printlogo


کد خبر: 296761تاریخ: 1403/10/17 00:00
حاج‌قاسم و طرحی از ایران

محسن جبارنژاد، پژوهشگر فلسفه: 1- انسان ایرانی، اساسا انسان خاصی است. این خاص بودن را کربن با عنوان اتوس (ethos) ایرانی یاد می‌کند. اتوس ایرانی، نبوغ و شخصیت ویژه ایرانی است که از تلاقی 2 عنصر «حماسه» و‌ «عرفان» تشکیل می‌شود. حماسه، عرفان در صحنه است و ‌عرفان، حماسه درون.  
2- جالب آنکه حاج‌قاسم سلیمانی در واپسین سخنرانی عمر خود در جمع مردان رزم، به همین 2 عنصر اشاره می‌کند: عرفان و‌ حماسه. او در آخرین جمله مهم خود در این سخنرانی به این مضمون اشاره می کند که کنش عرفانی یا به تعبیر خود او‌ «عمل مقدس»، تنها از کسانی سر می‌زند که از «روح حماسه» برخوردار باشند. من این تعبیر حاج‌قاسم را «آواز قوی سلیمانی» نام نهاده‌ام!
3- این تعبیر حاج‌قاسم، البته بنیادی عمیق در متن سنت تاریخی ما ایرانیان دارد. از جمله در شاهنامه نیز چنین مضمونی حاکم است. شاهنامه فردوسی به تعبیر هانری کربن، گذار از «حماسه پهلوانی» به «حماسه عرفانی» است. این به این معناست که پهلوانان شاهنامه، پیش از اینکه فاتحان میدان باشند، فاتحان فضیلت‌های اخلاقی‌اند. حاج‌قاسم نیز خود چنین بود.
4- شهید سلیمانی طرحی از «رزم» و «حماسه ایرانی» را ارائه می‌کند که عمیقا با معنویت و ‌عرفان شیعی درآمیخته است؛ طرحی که خود بیش از همه نماد تجسم و تعین آن است. این طرح قابل  تعمیم به سایر حوزه‌ها نیز هست، از جمله به سیاست و ‌فرهنگ. به این معنا که سیاست و فرهنگ هر گاه از «معنا» ببُرَّد، اسیر قسمی فرمالیسم کور می‌شود و‌ نهایتا به ضد خود تبدیل می‌شود.
5- نکته آخر اینکه در سلوک سلیمانی، بصیرتی است که غالبا جریان روشنفکری (اعم از ملی‌گرا یا غربگرا)‌ از آن غافلند و‌ آن اینکه هر طرحی از ایران و ملیت ایرانی، اگر از ایران به‌مثابه «کانون معنویت» در تاریخ (چه تاریخ  ایران باستان و‌ چه تاریخ ایران پس از اسلام)  غفلت کند و آن را صرفا به «امپراتوری ایران» فرو‌ بکاهد، روایتی مخدوش و غیراصیل از ایران ارائه داده است. خلاصه حاج‌قاسم به ما نشان داد که ایران، هنوز «روح یک جهان بی‌روح» است.

Page Generated in 0/0056 sec