سلمان مالکی: رهبر معظم انقلاب در دیدار مداحان در دوم دیماه جاری جمله کمسابقه و چه بسا بیسابقهای داشتند و فرمودند: «..و من پیشبینی میکنم این حادثه، [یعنی] سر برآوردن یک مجموعه شرافتمند قوی در سوریه هم اتفاق خواهد افتاد». لذا در ادامه به نکاتی درباره این جنس بیان ایشان اشاره میشود.
در نگاه انسان، همیشه میل و نیازی عمیق به دانستن آینده وجود داشته است. از پیشبینی وضع هوا گرفته تا پیشبینی تحولات سیاسی یا اقتصادی، مردم تلاش میکنند عدم قطعیت آینده را مدیریت کنند. در کنار این قبیل پیشبینیهای عادی و رایج، ۲ گروه دیگر از پیشبینان یا به تعبیر درستتر، آگاهان به آینده وجود دارند که به دلایل و شیوههایی متفاوت سخن از آینده میگویند: عارفان و حکمای بزرگی که در سنت اسلامی، بویژه در مکتب تشیع، با بصیرت الهی و عقل برهانی، پرده از بعضی حقایق آینده برمیدارند. این دست پیشبینیها نهتنها در محدوده محدودیتهای مادی رایج قرار نمیگیرد، بلکه عمق و گسترهای متفاوت داشته و به دلیل اتصال با حقیقت قدسی، حاوی پیامهای اخلاقی و تربیتی برای انسانند.
انواع پیشبینیهای علمی و متعارف اغلب مبتنی بر دادههای قابل اندازهگیری و آزمونپذیر است. به عنوان نمونه در سیاست کارشناسان، آمارهای نظرسنجی و تحولات اخیر و روندها را کنار هم میگذارند تا احتمال پیروزی فلان جناح یا سیاستمدار را برآورد کنند، بنابراین جوهره این نوع پیشبینیهای عادی و رایج تکیه بر تجربه، اندازهگیری و استخراج الگوهای تکرارشونده است. اگر چه چنین پیشبینیهایی برای زندگی روزمره، برنامهریزی و اتخاذ راهبرد مناسب ضروری است اما محدودیتشان در این است که تنها به لایههای ظاهری و فرآیندهای کمیشده میپردازند و درکی متافیزیکی یا روحانی از وقایع آینده ارائه نمیدهند. علما و عرفا در مکتب تشیع، جهان را فراتر از پدیدههای حسی دیده، به لایههای باطنی هستی توجه میکنند. از دیدگاه آنها، راز اصلی شناخت آینده در پیوند با منبع وحی و فیض الهی نهفته است. این پیوند از طریق تزکیه درونی، تهذیب نفس و اتصال قلب به عالم بالا حاصل میشود.
در سلوک عرفانی، انسان مرحله به مرحله از محدودیتهای عالم مادی فراتر میرود و به مقام کشف و شهود میرسد. در چنین حالتی، گاه رخدادهایی از آینده در آیینه دل عارف منعکس میشود. این انعکاس البته همیشه شکل یک پیشبینی خام و صریح ندارد، بلکه ممکن است در قالب اشارات یا رموز عرفانی آشکار شود و نیاز به تأویل و تعبیر داشته باشد. مهمتر از همه، این مشاهدهها یا اخبار از آینده، در صورت اصالت، همراستا با سنتهای الهی و قوانین کلی حاکم بر هستی است، چرا که در عرفان اصیل، هیچ پدیدهای از مسیر حکمت خداوند خارج نیست. بدینترتیب، آنچه عارف بیان میکند، انعکاسی از قابلیتهای معنوی و معرفتی است که به اذن الهی در جان او نهاده شده است.
بنابراین وقتی حکیم از آینده رویدادی مانند فروپاشی تمدنی سخن میگوید، سخنش ریشه در فهم قوانین کلان دارد که فراتر از تجربههای زودگذر بشری است. البته باید در نظر داشت که بینش عقلی حکیم، اگر با اشراق معنوی نیز همراه شود، دریچهای به بصیرتی گشوده میشود که میتواند رنگی عرفانی به این نوع پیشبینی ببخشد. از منظر تاریخی، بنیانگذار کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) یکی از چهرههای برجستهای هستند که به دلیل صفای باطن، ارتباط معنوی قوی و در عین حال فهم عمیق از تحولات زمانه، توانستند حقایقی را پیش از وقوع آنها بیان کنند. رهبر معظم انقلاب درباره این خصوصیت امام(ره) در 6 آذر 1393 میفرمایند: «رحمت خدا و رضوان خدا بر امام بزرگوار که همه این چیزها را فکر کرد؛ آن چشم تیزبین و روشنبین، آن بصیرت الهى، بدون اینکه درس سیاست در جایى خوانده باشد یا از کسى فراگرفته باشد، همه آن چیزهایى را که در این زمینه لازم بود، از خداى متعال الهام گرفت؛ به آن قلب پاکیزه الهام شد». این بیان، گواهی است بر اینکه امام خمینی(ره)، فراتر از محاسبات مرسوم سیاسی یا آموزشهای آکادمیک، از دریچه قلبی پاک و الهامیافته از فیض الهی، آینده را میدیدند. در حقیقت، نگاه ایشان صرفا یک نگرش عرفانی شخصی نبود، بلکه با تحولات اجتماعی و سیاسی روز نیز منطبق و درگیر بود و توانست مسیر تاریخی ملتی را دگرگون کند.
یکی از نمونههای بارز پیشبینی الهامشده از قلب پاک امام(ره)، نامه تاریخی ایشان به میخائیل گورباچف در سال ۱۳۶۷ است. در آن نامه، امام با صراحت و به شکلی شگفتانگیز به رهبر اتحاد جماهیر شوروی هشدار دادند مکتب مارکسیسم دیگر جوابی برای نیازهای انسان ندارد و دیر یا زود، این نظام از هم فرو خواهد پاشید. ایشان همچنین دعوت کردند سران شوروی به حقیقت معنوی اسلام توجه کنند. کمتر از ۳ سال پس از این نامه، اتحاد جماهیر شوروی که اغلب اندیشمندان سیاسی آن را یکی از ابرقدرتهای شکستناپذیر میدانستند، فروپاشید و جهان شاهد تحقق دقیق پیشبینی امام شد. آنچه در نگاه عرفی، امری محال یا دور از ذهن بهنظر میآمد، برای آن قلب متصل به سرچشمه وحی، کاملا آشکار بود. از این رو، وقتی رهبر انقلاب از «بصیرت الهی» امام سخن میگویند، اشاره به همین واقعه و موارد مشابه دارد که خارج از الگوهای رایج سیاسی و اجتماعی، پیشبینی شد. آنچه در پیشبینیهای عارفان و حکمای تشیع اهمیت ویژه دارد، جنبه اخلاقی و تربیتی آن است. آنان صرفا قصد ندارند خبری عجیب از آینده بدهند، بلکه میخواهند انسان را به مسیر درست هدایت کنند. بسیاری از آیات قرآن نیز جنبه پیشگویی تاریخی دارند اما هدفشان عبرتآموزی و هدایت مردم است. عارف در خلال پیشبینی خود، انسانها را به اخلاق نیک و پیراستگی از رذایل فرا میخواند؛ حکیم هم با تحلیل عقلانی و برهانی، نشان میدهد کدام مسیر به صلاح بشر منتهی میشود.
در مقابل، پیشبینیهای رایج عموما فاقد چنین بار معنوی هستند و بیشترین دغدغهشان تعیین احتمالات است؛ در حالی که عرفا و حکما برآنند تا از طریق تبیین قانونمندیهای هستی، نقش انسان در تحولات آینده را تبیین و مسؤولیت فردی و جمعی را گوشزد کنند. به همین دلیل، سخن آنان اغلب پیامی در خود دارد که فرد یا جامعه باید در جهت بهتر شدن گام بردارد.
مروری بر نوع نگاه و شیوه پیشبینی عارفان و حکمای تشیع نشان میدهد این فرآیند، تنها خبر دادن از رخدادی در آینده نیست. در اینجا، پیشبینی با بصیرت الهی و عقل برهانی گره میخورد؛ بصیرتی که در بعد اجتماعی نیز نقشآفرین است. چنین پیشبینیای افزون بر اطلاع از رخدادهای احتمالی آینده، انسان را متذکر میشود که از دل تهدیدها، فرصتها سر برمیآورند. در نهایت، میتوان گفت پیشبینی عرفانی و حکمی، امتدادی از شناخت حضوری و عقلانی در سایه فیض الهی است. همین ویژگی است که باعث میشود کلام عارف و حکیم، آنگاه که از آینده سخن میگوید از مرز پیشبینیهای رایج فراتر رود و به انسان، امید، هشدار و هدایتی ژرف عرضه کند.