مهدی طاهرخانی: گریه علی علیپور بعد از گلزنی، لوکیشن دقیقی بود از اشکال این روزهای پرسپولیس. در پرسپولیس چه خبر است؟ چه فشاری روی این بازیکن باتجربه آمده؟ اگر یکی مثل علی علیپور بعد از یک دهه بازی در بالاترین سطح فوتبال ایران تحت آن فشار کشنده، اینچنین دچار به همریختگی عصبی میشود، آیا میشود از بازیکنی مثل ابوالفضل بابایی و دیگر جوانان انتظار گلزنی داشت؟
قطعاً نه! مسلما هرگز! علیپور در این چند بازی موقعیتهای بکری را از دست داده. این را همه میدانند، خودش هم میداند اما یادمان نرود دست آخر او انسان است، مثل همه ما، از جنس پوست و گوشت و استخوان. پول حرفهای میگیرند و باید انتظار حرفهای بودن از آنها داشت اما فوتبال است و در همه جای جهان اینگونه. آنها ربات نیستند.
اگر قرار است پرسپولیس قهرمان شود، بدون تردید علاوه بر یکی دو خرید احتمالی پیش رو، در نهایت گلهایش را باید یکی مثل علیپور بزند، چه به عنوان مهاجم ثابت، چه به عنوان بازیکن ذخیره.
این فشار کشنده، پرسپولیس را از مسیر پیشرویش خارج میکند. بهتر است هواداران، کادر فنی و رسانهها این بار سنگین را بین همه بازیکنان پخش کنند که اگر اینگونه نباشد و تنها خط حمله را مقصر بدانیم، اشتباه بزرگی را مرتکب شدهایم.
آنها ضربات آخر را بد میزنند، در این تردیدی نیست اما خب! مقابل خیبر هم همانها دست آخر کار را درآوردند. گلزنی وظیفه آنهاست اما حواسمان باشد باید این فشار بین همه تیم پخش شود. باید به گونهای رفتار کرد که این تیم بتواند مجددا قهرمان شود. چارهاش هم مشخص است: فشار بین همه تیم پخش شود.
اشکهای علیپور یک پیام داشت؛ او به حوالی نقطه فروپاشی روانی رسیده بود. بعد از یک دهه بازی، از سوی هواداران خودی هو شد. آیا در چنین وضعی میتواند گل بزند؟ کریم باقری به او اعتماد کرد و در زمین حفظش کرد. شاید اگر گاریدو بود، بلافاصله تعویضش میکرد و دیگر از علی علیپور برای پرسپولیس گلزن درنمیآمد. باید متشکر کریم باقری بود که به او اعتماد کرد اما بهتر است هواداران پرسپولیس در این روزهای سخت کمی خویشتندار باشند و رسانهها هم در نقد کمی مهربانانهتر رفتار کنند.
بله! همه حق دارند، انتظار هم دارند؛ این بازیکنان پول حرفهای میگیرند، انتظار حرفهای هم از آنان میرود اما خب! دست آخر آنها هم مثل ما انسانند. صبر و تحمل همه ما محدودیتهای خاص خودش را دارد.
یادمان باشد اگر قرار به نتیجه گرفتن است، باید فشار را حسابشده و در حد قابل تحمل بالا برد و مهمتر از آن به صورت مساوی بین همه تیم تقسیم کرد، غیر از این باشد، همه چیز تمام است. خیلی هم زود تمام است.
* نه سوپرمن باشید نه ناجی؛ فداکار باشید
علیپور همانند همه ما صبر و تحملش یک اندازه مشخص است. او در چند نبرد اخیر موقعیتهای خوبی را از دست داد. در چند بازی گذشته نیز همچنین؛ در بازی مقابل خیبر هم ناباورانه همان روند را ادامه داد اما قطعاً با زدن چند گل، این فشار از روی دوشش برداشته میشود. همانطور که دیدید، او در اواخر بازی با خیبر توپ سختی را به عنوان گل سوم درون دروازه خیبر جا داد که از همه توپهای دیگر سختتر بود.
اگر چه دست آخر به خاطر خطای بیمورد بابایی، آن گل مردود اعلام شد اما همان یک گل مردود نشان میدهد اگر فشار از روی دوش علی علیپور برداشته شود، او دستکم این توپها را براحتی درون دروازه حریف میفرستد.
علیپور امتحانش را پس داده. اگر موتورش روشن شود، دستکم این توپها را گل میکند؛ مشابه همان گلی که دیدید.
در مورد آلکثیر، شاید قضیه مقداری پیچیدهتر باشد اما او هم پیشتر ثابت کرده اگر موتورش روشن شود، قادر است بخش عظیمی از کار را به دوش بکشد.
درباره ارونوف هم دیدید وقتی خودخواهی را کنار گذاشت و در قالب یک پاسور شروع به پاس دادن کرد، نتیجه کاملا عوض شد.
این وظیفه کریم باقری سرمربی است که حالا بیاید و از بازیکنانش بخواهد کمی فداکارانهتر بازی کنند. قرار نیست همدیگر را نبینند. قرار نیست موقعیتها را خودشان بزنند؛ نه! ارونوف پاسش را داد. حالا نوبت علیپور و عیسی است. آنها باید یکدیگر را ببینند.
پرسپولیس بیش از آنکه نیازمند سوپرمن و یک نجاتدهنده در زمین باشد، بیشتر محتاج یاران فداکار است؛ برادرانی که حاضرند موقعیت خود را از دست بدهند و آن را به یار خودی پاس بدهند.
محتاج بازیکنی است که موقعیت ۵۰ درصدی خودش را نزند و پاس گل ۸۰ درصدی به بازیکن خودی بدهد. چاره کار همین است. باید پرسپولیس فداکار شود. باید پرسپولیس تغییر روش دهد. نیمه نخست مقابل خیبر، خودخواهی چیزی تا نابود کردن پرسپولیس نگذاشته بود اما خوشبختانه در نیمه دوم ارونوف شروع به پاس دادن کرد.
در بازی مقابل هوادار، کریم باقری فرصت دارد دستکم در آخرین بازیای که در قالب سرمربی تیم وظیفه هدایت را دارد، از بازیکنانش فداکاری بخواهد و به علیپور بگوید وقتی میبینی روی دستت عیسی و ارونوف موقعیت بهتری دارند، پاس بده؛ همان کاری که ستاره ازبک انجام داد.