این عاشق صلحی که پایش توی پوتین است
هی رنگ عوض کرده و الّا عاشق مین است
تلفیق جذابی شده ریش و کراواتش
یک روز با دشداشه و یک روز با جین است
با خنجر آمد، امنیت سوغاتی آورده
این دست گرمی البته از باب تمرین است
مانده به امید نتان اما نمیداند
او رو به موت و لاجرم در حال تلقین است
آنکادر ریشش مثل امضای کری دیلاق
در چشم بعضی گوئیا باز اِند تضمین است
هم آخور مفلستر از خود شد در این آغل
اشتب زده بیچاره، یونجه بار خورجین است!
این نیکبختیهای باریده سر ملت
فتحالفتوح قصه و هذیان کفبین است
سیمی و سنجاقی و منقل بعد از آنها هم
لشکرکشیهایی که به لطف کوکائین است
ما در سناریوی سریالی که تضمین داشت
جنتلمنی دیدیم که مشغول تدوین است
ما فاتحه خواندیم بهر ژست و لبخندش
میگفت با خود بینوا، ختم دیسیپلین است
جایی که ریش و قیچیات دست خودت هم نیست
کشور که نه، الحق که آن دار مجانین است