میثم مهرپور: وزیر اقتصاد این هفته در نشست ارزی کمیسیون اقتصادی مجلس اظهاراتی را مطرح کرد که هم منجر به تشدید انتظارات تورمی در کشور شد و بازار ارز و طلا را با افزایش قیمت مواجه کرد و هم پالس ضعف و ناتوانی را به دشمنان مخابره کرد.
محور کلیدی صحبتهای وزیر اقتصاد را میتوان در ۲ بخش لزوم افزایش نرخ ارز به دلیل وجود تورم و رشد شاخص قیمتها و تاثیرپذیری نرخ ارز از اتفاقات سیاسی و امنیتی دانست؛ ۲ موضوعی که در این نوشته به اختصار به دلایل برداشت اشتباه آقای وزیر از این موضوعات پرداختهام.
1- عبدالناصر همتی در نشست ارزی کمیسیون اقتصادی مجلس افزایش 2.7 برابری شاخص قیمتها از ابتدای سال 1401 تا آذر 1403 را دلیلی بر افزایش نرخ ارز دانست و بر اساس این محاسبه مدعی شد از آنجا که بدون توجه به سایر مسائل اقتصادی و سیاسی - امنیتی شاخص قیمتها طی این مدت 2.7 برابر شده است، لذا نرخ ارز که در ابتدای سال 1401 حدود 27 هزار تومان بوده نیز باید 2.7 برابر شود و با این استدلال نتیجه گرفت طبق یک حساب سرانگشتی نرخ ارز در حال حاضر و صرفا بر اساس این شاخص و بدون در نظر گرفتن سایر مسائل اقتصادی ـ سیاسی باید حداقل 73 هزار تومان باشد. در رد این ادعای آقای وزیر باید به ۲ موضوع مهم توجه کرد.
الف- افزایش یا کاهش نرخ ارز موضوعی تکبعدی و تکوجهی نیست که به صرف پارامتر رشد شاخص قیمتها، دقیقا و لزوما باید به همان میزان رشد داشته باشد! طبیعتا تعیین نرخ ارز ولو به صورت دستوری متاثر از عوامل مختلف است و نمیتوان اینچنین ساده و به صرف افزایش 2.7 برابری شاخص قیمتها، حکم به افزایش متناسب نرخ ارز با شاخص قیمتها داد.
ب- مساله بعد و مهمتر آن است که متاسفانه نرخ ارز در اقتصاد ایران بر تمام بازارها و قیمت کالاها تاثیرگذار است. به عبارتی، افزایش شاخص قیمتها را باید معلول رشد نرخ ارز و نه علت آن دانست.
در واقع بخش قابل توجهی از رشد 2.7 برابری شاخص قیمتها طی سالهای 1401 تا آذر 1403 به دلیل افزایش نرخ ارز از 27 هزار تومان تا بیش از 60 هزار تومان است، لذا این استدلال که چون شاخص قیمتها 2.7 برابر شده پس نرخ ارز هم حداقل باید چنین رشدی داشته باشد، استدلالی مطلقا اشتباه و سطحی است.
2- وزیر اقتصاد هم در آن جلسه و هم قبلتر بر کنترل انتظارات تورمی تاکید داشته و موضوعاتی چون حوادث سوریه، آمدن و تهدیدهای ترامپ، تهدیدات تروئیکای اروپا و فعال شدن اسنپ بک، تهدیدات رژیم صهیونیستی، انتظارات تورمی و محدودیتهای بانک مرکزی را دلیل اصلی افزایش قیمت ارز معرفی کرده است. حال ۲ ابهام و سوال وجود دارد؛ اگر نگاه آقای وزیر کنترل انتظارات تورمی است، چرا در این نشست عملا تهدیدات رژیم صهیونیستی و حتی تهدید برآمدن ترامپ را دلیلی برای بیثباتی بازار ارز و عامل افزایش نرخ ارز معرفی کرد. آیا طرح این موضوع ارسال پالس ضعف به دشمنان نیست؟ نکته بعد اینکه اگرچه منطقه آبستن حوادثی است که میتواند انتظارات تورمی را تشدید کند اما آیا این اتفاقات صرفا مربوط به ماههای اخیر است که همه مشکلات کشور را مربوط به آن بدانیم؟
از اسفند 1401 تا قبل از وزارت همتی و اعمال سیاستهای دستوری درباره افزایش نرخ ارز نیما، اتفاقاتی چون توفان الاقصی، حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق، «وعده صادق یک»، شهادت اسماعیل هنیه در تهران و از همه مهمتر شهادت آیتالله رئیسی رئیسجمهور و اداره کشور به مدت ۲ ماه با کفیل ریاستجمهوری را شاهد بودیم اما عملا مشاهده کردیم نرخ ارز در محدوده 60 هزار تومان نوسان داشت و خبری از رشد 17 هزار تومانی ارز طی کمتر از ۲ ماه نبود، لذا منصفانه نیست دلیل افزایش نرخ ارز را اتفاقات سیاسی و منطقهای بدانیم، بلکه بهتر است به دلیل اصلی آن یعنی سیاستهای وزارت اقتصاد مبنی بر محاسبه نرخ ارز بر اساس شاخص قیمتها و افزایش دستوری نرخ ارز نیما معترف باشیم.