printlogo


کد خبر: 296621تاریخ: 1403/10/11 00:00
نگاهی متفاوت به لزوم حضور روحانیت در فضای مجازی
هنر قرائتی بودن

مهرداد احمدی: روحانیون همواره در طول تاریخ، نمادی از یک اقتدار معنوی و مرجعیت فکری برای جوامع مذهبی بوده‌اند. این جایگاه، نه صرفا برآمده از مقام رسمی آنها، بلکه حاصل نوعی اعتماد جمعی بوده است که با زیستن در میان مردم، پاسداری از ارزش‌های دینی و ایستادگی در برابر انحرافات فرهنگی حاصل شده است. آنان، همچون فانوس‌های روشن، مسیر زندگی معنوی و اخلاقی را برای جامعه تبیین کرده‌اند اما پرسشی که امروز مطرح می‌شود این است: آیا ورود به عرصه‌هایی همچون بلاگری در اینستاگرام، که فضایی پرسرعت، سطحی و مبتنی بر مصرف‌گرایی است، این فانوس‌های معنوی را کم‌فروغ نمی‌کند؟ برای تحلیل این مساله، ابتدا باید به جایگاه تاریخی روحانیون نگاهی فلسفی و جامعه‌شناختی افکند. روحانیون، به عنوان حاملان حقیقت، نقشی فراتر از تبلیغ دینی داشته‌اند؛ آنان حافظان سنت‌های معنوی، مربیان اخلاق و واسطه‌های میان مسائل قدسی و عرفی بوده‌اند. این نقش از آن رو اهمیت دارد که در فضایی آرام و محکم از مناسبات اجتماعی و فرهنگی رشد می‌کرد. جامعه، با پذیرش مرجعیت روحانیون، در برابر تلاطمات فرهنگی و فکری پایدار می‌ماند. حال اگر این مرجعیت معنوی به ساحت شبکه‌های اجتماعی کشیده شود؛ جایی که همه‌ چیز در معرض نسبی‌گرایی و مصرف فوری قرار دارد، آیا آن وقار و عمق تاریخی حفظ خواهد شد؟
از منظر جامعه‌شناسی دین، مرجعیت دینی زمانی کارآمد است که فاصله‌ای معناشناختی میان مرجع و مخاطب وجود داشته باشد. این فاصله، نه برای ایجاد گسست، بلکه برای حفظ احترام و وقار نقش معنوی است. روحانی، همچون چشمه‌ای در دل کوه، با فاصله‌ای از هیاهوی شهر، آب زلال حقیقت را به مردم عرضه می‌کند اما اکنون، در فضایی که همه‌ چیز به سطحی‌ترین شکل ممکن بازنمایی می‌شود، این فاصله محو می‌شود. روحانی بلاگر، که در رقابت با دیگر تولیدکنندگان محتوا ناچار به جلب توجه است، ناگزیر است از ابزارهایی استفاده کند که با ذات رسالت معنوی‌اش در تعارض است. این امر به نوعی فرآیند سکولاریزاسیون درونی منجر می‌شود، چرا که مرجعیت دینی به یک هویت مصرفی و قابل بازاریابی بدل می‌شود اما از منظر فلسفه دین، مشکل عمیق‌تری نیز وجود دارد. دین همواره در جست‌وجوی «حقیقت» است و حقیقت، برخلاف مصرف، ذاتا فرازمانی و فرافضایی است. شبکه‌های اجتماعی، با ساختاری که لحظه‌ای و زودگذر است، نه‌تنها بستر مناسبی برای انتقال حقیقت نیستند، بلکه خود عاملی برای تحریف حقیقت‌اند. ورود روحانیون به چنین فضایی، به معنای پذیرش قواعد بازی است؛ قواعدی که در آن، «دیده شدن» جایگزین «فهمیدن» می‌شود و «محبوبیت» بر «حقانیت» غلبه می‌کند. آیا می‌توان فانوس حقیقت را در میانه گردباد زودگذر امواج مجازی افروخت؟ در اینجا، مساله‌ای دیگر نیز مطرح است: آیا حضور دین در فضای مجازی، به حضور فیزیکی روحانیون نیاز دارد؟ یا آنکه این تصور، ناشی از بدفهمی نقش دین در جهان امروز است؟ دین، به عنوان پدیده‌ای فرهنگی و معنوی، می‌تواند از طریق نهادها، متون و حتی آثار هنری در فضای مجازی بازتاب یابد، بی‌آنکه نیازمند حضور مستقیم حاملان آن باشد. حضور مستقیم روحانیون، گاه نه‌تنها ضروری نیست، بلکه می‌تواند به کاهش عمق معنوی پیام منجر شود. فضای مجازی، همان‌گونه که از نامش پیداست، فضایی است که بیشتر بر بازنمایی‌های ظاهری تکیه دارد و کمتر ظرفیت درک معانی عمیق را دارد.
از سوی دیگر، این تصور که حضور نداشتن روحانیون در فضای مجازی به معنای حذف دین است، برداشتی تقلیل‌گرایانه از ماهیت دین است. دین،  همچون نوری که از خورشید حقیقت سرچشمه می‌گیرد، نیازی به حضور مستقیم ندارد تا در جهان جاری باشد. هرچند حضور متخصصان دین‌شناس در تبیین آموزه‌ها موثر است اما باید پرسید آیا این حضور حتما باید در قالب‌هایی باشد که ذاتا با فضای قدسی و معنوی دین ناسازگار است؟ شبکه‌های اجتماعی، با ساختار مخاطب‌محور و مبتنی بر الگوریتم‌های جذب‌کننده، بیشتر به «نمایش» وابسته‌اند تا به «مفهوم». روحانی‌ای که وارد این فضا می‌شود، ناچار است قواعد آن را بپذیرد و در این پذیرش، بسیاری از ارزش‌های معنوی خود را تعدیل کند. شاید بتوان این فرآیند را به ورود یک آبشار زلال به میان امواج متلاطم تشبیه کرد: هر چند آبشار همچنان زلال است اما در میانه آن امواج، قدرت و وضوحش کاهش می‌یابد. ضرورت حضور دین در فضای مجازی، ضرورتی است که باید به شکلی عمیق‌تر بازاندیشی شود. دین، به‌مثابه یک حقیقت فرازمانی، نیازی به انطباق کامل با فضای مجازی ندارد، بلکه می‌تواند از ابزارهای این فضا، بدون از دست دادن ماهیت خود، بهره ببرد. این ابزارها می‌توانند شامل متون آموزشی ویدئوهای کوتاه مفهومی، یا حتی نرم‌افزارهای تعاملی باشند که آموزه‌های دینی را به شیوه‌ای مدرن و در عین حال وفادار به اصل خود منتقل کنند.
در پایان باید گفت روحانیت به عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای تاریخی دین، نمی‌تواند نقش معنوی و هدایت‌گرانه خود را در برابر مخاطرات جدید فراموش کند. ورود به عرصه‌هایی که ذاتا با پیام معنوی دین در تضادند، نه‌تنها به کاهش اعتبار این نهاد منجر می‌شود، بلکه می‌تواند باعث ایجاد تصویری نادرست از دین در میان نسل‌های جدید شود. روحانیون، به جای ورود مستقیم به فضای مجازی، باید به نقش هدایت‌گری خود ادامه دهند و از طریق تربیت نخبگان و کارشناسانی که با زبان این فضا آشنا هستند، به ترویج آموزه‌های دینی بپردازند. به بیان دیگر، فانوس معنویت باید همچنان روشن بماند اما در مسیری که از گردبادهای گذرای روزگار محفوظ باشد. نقش رسانه‌ای روحانیون، بویژه در جهان معاصر، جایگاه ویژه‌ای در انتقال آموزه‌های دینی و اخلاقی دارد. این نقش، هنگامی‌که با وقار و اصالت همراه باشد، می‌تواند بیش از هر ابزار مدرنی تأثیرگذار باشد. در این میان، چهره‌هایی چون آقای قرائتی به‌خوبی نشان داده‌اند که چگونه می‌توان بدون افتادن در دام نمایشگری و سطحی‌گرایی، رسانه‌ای موثر و نافذ بود. او، بدون نیاز به حضور در شبکه‌های اجتماعی یا بهره‌گیری از ابزارهای پرزرق‌وبرق دیجیتال، تنها با تکیه بر صداقت، عمق پیام و شناخت نیازهای مخاطب، توانست به ‌تنهایی یک رسانه باشد.
آقای قرائتی با بهره‌گیری از روش‌های ساده اما عمیق در بیان مفاهیم دینی، نشان داد که رسانه بودن به معنای پر کردن صفحات مجازی با محتواهای رنگارنگ نیست. او، همچون معلمی صبور و دلسوز، با زبانی ساده اما اندیشمندانه، پیام دین را به گوش و دل میلیون‌ها مخاطب رساند. این روش، به‌ جای آنکه بر هیاهو و تبلیغات متکی باشد، بر جوهره پیام دینی تمرکز داشت. او از همان ابزارهایی بهره گرفت که در دسترس همه بود: سخن گفتن با صداقت، استفاده از مثال‌های روزمره و ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطبان. همین ویژگی‌ها او را از دیگران متمایز ساخت و نشان داد که می‌توان رسانه‌ای عظیم بود، بی‌آنکه مرزهای معنویت را درنوردید. آنچه قرائتی را موفق ساخت، وفاداری او به شأن و جایگاه روحانیت بود. او، برخلاف جریان غالب که در آن شهرت و محبوبیت غالبا به قیمت از دست دادن عمق و محتوا به دست می‌آید، هیچ‌گاه از اصول خود عدول نکرد. در تمام سال‌های فعالیت رسانه‌ای‌اش، هرگز وارد فضایی نشد که شأن روحانیت را خدشه‌دار کند. او همواره در قامت یک معلم اخلاق و راهنمای معنوی باقی ماند و با صراحت، شوخ‌طبعی و آگاهی از نیازهای جامعه، آموزه‌های دینی را به زبانی قابل‌ فهم و دلنشین ارائه کرد.
این رویکرد نشان می‌دهد که رسانه بودن به معنای سازگاری با هر نوع فضایی نیست. رسانه واقعی، کسی است که بتواند حقیقت را منتقل کند، بی‌آنکه اصالت پیام یا وقار خود را از دست دهد. استاد قرائتی، با اجتناب از ظاهرسازی یا دنبال کردن ترندهای زودگذر، توانست آموزه‌های دینی را به گونه‌ای بیان کند که نه‌تنها برای مخاطب جذاب باشد، بلکه در عمق جان او بنشیند. این نوع حضور رسانه‌ای، برخلاف بسیاری از تلاش‌های معاصر، بر پایگاه‌های اصیل انسانی و معنوی استوار است اما نکته‌ای که در اینجا باید به آن پرداخت، این است که تجربه افرادی چون قرائتی، حجتی برای بی‌نیاز بودن دین از ابزارهای مدرن نیست، بلکه نشان‌دهنده این است که ابزارها باید در خدمت پیام باشند، نه بالعکس. فضای مجازی، به‌ عنوان یکی از واقعیت‌های انکارناپذیر زندگی امروز، می‌تواند به‌عنوان بستری برای انتقال آموزه‌های دینی مورد استفاده قرار گیرد اما مشروط بر آنکه این استفاده با حفظ شأن و اصالت همراه باشد. روحانیونی که وارد این فضا می‌شوند، باید از الگوی قرائتی درس بگیرند: وفاداری به اصول، اجتناب از سطحی‌گرایی و تمرکز بر جوهره پیام. قرائتی در مقام یک رسانه، توانست پلی میان سنت و مدرنیته بزند. او با زبانی که هم برای نسل گذشته و هم برای جوانان قابل فهم بود، آموزه‌های دینی را به زبان زندگی روزمره ترجمه کرد. این ترجمه، نه‌تنها محتوای دین را تقلیل نداد، بلکه آن را در قالبی تازه و جذاب ارائه داد. همین توانایی، راز ماندگاری و موفقیت او بود. اگر او ‌توانست بدون هیچ حضوری در شبکه‌های اجتماعی، چنین تأثیر شگرفی بگذارد، این خود دلیلی است بر آنکه حضور مستقیم در فضای مجازی، تنها راه انتقال آموزه‌های دینی نیست.
از منظر جامعه‌شناختی، می‌توان گفت الگوی قرائتی، الگویی است که مرجعیت معنوی را به معنای واقعی کلمه احیا می‌کند. او نه‌تنها از هویت و شأن روحانی خود فاصله نگرفت، بلکه این شأن را در تمام فعالیت‌های خود برجسته کرد. برخلاف بسیاری از بلاگرهای امروزی که ناچارند برای جلب توجه، از ارزش‌ها عدول کنند، قرائتی نشان داد که می‌توان با حفظ عمق و وقار، مخاطب را جذب کرد. او به ‌جای رقابت در سطح، در عمق رقابت کرد و همین امر، او را از دیگران متمایز کرد. در نهایت، مساله اصلی این است: روحانیت اگر بخواهد در دنیای امروز نقشی موثر ایفا کند، باید میان حفظ اصالت خود و پاسخ به نیازهای زمانه تعادل برقرار کند. تجربه قرائتی نشان می‌دهد که می‌توان این تعادل را حفظ کرد. او ثابت کرد رسانه بودن، نیازی به حضور در تمام عرصه‌های مدرن ندارد، بلکه با شناخت دقیق مخاطب، درک شرایط اجتماعی و وفاداری به اصول، می‌توان تأثیری عمیق‌تر از هر شبکه اجتماعی برجا گذاشت. روحانیت امروز، اگر بخواهد همچنان نقش محوری در هدایت معنوی جامعه ایفا کند، باید بیش از هر زمان دیگری به اصالت خود وفادار بماند. حضور در فضای مجازی اگرچه ضروری است اما نباید به قیمت از دست دادن جوهره معنوی و تاریخی این نهاد تمام شود. همان‌طور که قرائتی بدون حضور در فضای مجازی، خود یک رسانه بود، دیگر روحانیون نیز می‌توانند با الگو گرفتن از این روش، به جایگاه واقعی خود بازگردند و بدون نیاز به ابزارهای زودگذر، پیام دین را به گوش و دل مخاطبان برسانند.

Page Generated in 0/0061 sec