بهراد رشوند: در جغرافیای پرالتهاب فوتبال ایران، نام کریم باقری این روزها بر زبان هر هوادار و منتقدی جاری است؛ مردی که چون کوه در میانه گردباد بحرانهای پرسپولیس ایستاده است اما نمیداند این ایستادگی تا کجا میتواند ادامه یابد. از یک سو هیاتمدیره، مدیرعامل، پیشکسوتان و هواداران با اصرارهای بیوقفه میخواهند او به عنوان سرمربی تا پایان فصل باقی بماند و از سوی دیگر، واقعیتهای فنی و شرایط دشوار تیم، این درخواستها را زیر سؤال میبرد. آیا کریم باقری میتواند در روزهای آینده نیز همانقدر موفق باشد که در ۲ بازی اخیر بود؟
با پایان نیمفصل نخست لیگ برتر، تعطیلات زمستانی فرصتی بود برای بازنگری و ارزیابی شرایط اما برای پرسپولیس چیزی جز آشفتگی در بخش سرمربیگری به همراه نداشت. تیمی که فصل را با خوان کارلوس گاریدو آغاز کرده بود، پس از ۱۳ هفته پرفرازونشیب، در نهایت به بنبست رسید و دست از مربی اسپانیایی شست. این تصمیم، پرسپولیس را در مسیری پرچالش قرار داد؛ مسیری که هیچ گزینهای بهتر از کریم باقری برای هدایت موقت تیم به چشم نمیآمد.
باقری، با وجود تمام تردیدها و بحرانهای روحی تیم، این مسؤولیت سنگین را پذیرفت و توانست در ۲ بازی ابتدایی خود و ۲ بازی پایانی نیمفصل، تیم را به پیروزی برساند. برد مقابل خیبر خرمآباد و هوادار تهران شاید از نظر روحی تأثیر بسزایی داشت اما این نتایج در برابر تیمهایی که در انتهای جدول دستوپا میزنند، نمیتواند معیاری جدی برای ارزیابی تواناییهای فنی او باشد.
اصرار هواداران بر ماندن کریم باقری روی نیمکت سرمربیگری، بیش از آنکه بر مبنای تحلیلهای منطقی باشد، ریشه در عشق و خاطراتشان از روزهای بازی او دارد. آنها همچنان مردی را میبینند که با شوتهای سهمگین و پاسهای طلاییاش، سالها افتخارآفرینی کرده است اما دنیای مربیگری، میدان دیگری است؛ میدانی که در آن عواطف جایی ندارد و نتایج حرف اول و آخر را میزند.
از سوی دیگر، اصرار مدیران باشگاه بر نگه داشتن باقری شاید بیش از آنکه ناشی از اعتماد واقعی به تواناییهای او باشد، راهکاری برای کاهش فشارها بر خودشان باشد. آنها با تکرار نام باقری و قرار دادن او در این موقعیت، از مسؤولیت تصمیمگیری بزرگتر فرار میکنند اما واقعیت این است که پرسپولیس در نیمفصل دوم با آزمونهای به مراتب دشوارتری روبهرو خواهد شد. بازی مقابل تیمهای مدعیای چون تراکتور، سپاهان، استقلال و حتی گلگهر و فولاد، به روشنی نشان میدهد این تیم برای حفظ جایگاه خود در جمع مدعیان به چیزی فراتر از انرژی و انگیزه نیاز دارد.
کریم باقری - با تمام محبوبیتش - مردی است که بخوبی محدودیتهای خود را میشناسد. او میداند میراثدار مربیانی چون برانکو ایوانکوویچ، یحیی گلمحمدی و دیگران است؛ مردانی که سالها با دانش فنی و تجربه، تیم را به قلههای افتخار رساندهاند. باقری بدرستی درک کرده باقی ماندن در جایگاه سرمربی، میتواند به بهای از دست دادن محبوبیت و جایگاهش در میان هواداران تمام شود.
هواداران امروز شاید با شعارهای حمایتی، پشت سر او بایستند اما دنیای فوتبال، دنیای بیرحمی است. چند شکست کافی است تا همان هوادارانی که امروز نامش را فریاد میزنند، فردا او را زیر موجی از انتقادات دفن کنند. باقری این واقعیت را بهتر از هر کس دیگری درک میکند و به همین دلیل است که بارها به مدیران باشگاه اعلام کرده ادامه حضور او به عنوان سرمربی نمیتواند بهترین گزینه باشد.
پرسپولیس به سرمربیای نیاز دارد که نهتنها از نظر فنی در سطحی بالا باشد، بلکه توانایی مدیریت فشارها و بحرانهای بزرگ را نیز داشته باشد؛ کسی که بتواند تیم را در مصاف با قدرتمندترین رقبا هدایت کند و بار دیگر آنها را به قهرمانی برساند.
تصمیمگیری در اینباره اما بر عهده مدیران باشگاه است. آنها باید فراتر از هیاهوی رسانهای و احساسات هواداران، نقشه راهی منطقی و بلندمدت برای آینده تیم ترسیم کنند. تکیه بر کریم باقری، هر چند در کوتاهمدت آرامشبخش باشد، نمیتواند پاسخی برای چالشهای جدی پیش روی تیم باشد.
با تمام اینها، آینده پرسپولیس و کریم باقری به تصمیمی گره خورده است که میتواند سرنوشت این فصل را تغییر دهد. آیا مدیران باشگاه شجاعت آن را خواهند داشت که توصیههای باقری را بپذیرند و به دنبال گزینهای خارجی بروند یا اینکه درگیر بازی احساسات شده و بر ماندن او اصرار خواهند کرد؟
پاسخ به این پرسش نهتنها مسیر این فصل پرسپولیس را تعیین میکند، بلکه آینده مردی را رقم میزند که همواره با قلبی سرخ در خدمت این تیم بوده است.