printlogo


کد خبر: 296578تاریخ: 1403/10/10 00:00
فهم پوزیتیویستی دولتمردان از مسائل کشور
درباره قطعیت علم

جعفر حسنخانی: مشکل کجاست؟ یکی از مشکلات امروز جامعه ایران، چیزی است که کمتر کسی به آن توجه کرده اما تاثیر ژرفی در امروز و آینده ایرانیان دارد. این مشکل، مشکل اساسی است و شاید، اساس مشکلات هم باشد. مشکل بازمی‌گردد به فهم مهم‌ترین تصمیم‌گیر اجرایی کشور از مفهوم «علم».

توضیح این سخن را از مهم‌ترین راه‌حل رئیس‌جمهور برای کشور آغاز می‌کنم. با تامل بر مواضع رئیس‌جمهور می‌توان چنین نتیجه گرفت که راه‌حل‌های رئیس‌جمهور برای مشکلات کشور «به کارگیری کارشناسان در مناصب اجرایی دولت» است. فارغ از اینکه می‌توان مناقشه کرد که رئیس‌جمهور و کلیت دولت در انتصابات خود از دفتر رئیس‌جمهور تا کابینه و از ستاد وزارتخانه‌ها تا مناصب میانی سازمان‌های اقماری وزارتخانه‌ها، چقدر به این ایده پایبند بوده یا نه، آنچه در اینجا محل اعتناست، پیش‌فرض اساسی این ایده رئیس‌جمهور است. ‌فرض اصلی این ایده رئیس‌جمهور این است که او تصور می‌کند در دست کارشناس کیمیایی است که با آن می‌توان راه‌حل «قطعی» هر مشکل را به دست آورد و مس مشکلات را به طلای موفقیت بدل کرد.
اینکه نقص بدنه کارشناسی داخل دولت جدی است و برای توسعه آن دولت باید روزاروز جذب نخبگان را در دستور کار قرار دهد، سخنی منطقی است و هیچ خرده‌ای بر آن نمی‌توان گرفت اما اینکه با قطعیت، به کارگیری کارشناس را مهم‌ترین راه‌حل و راهبرد حل مشکلات دانست چیز دیگری است. آن چیز دیگر چیست؟
با تحلیل مضمون سخنان رئیس‌جمهور محترم، آشکارا می‌توان دید او کیمیای در دست کارشناسان را «علم» می‌داند. تا اینجا این سخن هم پذیرفتنی است و هم موجب شعف هر ایرانی‌ای است که شنوای این سخن است؛ پس مشکل کجاست؟
مشکل در درک رئیس‌جمهور از مفهوم «علم» است. با تحلیل محتوای سخنان رئیس‌جمهور درباره علم می‌توان دریافت او بر «قطعیت» علم باورمند است. رئیس‌جمهور بارها در گفتار خود بیان داشته: ما با کسی دعوا نداریم، می‌خواهیم بر اساس علم عمل کنیم تا هم دعوایی نباشد و هم اینکه مشکلات حل شود.
احتمالا دلیل فهمی (قطعی) بودن علم در نزد رئیس‌جمهور این باشد که او پزشکی خوانده و دانش پزشکی، خواهان قطعیت است، نظیر آنچه  مجله نیچر در حوزه پزشکی منتشر می‌کند اما جایگاه پزشک با سیاستمدار و دولتمرد از اساس متفاوت است. مسائل اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه را نمی‌توان با فهم پوزیتیویستی به آزمایشگاه برد و متغیرها را در آن سنجید و بعد حرف از اثبات و قطعیت زد. در بسیاری از دانش‌ها نظیر علوم انسانی، اجتماعی و اقتصاد، هیچ قطعیتی در کار نیست. هیچ دانشگاهی و کارشناسی در این حوزه نمی‌تواند قول راه‌حل قطعی بدهد و اگر بدهد هم دانشمند دیگری در آن حوزه هست که قولی در تناقض یا حتی تضاد قول اول به پیش بکشد.
تصور وجود قطعیت در علم، مشخصا در موضوعات اجتماعی و انسانی، منتفی است. در مشکلات حوزه‌های اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه، جست‌و‌جوی قطعیت در راه‌حل، سرابی بیش نیست. جست‌وجوگر واحه‌ «قطعیت» در بیابان مسائل این حوزه‌ها با 2 چالش اساسی مواجه می‌شود: 1- سردرگمی، 2- فرصت‌سوزی. اگر این ماجرا در سطح ملی باشد، حاصلش سردرگمی یک «دولت» و فرصت‌سوزی برای یک «ملت» خواهد بود.
پس چه باید کرد؟ وقتی علم نمی‌تواند قاطع باشد و بر اساس بنیاد، رهیافت، رویکرد و نظریه جواب‌های مختلفی برای سیاستمدار داشته باشد، آنگاه چه باید کرد؟ در این هنگام قطعیت را باید در عمل سیاستمدار و دولتمرد جست‌وجو کرد. دولتمرد در مواجهه با جهان مسائلی که با آن روبه‌رو است، باید انتخاب کند که تصمیمش بر کدام بنیاد نظری، بر اساس چه رهیافت و رویکردی باید باشد. تفاوت «مرد سیاسی» با دیگران در همین است. مرد سیاسی خود باید حکیم باشد.
آن کلید حل قطعی مسائلی که رئیس‌جمهور در جست‌وجوی آن است، نه در جیب دانشگاه است و نه در جیب کارشناسان، بلکه در جیب خودش است، البته به شرطی که قبل از کسب منصب ریاست و مقام تصمیم‌گیری، او و احزاب حامیش به مسائل اندیشیده بوده باشند و مواضع رویکردهای مختلف دانشی در آن مسائل را خوانده و شنیده باشند و به تصمیم قطعی رسیده باشند. دوران ریاست، دوران محدودی است، دوران عمل است و صرف زمان ریاست به یافتن راه‌حل قطعی، فرصت‌سوزی است. در دوران ریاست، دانشگاه در مقام اصلاح می‌تواند یارگیر باشد، البته اگر چیزی برای اصلاح باشد.
فهم پوزیتیویستی از علم و تصور وجود راه‌حل‌های قطعی در نزد دانشگاه و کارشناسان، ساده‌اندیشانه است. شاید در پزشکی این ایده، قدری محل اعتنا باشد، البته قدری اما در مواجهه با مسائل جوامع انسانی بسیار ناکافی است. حرفه‌ پزشکی و حکومت‌داری 2 مقوله بسیار متفاوت هستند و دانش پزشکی و دانش حکومت‌داری هم که از بنیاد با هم تفاوت دارند. درک قطعی بودن راه‌حل‌های علم و معطل کردن فرصت یک ملت برای یافتن این قطعیت در نزد دانشگاهیان و کارشناسان آن هم در دوران ریاست‌جمهوری یکی از مشکلات جدی کشور است؛ مشکلی از میان مشکلات که کمتر کسی به تاثیر آن بر وضعیت امروز می‌اندیشد.

Page Generated in 0/0049 sec