حنیف غفاری: جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا تحت فشارهای ناشی از ضعف عملکرد اقتصادی و از آن مهمتر، تلاطمات ناشی از مواضع دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا از سمت خود کنارهگیری کرد. نمیتوان نقش مداخلهگرایی واشنگتن را در تسریع روند برکناری اجباری ترودو و لیبرالهای کانادا از قدرت انکار کرد. زبان الکن نخستوزیر کانادا در پاسخگویی به مواضع ترامپ درباره تبدیل شدن کانادا به پنجاهویکمین ایالت آمریکا و چشمانداز تیرهای که در مناسبات جدید سیاسی در آمریکای شمالی وجود دارد، جایی برای بقای دولت اتاوا در مسند قدرت باقی نگذاشت. ترودو اکنون تن به انتخابات زودهنگام داده و نظرسنجیها نیز جایی برای امیدواری درباره بقای موثر وی و همراهانش در عرصه حکمرانی سیاسی کانادا باقی نگذاشته است.
میانگین نتایج نظرسنجیهایی که در کانادا منتشر میشود، نشان میدهد اکثر مردم این کشور ترودو را بدترین نخستوزیر این کشور در طول 5 دهه اخیر میدانند. در روزهای منتهی به استعفای ترودو از رهبری حزب حاکم و نخستوزیری، نظرسنجی موسسه Leger نشان داد ۶۹ درصد مردم کانادا معتقدند جاستین ترودو باید از سمت خود استعفا کند. ۷۲ درصد شرکتکنندگان نیز نسبت به عملکرد دولت ترودو ناراضی بودهاند. پیر پالیو، رقیب ترودو و لیبرالها از حزب محافظهکار نامزد مورد علاقه ترامپ و جمهوریخواهان در انتخابات سراسری زودهنگام کاناداست.
آنچه درباره ترودو میتوان گفت چیزی جز تکرار ماجرای زلنسکی و آمریکا نیست! ترودو از سال 2015 میلادی در مسند نخستوزیری کشورش حضور داشته و بیستوسومین نخستوزیر این کشور در آمریکای شمالی محسوب میشود. با این حال او نهتنها در خلق یک هویت ملی واحد برای کاناداییها ناکام بود، بلکه اتاوا را به متغیری وابسته به کشور همسایهاش یعنی آمریکا مبدل ساخت. در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ در بین سالهای 2017 تا ۲۰۲۱ میلادی، ترودو به جای ایستادگی در برابر تضعیف آشکار پیمان تجارت آزاد در آمریکای شمالی (نفتا) و مداخلهگراییهای موردی و آشکار واشنگتن در اتاوا، سیاست مدارا با دولت آمریکا را در پیش گرفت. نقشه راه اکثر موضعگیریهای بینالمللی و فرامزی اتاوا در قبال پروندههای گوناگون بینالمللی از جمله ایران، نه در دفتر نخستوزیری در اتاوا، بلکه از سوی آژانس امنیت ملی آمریکا و پنتاگون به وی دیکته میشد. دولت اتاوا کمترین ابایی از علنیسازی سیاست مدارا و متعاقبا وابستگی به واشنگتن نداشت، زیرا معتقد بود کنترل رفتار و گفتار سیاستمداران آمریکایی صرفا از طریق همگرایی (مرحلهای فراتر از همزیستی) با دولتهای دموکرات و جمهوریخواه در کاخ سفید امکانپذیر خواهد بود.
اکنون در حالی که هنوز ترامپ رسما وارد کاخ سفید نشده، نهتنها از کنترل گفتار و رفتار سیاستمداران آمریکایی خبری نیست، بلکه رئیسجمهور جدید آمریکا موجودیت سرزمینی کانادا را هدف قرار داده است. تکرار چندباره این گزارههای تحریککننده از سوی ترامپ، نشان میدهد او بیمحابا به دنبال تبدیل کردن کانادا به یکی از مستعمرات ایالات متحده است؛ موضوعی که میتوان آن را نتیجه بازی مستقیم کاناداییها در زمین الاغها و فیلها تلقی کرد.
در این باره، شباهتهای عجیبی میان ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین و ترودو وجود دارد: هر ۲ بازیگر، معتقد به اصل وابستگی به واشنگتن بوده و از مولفههای قدرت درونی فاصله گرفتند. فراتر از آن، رئیسجمهور اوکراین ثمره بازی خود در نقشه راه ترسیم شده از سوی واشنگتن را نابودی زیرساختهای کشورش، تجزیه اوکراین و دور شدن هر چه بیشتر از ناتو و اتحادیه اروپایی میبیند. ترودو نیز اکنون به عنوان نخستوزیری شکستخورده و سیاستمداری بازنده شناخته میشود که برای نخستین بار در عصر کنونی، تز الحاق کشورش به آمریکا از سوی مقامات رسمی کشور همسایه مطرح شده است. البته میان این ۲ سیاستمدار تنها یک تفاوت ملموس وجود دارد؛ اینکه زلنسکی در صحنه جنگ موجودیت کشورش را با وعدههای واشنگتن معامله کرد و ترودو در فرامتن همگرایی و همافزایی مطلق با آمریکا. رئیسجمهور اوکراین این بازی را در جنگ به اصلیترین حامی خود باخت و نخستوزیر کانادا این شکست را در دوران صلح پذیرفت!
اما این تفاوت شکلی منجر به جلوگیری از شکست ماهوی ۲ سیاستمدار در اتاوا و کییف و رقم خوردن سرنوشتی مشترک برای این 2 نشده است. در آینده نهچندان دور، ترودو در گوشهای به نگارش و انتشار کتاب خاطرات ۱۰ سال حضور بر مسند نخستوزیری میپردازد. شاید در آن کتاب، خاطرات عبرتآموزی درباره نتیجه معاملات پنهان و آشکار اتاوا - واشنگتن و نقض وعدههای مهم ایالات متحده به کانادا مورد اشاره قرار گیرد که اگرچه دیگر نجاتبخش نخستوزیر مغلوب این کشور نخواهد شد اما قطعا میتواند چشمان جهان امروز را نسبت به ثمره و نتیجه بازی در زمین کاخ سفید باز کند.