شد. اینها تابع عقل و تدبیر و منطق و همان واقعبینیای است که به آن اشاره شد. یکی از بازیهای جنگ روانی دشمن این است که فشار بگذارند: «آقا اگر نمیزنید، حتماً ترسیدهاید»! بعد، عدهای از خود ما شروع کنند بزرگان ما در داخل کشور را - کسانی را که دیروز در میدان شهادت بودند، امروز هم هر روز در معرض شهادت هستند و پشت سر هم دارند شهید میشوند - متهم کنند به اینکه ترسو هستند! این مطالبهگری نیست؛ این افتادن ناخواسته در بازی عملیات روانی دشمن است، زیرا نتیجهاش تحقق همان خواسته دشمن، یعنی القای ضعف و ترس است. ما اگر میترسیدیم، مثل همه دیگران، در برابر اسرائیل و آمریکا نمیایستادیم و آرمانها و منافع ملت خودمان را به آنها میفروختیم. در هر برههای شرایط فرق میکند، وضعیتها فرق میکند؛ باید اینها را دید و تصمیم گرفت».