وقتی گذاشتهای آواتار تیپ جدید عینکیات را
حالا بزن توئیت و بکن پست، چایی داغ و پولکیات را
با دوستان به کلکل و دعوا، با دشمنان مدام مدارا
کی میکنی رفیق مداوا، این عقدههای کودکیات را
سیس عقاب و سیرت اسکل، بیرون بیا دلاور از این رل
اول بگیر آروغ ناشتا، آن بچهشاه پشتکیات را
کافیست تیربار جفنگت، بنگر به سوی کیست تفنگت
بشکن بت بزرگ و قشنگت، معشوق بور کک مکیات را
هی سوی غرب غش کن و حظ کن، با کدخدا پیاده تو گز کن
پس لااقل بگو که؛ عوض کن سربازهای پوشکیات را
از بس زدید لاف مجازی، ما را گرفتهاید به بازی
بازیچه جهان موازی، پایان بده عروسکیات را
گفتی ضعیفتر شده ایران، او با تو بود گفت که نادان
بگذار توی کوزه بخیسان، تحلیلهای آبکیات را
حالا سه چار مرحله تا کن، با احتیاط بعد هوا کن
با کاغذ مچاله بنا کن، رؤیای خیس موشکیات را
بس کن ببند اکس و رها کن، کم ما و خلق را تو سیا کن
دیگر برو بنوش عزیزم، چایی سرد نعلبکی ات را