رضا رحمتی، عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی: ایران برخلاف بسیاری از کشورها، بویژه کشورهای نوظهور در مناسبات بینالمللی، همیشه یک مفهوم در امتداد تاریخ بوده است. من زیباترین تعبیر از ایران را تعبیر سیدجواد طباطبایی میدانم، آنجا که معتقد است «از زمانی که در اروپا مفهوم دولت در معنای جدید درست شد، شروع کردند به توضیح اینکه دولت در کجاها بوده و به طور تاریخی ظاهر شده است. ایرانیان نخستین دولت را درست کردهاند. از نظر هگل چین و هند به این معنا دولت نبودند. هگل، میگوید دولت یعنی دولت جدید که ما در اروپا میفهمیم، نطفهاش در ایران بسته شده است». این ایران با این مختصاتش، برخلاف همسایگان ترک و عربش جعل تاریخ یا نتیجه زد و بند و تجزیه سیستمهای خلافتی پیشین هم نبوده. این ایران، همیشه «ایران» بوده و داشتن حماسههایی شبیه شاهنامه نیز مؤید همین وضعیت ایرانبودگی است. به سبب ماهیت چنین ایرانی همیشه حس وفاداری نسبت به «وطن»، «خاک»، «ناموس مردم»، «مام میهن» و... در آن وجود داشته و کسانی که شجاعانه برای آن جان فدا کنند. برخلاف کشورهای جعلی و زد و بندی اطراف ایران که «تعلق به وطن» یک مزاح محسوب میشود. از آریوبرزن هخامنشی، سورنای اشکانی، رئیسعلی دلواری تا ستارخان و باقرخان، همه و همه به سبب «تعلق به وطن» جنگیدهاند.
* سردار قاسم سلیمانی در امتداد آریوبرزن هخامنشی
سردار قاسم سلیمانی در دوره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در برابر بعثیهای عراقی ایستاد و در ادامه نیز نام او با مبارزه با تروریستهای افراطگرا پیوند خورده بود. کسی که منطقه خاورمیانه را از شر تروریستهای چندملیتی نجات داد و تبدیل به شبحی برای همه کشورهایی شده بود که از شرارت در مناطق اطراف ایران منتفع بودند و به دنبال سرنگونی دولتهای بیرمق ملی موجود در منطقه بودند.
* راز محبوبیت سردار قاسم سلیمانی شبیه سرداران بزرگ ایرانی
1- نبرد تا پای جان برای ایران
راز محبوبیت سردار سلیمانی شبیه راز محبوبیت آریوبرزن هخامنشی است. آریوبرزن تا جایی که میتوانست برای پاسداری از ایران در برابر اسکندر (با شمار اندک سربازانش) دفاع کرد و جنگ او با سربازان اسکندر که به پرسپولیس رسیده بودند، آنجایی تمام شد که آخرین سرباز آریو شهید شده بود و دیگر سربازی نمانده بود تا بجنگند. سردار سلیمانی نیز در اوج ناامیدی دوستان و دشمنان ایران هم در جنگ عراق علیه ایران و هم در شیوع تروریسم منطقه، تا جایی که جان در بدن داشت در حال چینش نظم مورد نظر ایران در منطقه بود.
2- ذکاوت و نقشههای جنگی
راز دیگر محبوبیت سردار سلیمانی را باید در هوشمندی او جست، شبیه سرداران بزرگ ایرانی همچون آریوبرزن و سورنا. مهار کردن تروریستهایی که تا 40 کیلومتری مرز ایران آمده بودند و بیم این وجود داشت تا به مرزهای غربی ایران نزدیک شوند، استفاده از ترفندهای نظامی و طراحی نقشههای بینظیر برای عقب راندن پلهپله تروریستها، شبیه همان مدل سورنا در اسیر کردن و نابودی یک سوم از سپاهیان روم به فرماندهی کراسوس است.
3 - دشمن خارجی
موضوع دیگر که در تمام سرداران نامدار ایرانی مشهود است، مبارزه با دشمن خارجی و تلاش برای وحدت داخلی بوده است. هم آریو، هم سورنا و هم رئیسعلی دلواری، همگی نسبت به دشمن خارجی با هوشمندی و با تمام توان میجنگیدند و در محیط داخلی با همدلی رفتار میکردند، به همین دلیل است در سطح ملی با محبوبیت بسیار زیادی مواجه هستند. تشییع پیکر سردار سلیمانی نمادی از وحدت ملی درباره ایشان بوده است. از ایشان جملات نابی درباره افراد مختلف و گروههای سیاسی مختلف در عرصه کشور باقی مانده است که هر از گاهی مورد استفاده گروههای مختلف سیاسی قرار میگیرد، به نحوی که سردار سلیمانی را تبدیل به شخصیتی مورد توافق تمام گروهها یا اطراف سیاسی داخل کشور کرده است. این وضعیت درباره سرداران بزرگ ایران نیز وجود داشته است؛ کمتر کسی نسبت به شخصیت سیاسی آریوبرزن یا سورنا تشکیک داشته و همه ایرانیان نسبت به آنها وحدت داشتهاند.
4- افتخار سربازی وطن
در کارنامه همه سرداران ایرانی، افتخار بزرگی به نام سربازی وطن وجود داشته است. هم آریو که با لشکریان اسکندر جنگید، هم سورنا که با رومیها جنگید، هم رئیسعلی دلواری، هم ستارخان و هم باقرخان، همگی خود را نه سردار، بلکه پاسدار و سرباز وطن مینامیدند و در مبارزه با دشمن خارجی، با سپاهیان اندک خود جنگیده بودند. برای مثال درباره سردار سلطان جلالالدین خوارزمشاهی نقل شده است که «مردانه با اندک سپاه در برابر چنگیز ایستاد و حمله برد و آن جمع را به هر سوی بتاخت، چنگیز روی شکست بدید پشت نموده بگریخت». این روحیه سربازی، عامل اصلی وفاداری بسیاری از سربازان این سرداران نسبت به آنها و اهداف جنگ شده بود. این ویژگی بارز در سپهبد سلیمانی نیز وجود داشت، ایشان با سربازان همچون دوست و رفیق رفتار میکرد، بسیاری از ویدئوهایی که از رفتار ایشان با سربازان منتشر میشود، نشان میدهد هیچ تمایزی وجود ندارد و به همین دلیل است که سربازان در وفاداری کامل نسبت به اهداف ایشان رفتار میکنند.
5- شهادت بر اثر نیرنگ و شبیخون دشمن
ویژگی دیگر سرداران ایرانی این بوده که همگی بر اثر نیرنگ و شبیخون دشمن خارجی به شهادت رسیدهاند. از آریو با شبیخون سپاه اسکندر، تا رئیسعلی دلواری و تا سپهبد سلیمانی همگی در برابر شبیخون دشمن خارجی به شهادت رسیدند. این سرداران ایرانی در نبرد با خارجیها، هیچگاه از اصول و مرام خود کوتاه نیامده و در نبرد مستقیم صحنه نبرد را ترک نکرده و ناامید نشدند.
6 - نبوغ نظامی
سرداران ایرانی که زبانزد شدهاند، همگی از نبوغ نظامی فوقالعادهای برخوردار بودهاند. مشهور است که سورنا از توانمندی فوقالعادهای برای تخمین رفتار رومیها برخوردار بود و تبدیل به شبحی برای سپاهیان کراسوس شده بود. این توانمندی این امکان را به او داده بود که توان پیشبینی اقدامات دشمن را داشته باشد. همچنین تسلط سرداران ایرانی به سپاه و چینش سپاه در جبهههای مختلف از جمله این توانمندیها بوده است. سپهبد سلیمانی نیز مسلط به دانش رزم بود. سلیمانی «برای کسب این دانش و مهارت دقیق و حساس، به گونهای کاربردی و نه صرفا نظری، در میدان نبرد، حضوری مستمر داشت و آرامآرام با زوایای مختلف و پیچیدگیهای فراوان آن آشنا شد. او دستکم، 3 میدان عمده رزم را آزموده بود: میدان دفاعمقدس، میدان مبارزه با اشرار مسلح و سرانجام میدان مبارزه در عرصه فرامرزی و منطقهای در عراق و سوریه (در مقابل جریان داعش با همه پشتیبانیهایی که از سوی قدرتهای خارجی انجام میشد) و نیز در هر نقطه دیگری از منطقه که حضور او ضرورت مییافت». نتیجه این تجربیات به همراه هوش، ذکاوت و دانش رزم، نبوغ فوقالعادهای را در سردار سلیمانی به وجود آورده بود.
7- تسلط نسبت به سیاست عملی
یکی دیگر از ویژگیهای سرداران ایرانی تسلط و بینش عمیق نسبت به معادلات سیاسی داخلی بود. شاخص مهم در ارزیابی این بینش را در حضور بهموقع، رفتار و واکنش بهموقع، موقعیتشناسی، رفتارشناسی و بودن در آنجایی که باید بود و نبودن در جایی که نباید، میتوان خلاصه کرد. عدم مداخله در امور سیاست به معنای ادنای آن یا سیاست کثیف و برآمده از زد و بند ارباب قدرت و ذکاوت در سیاست به معنای اعلای آن یعنی مصالح و منافع ملی، در همه این سرداران وجود داشت. زمانشناسی آریو برای پاسداری از پرسپولیس (پارسه) را در زمانی که آریو بخوبی نسبت به توان اسکندر و سپاهش آگاهی داشت باید در همین جایگاه تعبیر کرد. این در سورنا، رئیسعلی و سلیمانی نیز وجود داشت. همین سبب مرضیالطرفین شدن این سرداران بوده است. سردار سلیمانی همانقدر که در بین اصولگرایان نامدار است، در بین اصلاحطلبان نیز شهره است. علاوه بر این، بعد دیپلماتیک شخصیت سردار سلیمانی را نیز باید اضافه کرد. در مواقعی که در یک وضعیتی بن بست شکل میگرفت، ورود سردار سلیمانی کانال جدیدی ایجاد و بحران سیاسی را روزنهگشایی میکرد. در ماجرای کودتای ترکیه که بیم سقوط دولت اردوغان وجود داشت، بیشک نقش تعیینکننده سردار سلیمانی در عدم تشدید ناامنی در همسایه شمال غربی، تاثیرگذار بود.