printlogo


کد خبر: 296772تاریخ: 1403/10/17 00:00
درباره فیلم جدید محمدرضا ورزی با موضوع زندگی شاعر معاصر ایرانی
خوشه پروین روی پرده نقره‌ای

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار: اسم پروین اعتصامی را تقریبا همه مردم ایران شنیده‌اند؛ شاعر معاصری که هم زندگی شخصی تلخی داشت و هم عمری کوتاه. حتما وقتی عنوان می‌شود که قرار است فیلمی به زندگی این شخصیت بپردازد، خیلی‌ها پیشاپیش نسبت به آن کنجکاو و مشتاق هستند. یک گروه از این آدم‌های کنجکاو کسانی هستند که جزئیات زیادی از زندگی پروین اعتصامی نمی‌دانند و مشتاقند که این فیلم بتواند چیزهایی در این‌باره به آنها بگوید. گروه دیگر آنهایی‌‌ هستند که اتفاقا درباره این شخصیت اطلاعات خوبی دارند و با حساسیت سراغ چنین فیلمی می‌آیند تا ببینند زندگی این شخصیت و ماجراهای دور و برش چطور روایت شده است. زندگی پروین اعتصامی با اینکه به جزئیات بعضی از فرازهای آن دسترسی کاملی نمی‌توان داشت، در کل فراز و فرودهای دراماتیک قابل توجهی دارد که آن را به اندازه کافی مناسب سینمایی شدن می‌کند؛ هرچند رفتن سر وقت داستان زندگی یک شاعر معروف در سرزمین شعردوستی مثل ایران ممکن است خیلی از فیلمسازها را بترساند چون توقعات عمومی در این زمینه بالاست. محمدرضا ورزی که نام او به عنوان کارگردان تعدادی از مهم‌ترین سریال‌های تلویزیون در رابطه با تاریخ معاصر ایران شناخته شده است، کسی بود که قدم در این راه گذاشت و درباره زندگی پروین اعتصامی، شاعر نامدار و جوانمرگ معاصر، یک فیلم سینمایی ساخت. از یک طرف می‌توان جسارت ورزی را برای ورود به چنین عرصه‌ای ستود و از طرف دیگر نقدهای کیفی و محتوایی به این اثر را هم مطرح کرد. در ادامه اشاره‌ای کلی شده است به دشواری‌هایی که در جامعه‌ای مثل ایران سر راه ساخت نمایش چنین فیلمی وجود دارد و در ضمن آن، به عمده‌ترین نقدهایی که در همین رابطه نسبت به فیلم پروین مطرح شده‌اند اشاره می‌شود.
* شهامت سرودن یک شعر سینمایی
شعر هنر اول ایرانیان است. به جرأت می‌شود گفت در هیچ‌کدام از زبان‌های زنده‌ دنیا، استوارترین ادبیات کلاسیک وارد محاورات روزمره مردم نشده اما درحالی که خیلی از مردم جهان، نسخه‌های 200 سال پیش زبان خودشان را نمی‌توانند متوجه شوند، هنوز ایرانی‌ها به‌ عنوان ضرب‌المثل، ابیات یا مصرع‌هایی از بعضی شعرا را در صحبت‌های معمول‌شان به کار می‌برند که قرن‌ها پیش زندگی می‌کردند. در تمام شهرها و شهرستان‌های ایران خیابان‌هایی به نام‌های سعدی، فردوسی، حافظ، مولوی، خیام و البته باقی شاعران هست. شاید بین ۸۰ میلیون ایرانی، کمتر کسی را بشود سراغ گرفت که در طول عمرش لااقل یک بار سرودن شعر یا متن‌های شاعرانه را امتحان نکرده باشد. در تمام خانه‌های ایرانی، کنار قرآن، دیوان حافظ هم هست. در هیچ جای دنیا نمی‌شود قهوه‌خانه‌هایی را در دورترین روستاهای کشور سراغ گرفت که تفریح مشتریانش نشستن پای یکی از کهن‌ترین متون کلاسیک ادبیات، مثل شاهنامه فردوسی باشد. گذشته از مسائل سیاسی که می‌آیند و می‌روند، اگر از هر کسی در هر جای دنیا بپرسیم ایران را با چه چیزهایی به یاد می‌آورد، اکثرا می‌گویند فرش، کاشی، پسته، زعفران و شعر. واضح است که برای چنین مردمی فیلم ساختن یا سریال ساختن درباره شعرا می‌تواند خیلی جذاب باشد و به همان اندازه ترسناک و شاید به همین دلیل در کل تاریخ سینمای ما تعداد فیلم‌هایی از این دست به عدد انگشتان ۲ دست هم نمی‌‌رسد. یکی از 5 فیلم اولیه سینمای ایران که عبدالحسین سپنتا کارگردانش بود، از حکیم فردوسی روایت می‌کرد و نام آن هم همین بود؛ «فیلم فردوسی». اما ۹۰ سال گذشت تا فیلم دوم، درباره یکی دیگر از اشراف خمسه‌ ادبیات ایران، یعنی مولوی ساخته شود؛ یعنی فیلم مست عشق. پرداختن به پرتره‌ یک شاعر زن که زندگی دراماتیک و پرماجرایی هم داشته، اگرچه در هر سیستم سینمایی دیگری ممکن است جزو نخستین ایده‌هایی باشد که به ذهن فیلمسازان یا کمپانی‌ها می‌رسد اما در ایران این اتفاق خیلی دیر افتاد. نخستین بار سال ۸۴ بود که مرتضی هرندی فیلمی ساخت به اسم «پروین» و در آن 10 روز پایانی عمر پروین اعتصامی را روایت کرد که به بیماری سل مبتلا شده بود و در این مدت تمام شخصیت‌های اشعار خودش را ملاقات می‌کرد و مدام از عشق نافرجامش می‌گفت. در آن  فیلم آناهیتا همتی نقش پروین را بازی می‌کرد. بعد وقتی سریال «شهریار» از کمال تبریزی روی آنتن تلویزیون رفت، خیلی‌ها انتظار داشتند تصویری از پروین اعتصامی را هم در آن ببینند که اینطور نشد. مدت‌ها گذشت تا اینکه در سال 1401 افشین هاشمی سریالی برای شبکه نمایش خانگی ساخت به اسم «شبکه مخفی زنان» و در قسمت اول آن تصویری از پروین اعتصامی را نشان داد. البته فضای این سریال رئال نبود و بازیگر نقش پروین، غیر از این نقش، در ۱۱ نقش دیگر هم بازی می‌کرد. سال بعد در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر بالاخره نخستین فیلم سینمای ایران درباره پروین اعتصامی ساخته شد که فارغ از فضاهای سورئال و پارودیک و امثال اینها، زندگی این شاعر زن را از کودکی تا روز مرگش روایت می‌کرد و تصویری از بعضی ادبا و هنرمندان دیگر آن دوره مثل علامه دهخدا هم نشان داد؛ هرچند همان‌طور که در سریال شهریار اسمی از پروین اعتصامی نیامد، در فیلم محمدرضا ورزی درباره پروین هم اسمی از شهریار برده نشد.
کارگردان فیلم پروین از این جهت که برای نخستین بار سراغ روایتی تاریخی و خطی از زندگی یک شاعر زن معاصر رفته، عملی جسورانه انجام داده که قابل تحسین است. اینکه نتیجه کار چقدر رضایت‌بخش از آب درآمده، بحثی است که در گام دوم تحلیل‌ها می‌توان سراغ آن رفت و چیزی از اهمیت جسارتی که برای پرداختن به چنین سوژه‌ای به خرج داده شده کم نمی‌کند. پنجمین فیلم پرفروش امسال روایتی است از زندگی مولانا و شمس و یکی از فیلم‌های تحسین‌شده جشنواره گذشته هم درباره مقطع درخشانی از زندگی مرحوم پرویز دهداری، یکی از مربی‌های تیم‌ ملی فوتبال ایران بود. امسال در فیلم «احمد» که به پرتره شهید کاظمی می‌پرداخت و نام کوچک همین شخصیت را عنوان خودش قرار داده بود هم مقطعی از زندگی او قاب گرفته شد که هنگام رخ دادن فاجعه‌ای مثل زلزله بم، به کار امدادرسانی مشغول بود. این پرتره‌نگاری‌ها که حالا برای سینمای یک‌دست و غیرمتنوع ما کلیشه‌شکنی محسوب می‌شوند، در هر جای دیگری از دنیا جزو معمولی‌ترین روندهای سینما به حساب می‌آیند اما ما دچار تسلط مطلق وضعیتی شده‌ایم که رفتار طبیعی فیلمسازان‌مان در سوژه‌یابی را باید به عنوان جسارتی ستودنی در شکستن کلیشه‌های رایج، روی مردمک دیده بگذاریم.
* پروین اعتصامی یا کافه‌چی‌های تهران امروز؟
محمدرضا ورزی ۵ سال بعد از آخرین سریالی که برای تلویزیون ساخته بود و ۱۱ سال بعد از آخرین فیلم سینمایی‌اش، سال 1402 با فیلم پروین که ابتدا نام آن معجزه پروین بود به جشنواره فجر آمد و نقش اصلی کارش را مارال بنی‌آدم بازی می‌کرد. محمدرضا ورزی که قبلا در سریال‌های تلویزیونی متعددی سراغ پرتره‌نگاری از شخصیت‌های تاریخی معاصر رفته بود، این بار با فیلم «پروین» سراغ همان دوره تاریخی رفته اما او در این نوع مجموعه‌ها معمولا به مسائل، رویدادها و چهره‌های برجسته سیاسی هر دوره می‌پرداخت؛ نه اینکه شخصیت‌محوری روایتش یک شاعر زن باشد. خیلی از سریال‌های ورزی قبل از اینکه روی آنتن بروند، با انتشار دانه به دانه عکس بازیگران‌شان در گریم شخصیت‌های معروف تاریخی خبرساز می‌شدند. حتی کار به جایی رسید که از او انتقادهایی شد و گفتند لازم نیست چهره‌ها اینقدر به خود آن شخصیت‌ها شباهت ظاهری داشته باشند و بهتر است قصه و بازی بازیگران این حس شباهت را تداعی کند. این بار اما برای فیلم پروین بازیگرانی انتخاب شده‌اند که نه‌تنها از آن گریم‌های سنگین روی صورت‌شان خبری نیست، بلکه تلاشی برای مطابقت پرسونای آنها با آدم‌های ۱۰۰ سال پیش هم دیده نمی‌شود. در حقیقت یکی از اصلی‌ترین چیزهایی که درباره فیلم محمدرضا ورزی بحث‌انگیز شد، خود بازیگر نقش پروین بود؛ کسی که شباهت چندانی به آن شاعر زن نداشت؛ آن هم در حالی که تصاویر متعددی از پروین اعتصامی را همه مردم ایران دیده‌اند. البته مساله فقط این نبود که قیافه این بازیگر به قیافه پروین نمی‌خورد، بلکه نوع پوشش و آرایش و سلوک او کاملا یک زن جوان از طبقه متوسط تهران‌نشین امروز را تداعی می‌کند؛ نه زنی که از طبقات رو به بالای جامعه بوده و بین 80 تا 100 سال پیش زندگی می‌کرده است. غیر از بازیگر نقش پروین، در پوشش و آرایش و رفتار سایر بازیگران زن فیلم هم یک نوع «اکنون‌‌زدگی» شدید دیده می‌شود. این پرسوناها بیشتر از اینکه به زنان 80 سال پیش ایران از هر طبقه شباهت داشته باشند، شبیه کارکنان آن دسته از کافه‌های امروز تهران هستند که سعی می‌کنند برای مشتریان‌شان فضای 80 سال پیش را بازسازی کنند و فانتزی امروز خودشان از دوران قدیم را بر واقعیت آن دوران تحمیل می‌کنند. شاید اصلی‌ترین ایرادی که تا به حال به فیلم پروین وارد شده و مخرج مشترک بسیاری از نقدها هم هست، همین باشد. ترکیب بازیگران فیلم پروین از این جهت بیشتر محل توجه و نقد قرار می‌گیرد که تهیه‌کننده کار خودش یک هنرپیشه مشهور است و شناخته‌شده‌ترین چهره سینمای ایران در انتخاب بازیگر برای فیلم‌های مختلف به‌ حساب می‌آید. تهیه‌کننده این فیلم محمدرضا شریفی‌نیا است و خود او به همراه آزیتا حاجیان نقش پدر و مادر پروین اعتصامی را بازی کرده‌اند و ملیکا شریفی‌نیا هم در نقش دوست کولی پروین ظاهر شده است. 
حسین پاکدل و محمدعلی نجفی، بازیگر نقش ۲ نفر از پیشکسوتان ادب و هنر مملکت هستند اما به فهرست باقی بازیگران اگر نگاهی بیندازیم، غیر از حسام نواب‌صفوی و مریم ورزی، باقی گروه عمدتا کمدین‌هایی هستند که اینجا نقشی جدی ایفا کرده‌اند. امیرحسین صدیق، رامین ناصرنصیر، رضا فیاضی، بیژن بنفشه‌خواه و یوسف صیادی تعدادی از این چهره‌ها هستند که از میان آنها رامین ناصرنصیر برای بهترین بازیگری نقش مکمل مرد در فجر چهل‌ودوم نامزد سیمرغ شد. چهره‌پردازی این فیلم، طراحی لباس آن، موسیقی متن و فیلمبرداری‌اش هم نامزد سیمرغ شدند اما در نهایت مارال بنی‌آدم بود که از میان همه عوامل فیلم توانست به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن، برنده سیمرغ بلورین شود. یعنی دقیقا همان هنرپیشه‌ای که حضورش در نقش پروین محل بحث جدی بود و هست، توسط هیات داوران فجر تایید و تحسین شد.

Page Generated in 0/0064 sec