محمد رشوند: در فوتبال ایران، جایی که نیمکت سرمربیگری پرسپولیس یکی از پرتنشترین و در عین حال پرآرزوترین جایگاههاست، کریم باقری، اسطورهای فراتر از گلزنی و بازیسازی، مسیر متفاوتی را انتخاب کرده است. مردی که میتوانست در قامت یک سرمربی محبوب و موفق بدرخشد، ترجیح داده است از این نقش دور بماند و همچنان در پسزمینه اما با وقار مثالزدنی به فوتبال خدمت کند. چرا باقری با تمام تواناییها و تجربههایش هرگز به دنبال سرمربیگری نرفته است؟
تصور کنید در میانه زندگیتان، فرصتی طلایی برای هدایت یکی از محبوبترین تیمهای فوتبال ایران به شما پیشنهاد شود. بیشتر افراد حتی کسانی که تجربه کافی ندارند، این پیشنهاد را با اشتیاق میپذیرند اما کریم باقری، مردی که با گلهایش شادی را به دل میلیونها ایرانی آورده است، ترجیح داده از این چالش پرخطر دور بماند. برای او، محبوبیت چیزی است که نباید به راحتی با تصمیمات احساسی به خطر بیفتد. باقری یکی از بزرگترین نامهای تاریخ فوتبال ایران است. او با ۵۰ گل ملی در دوران بازی خود، پس از علی دایی، دومین گلزن برتر تاریخ تیمملی به شمار میرود. باقری پس از ناکامی ایران در صعود به جامجهانی ۲۰۰۲، تصمیم گرفت پیراهن ملی را کنار بگذارد؛ تصمیمی که شاید از نگاه برخی زودهنگام بود اما نشاندهنده شخصیت متفکر و آیندهنگر او بود. او فقط یک بازیکن نبود؛ باقری شخصیتی بود که فوتبال را فراتر از زمین سبز میدید.
پس از خداحافظی از بازی، او به پرسپولیس بازگشت اما نه به عنوان سرمربی. کریم که بسیاری او را شایسته این جایگاه میدانستند، تصمیم گرفت در نقش دستیار باقی بماند. شاید این انتخاب از نگاه هواداران عجیب باشد اما شخصیت او چیزی متفاوت میطلبد. او مردی است که نقش خود را در آرام کردن نیمکت و مدیریت بازیکنان در لحظات حساس به بهترین شکل ایفا کرده است. هرگاه بازی به تشنج کشیده شده، کریم با نگاه آرامشبخش و حرکات سنجیدهاش، جو را متعادل کرده است.
* چرا باقری از سرمربیگری دوری میکند؟
خود کریم در پاسخ به این پرسش، دلایلی مانند نداشتن تجربه کافی یا رضایت از جایگاه فعلی را مطرح میکند اما حقیقت عمیقتری در این انتخاب وجود دارد. در فوتبال ایران، نیمکت سرمربیگری به سرعت میتواند جایگاه یک فرد را از قله عزت به حضیض ذلت بکشاند. هواداران که امروز به عشق کسی شعار میدهند، ممکن است فردا با یک شکست به او پشت کنند. کریم باقری که همواره مورد احترام حتی هواداران استقلال بوده، نمیخواهد این جایگاه ارزشمند را قربانی لحظات زودگذر کند.
او یک استثنا در فوتبال ایران است؛ مردی که هیاهوی موفقیتهای زودگذر را با آرامش و تفکر طولانیمدت عوض کرده است. حتی در لحظاتی که مدیران پرسپولیس تلاش کردند او را برای سرمربیگری قانع کنند، کریم تصمیم گرفت در نقش حمایتی خود باقی بماند. این تصمیم شاید از نگاه بیرونی عجیب باشد اما برای کسی که به عمق شخصیت او پی برده باشد، قابل درک است.
کریم باقری همچنین به شکلی نمادین از هیاهوی رسانهها و جنجالهای بیپایان فاصله گرفته است. او هفته گذشته گفت آرزویش نوشیدن قهوه با اریک کانتونا است؛ عبارتی که خلاصه شخصیت اوست. کریم بیشتر علاقهمند است نظارهگر جنجالها باشد تا در مرکز آنها. این ویژگی او را به یکی از معدود چهرههای بیحاشیه و محبوب فوتبال ایران تبدیل کرده است.
باقری میداند در فوتبال ایران، سرمربیگری تیمی مانند پرسپولیس میتواند احترام و محبوبیت سالها ساختهشده را در چشم برهمزدنی از بین ببرد. او ترجیح میدهد «آقاکریم» بماند؛ مردی که همواره با وقار و آرامش از توفان انتقادها عبور میکند و در قلب هواداران ماندگار است.
در نهایت، کریم باقری فقط یک چهره ورزشی نیست؛ او درسی است برای کسانی که میخواهند میان موفقیتهای کوتاهمدت و ماندگاری واقعی انتخاب کنند. کریم راهی را برگزیده که او را نه فقط به عنوان یک مربی، بلکه به عنوان الگویی در زندگی حرفهای معرفی میکند.