حمید ملکزاده، پژوهشگر اندیشه سیاسی: از دیرباز واحدهای سیاسی را به اعتبار آیینهای خاص مردمی که به آنها تعلق داشتهاند میشناسند. در جهان باستان هر شهر یا واحد سیاسی خدا و آیین خاص خودش را داشت. مرسوم بود اعضای هر پولیس را بر اساس خدایان و آیین مذهبی ایشان معرفی کنند. در عین حال قهرمانان هر واحد سیاسی این فرصت را داشتهاند تا در کنار خدایان شهر مورد ستایش قرار بگیرند. آیین پاسداشت قهرمانان شهر یکجور مراسم سیاسی و مذهبی است. شکلی از مشارکت سیاسی که به واسطه آن مردم در کنار نمادهایی از واحد سیاسی، تعلق و وفاداری خود به شهر - در مقام واحد سیاسی - را اعلام میکنند. در این یادداشت تلاش میکنم حضور مردم در آیین بدرقه پیکر سردار شهید قاسم سلیمانی را از این چشمانداز سیاسی مورد بررسی قرار دهم.
* دولت و مسأله آیینهای ملی و مذهبی
چیزهای زیادی درباره دولت، به عنوان صورت غالب از واحد سیاسی در جهان امروز میتوان گفت؛ از جمله اینکه دولت نظام تخصیص آمرانه ارزشهاست، یا اینکه دولت نهادی است که حق انحصاری استفاده از زور مشروع برای آن پیشبینی شده است اما این همه چیزی نیست که درباره دولت میشود گفت. دولت هنوز چیزی بیش از همه اینهاست. من اینطور فکر میکنم که هر تعریفی از دولت بر بنیانی استوار شده است که نمیشود آن را بدرستی از طریق زبان بازنمایی کرد. بنیانی که معمولا خود را در دقایق خاصی از تاریخ یک ملت نشان میدهد. دقایق خاصی که در هرکدام از آنها وجهی از همپیوندی خاصی که بنیان دولت را تشکیل داده است آشکار میشود. این رخدادها عموما چیزی بیش از مراسم رسمی هستند. یعنی چیزی بیشتر از صرف بزرگداشت رسمی رویدادها یا آیینهای رسمی به حساب میآیند. این دسته از رویدادها معمولا خودشان به ظهور آیینها و مراسم جدیدی در تاریخ یک ملت منتهی میشوند. موضوع شهادت و مراسم تشییع پیکر سردار شهید قاسم سلیمانی از این دقایق است؛ دقایقی تاریخی که امکان جدیدی را برای گردهمایی مردم در قالب اعضای یک واحد سیاسی مشترک به وجود آورده است.
* مراسم آیینی و ظهور مای مشترک
عادت داریم در بحث پیرامون مشارکت سیاسی بر سازوکارهای نهادی از مشارکت در تعیین مجریان و خطمشیهای سیاسی جدید متمرکز میشویم. این بیشتر به این خاطر است که روندهای نهادی از مشارکت سیاسی را میشود بر اساس دادههای ریاضی مورد سنجش قرار داده و مبنایی عددی برای تفاسیر و تحلیلهای بعدی فراهم کرد. با وجود این هنوز چیزی بیش از این دادههای عددی هستند که در مطالعات مشارکت سیاسی باید به آن توجه کرد؛ موضوع مهمی که معمولا در این زمینه مغفول مانده است؛ هرچند این صورت جدید از بحث درباره مشارکت سیاسی حیثیت بنیادینتری دارد. از این جهت لازم است موضوع حضور و مشارکت افراد ملت در آیینهای مذهبی و مراسم مذهبی را به عنوان موضوعی که از اهمیت بنیادین برخوردار است در نظر بگیریم. مشارکت عمومی در آیینهای مربوط به پاسداشت قهرمانانی مثل سردار سلیمانی، مشارکت عمومی در سرنوشت مشترکی است که آحاد ملت خود را در آن سهیم میدانند. در مراسمی مانند این صحبت از علایق شخصی یا جزئی افراد مشارکتکننده نیست؛ اینجا از سلیقه موسیقایی، دانش سینمایی، سرمایه فرهنگی یا اقتصادی و حتی از علایق و تفاوت نسلی صحبت نمیکنیم. در اینجا صرفا مساله تعلق سیاسی به ارزشهای مشترکی که بنیانهای واحد سیاسی را تشکیل دادهاند از اهمیت برخوردار است: موضوع گفتوگوی ما عامترین و سیاسیترین عرصه ممکن از حضور و مشارکت سیاسی است. درست به همین دلیل است که میتوانیم بگوییم مراسم بدرقه پیکر حاجقاسم سلیمانی یکجور پاسداشت عمومی ارزشهای مشترک ایرانیان بود. یا به بیان دیگر صحنه ظهور نوعی از مای مشترک در عامترین، فراگیرترین و سیاسیترین حالت آن بود. در عین حال میتوان آن را به عنوان میدان شکلگیری وحدت سیاسی همه هویتهای جزئی در داخل کشور علیه دشمنان مشترک و همراستا با دوستان مشترک فهمید. موضوع مهمی که وقتی به میدان منطقهای برگزاری این آیین توجه کنیم، معنای سیاسی مشخصتری پیدا میکند. از این جهت آیین بدرقه پیکر سردار سلیمانی همچنین عرصه ظهور شکلی از دوستی منطقهای علیه دشمنان مشترک ملتهای منطقه بوده است.
* آیین تکریم و پاسداشت قهرمانان
رخدادهایی مانند آیین بدرقه پیکر سردار شهید قاسم سلیمانی به عنوان پدیدههایی سیاسی متضمن ظهور ارزشها و پیدایش ساحتهای مناسب برای تحدید حدود دوستان و دشمنان هستند. این موضوعی است که پیشتر در کلام رهبر انقلاب نیز وجود داشته است. ایشان بارها برای بحث درباره مسائل جوانان به موضوع حضور آنها در آیینهای مذهبی و ملی اشاره کردهاند و این حضور را معیاری برای تحدید دوستی و دشمنی در نظر گرفتهاند. بر اساس این روایت، اگر جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یکجور دعوت به مجموعهای از ارزشهای سیاسی با سازوکارهای تعیین دوست و دشمن در نظر بگیریم؛ آنگاه نفسِ حضور در چنین مراسمی خود به معنای آریگویی نسبت به این دعوت سیاسی خواهد بود. این حضور را میتوان به عنوان یکجور لبیک گفتن به فراخوان سیاسی عمومی که در بنیان جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی نهفته است در نظر گرفت. مساله مهمی که باید به آن توجه کرد، این است که این لبیکگویی، یکجور عمل سیاسی وحدتبخش است؛ عمل سیاسی وحدتبخشی که میتواند به عنوان ذخیرهای سیاسی و میراثی تاریخی برای نظام جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته شود؛ ذخیرهای سیاسی که در بحث پیرامون تابآوری، مشارکت سیاسی، امنیت داخلی و قدرت منطقهای ایران میتواند به موضوعی برای بحث و تحلیل تبدیل شود؛ موضوع مهمی که هر بار تلاش برای زنده نگه داشتن یاد سلیمانی ناگزیر باید با عنایت به آن انجام شود؛ یعنی همزمان حیثیت وحدتبخش و متمایزکننده این آیین را در نظر بگیرد. در این شکل از وحدت سیاسی مورد نظر، تحدید دوستان و تهدید دشمنان به طور همزمان حاضر و فعال است.