امیر فرشباف، روزنامهنگار: با اینکه پس از شارلمانی، اولاد و احفادش آن اتحاد رویایی امپراتوری مقدس روم در اروپای قرن نهم را با چندپارگی و منازعه معاوضه کردند اما به هر تقدیر، در آن دوران واقعیتی تاریخی ایجاد شد که نهتنها قابل انکار نیست، بلکه نادیده گرفتن آن نظم الهیاتی - سیاسی سر از سراب سنتستیزی و هویتپریشی درمیآورد. این واقعیت فرهنگی، مذهبی و ژئوپلیتیکی در قرون وسطای اولیه از یک سو روی ویرانههای روم باستان بنا شده بود و از سوی دیگر، مبدأ قرون وسطای پسین، دوره نوزایی (Renaissance) و عصر جدید شد. در این نظم کارولنژی، آنچه تعیینکننده است، ژئوپلیتیک فرانسوی - آلمانی است که اروپای غربی را در کانون و سایر مناطق را در حاشیه قرار میدهد. با این حال، برخی تحلیلگران نظام بینالملل عقیده دارند محوریت ژئوپلیتیک کارولنژی در وحدتبخشی به اروپا تضعیف شده و این اروپای مرکزی است که ارض موعود اتحادیه اروپایی است. اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا به تازگی مقالهای منتشر کرده که در آن، منازعه مجارستان اوربان و لهستان تاسک در اروپای مرکزی، تعیینکننده نظم جدید اروپاست. طبیعتا کفه مشروعیت از دیدگاه نویسنده ECFR، به نفع دونالد تاسک سنگینی میکند اما تحلیلش خالی از بصیرتهای سیاسی نیست و علاوه بر این، از جهت بدیع بودن موضوع هم قابل تأمل است: مبارزه ایدئولوژیک جدیدی که در اروپای مرکزی در حال وقوع است، ممکن است آینده این قاره را رقم بزند. همانطور که دیپلماتهای اتریشی، «امیل بریکس» و «ارهارد بوسک» در کتاب «بازدید از اروپای مرکزی» نوشتند، آینده قاره سبز به اروپای مرکزی بستگی دارد. آنها معتقدند اتحادیه اروپایی باید «سنتها و ابتکارات اروپای مرکزی را در نظر بگیرد، نه صرفا منویات بروکسل، پاریس و برلین را، آنطور که اکنون هست». به گفته آنها، اگر اتحادیه اروپایی صرفا در اطراف «محور کارولنژی» توسعه یابد، این امر به «پروژه صلح و رفاه» اروپا پایان خواهد داد. جنگ در اوکراین صحت حرفهای بریکس و بوسک را ثابت کرد اما اینکه آینده اروپا اکنون در مرکز آن رقم میخورد، به این دلیل هم هست که سرنوشت اتحادیه اروپایی در گرو یک اختلاف سیاسی اساسی است. در اول ژانویه 2025، مجارستان به ریاست ویکتور اوربان، ریاست شورای اتحادیه اروپایی را به لهستان و نخستوزیر آن، دونالد تاسک تحویل داد. هر ۲ رهبر در حال حاضر با یکدیگر درگیر هستند و اروپا میدان نبرد سیاسی آنهاست. اوربان و تاسک بهترین نماد تعارض منافع و ارزشها در قلب قاره سبز هستند که با بر عهده گرفتن ریاست شورا توسط لهستان، این نبرد شتاب و نیروی تازهای میگیرد.
* دموکراسی یا بقا؟
ایدههای اصلی حامی اروپا - ایدههای ژاک دلور (رئیس پیشین کمیسیون اروپا) و یوشکا فیشر (وزیر خارجه اسبق آلمان) – مدتهاست که غیرقابل دفاع شده و طی بحرانهای مزمن و بیپایان کمرنگ شدهاند. در عالم واقع نیز امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، به عنوان آخرین سنگر برنامههای بلندپروازانه اروپا، دچار یک فلج سیاسی بیپایان است و آلمان هم به دلیل درگیریهای داخلی و احتمال اینکه دولت بعدی آن تمایل کمتری به ایفای نقشی محوری در اروپا داشته باشد، در معرض خطر انزوا قرار دارد. این اختلاف ایدئولوژیک، یعنی توصیف تاسک و اوربان به عنوان رویاپردازان له یا علیه طرحهای ادغامی اتحادیه اروپایی، ممکن است تعجبآور باشد اما خواهناخواه دوران اروپای مرکزی فرا رسیده است. انگاره «اروپای مرکزی» (Mitteleuropa) در واقعیت، افسار اتحادیه اروپایی را در دست ندارد، در عوض بازگشت این ایده، همانطور که با رقابت بین تاسک و اوربان به تصویر کشیده شده است، عمدتا به دلیل ماهیت بحرانهای در حال وقوع در این بخش از قاره معنا مییابد. هر دو سیاستمدار، بازیگران کلیدی در ارتباط با ۲ موضوع بحثبرانگیز: مبارزه برای بقای دموکراسی در اتحادیه و نحوه مواجهه با جنگ اوکراین هستند.
* دموکراسی تنزهطلب یا عملگرا؟
رویاپردازان طرحهای ادغام اروپا - دلور و فیشر، هلموت کوهل و فرانسوا میتران - پروژههای خود را در زمان «اجماع سهلگیرانه» و با اعتقاد به بنیاد لیبرال دموکراتیک اتحادیه اروپایی تدوین کردند. امروزه هر ۲ فرضیه منسوخ شدهاند: شکنندگی فعلی نظم دموکراتیک، درس کلیدی اروپای مرکزی در سالهای اخیر است و در سراسر اتحادیه اروپایی گسترش یافته است. تاسک سال 2018 گفته بود: «دفاع از دموکراسیهای لیبرال اولین، دومین و سومین وظیفه ما است». رویکرد عملگرایانه تاسک به اتحادیه اروپا، به معنی روشن کردن این است که این بلوک فینفسه هدف نیست و سیاستها و تصمیمات آن نباید هدف اساسی خود، یعنی دفاع از نظم دموکراتیک را نادیده بگیرد. با این حال، استقبال او از سخنان تند درباره مهاجرت، از جمله احتمال تعلیق موقت حق پناهندگی، نمونهای از این رویکرد جدید عملگرایانه او است. در حالی که تاسک اتحادیه اروپایی میخواهد منادی دموکراسی لیبرال باشد، اوربان از این بلوک برای ساختن یک مدل محافظهکارانه استفاده میکند؛ او در مارس 2024 گفت: «مدتها بود که چنین فرصت خوبی برای نیروهای ملی، محافظهکار، مستقل و مسیحی ندیدهام که در اتحادیه اروپایی مسلط شوند». با اینکه نتایج انتخابات پارلمان اروپا در سال 2024 به طور کامل به آرزوهای اوربان جامه عمل نپوشاند اما انتخاب مجدد دونالد ترامپ، جناح راست رادیکال را در اروپا تقویت خواهد کرد.
* تجدیدنظرطلبی اوربان
دولتگرایی و محافظهکاری اوربان، دیدگاهی از اتحادیه اروپایی را تقویت میکند که مخالف تاسک و اصول دموکراسی لیبرال و ادغام اتحادیه است. رهبر مجارستانی بلوکی میخواهد که در آن راستگرایان رادیکال در شکل دادن به نظم داخلی و روابط خارجیشان از الگویی تجدیدنظرطلبانه تبعیت کنند. او این واقعیت را پنهان نمیکند که هدفش، بازنگری همهجانبه در اتحادیه اروپایی است و اعلام میکند که «مجارستان به دلیل آنچه هست، عضو اتحادیه اروپا نیست، بلکه به دلیل آنچه میتواند باشد، عضو این اتحادیه است». پیش از این، اوربان در یک سخنرانی در ماه ژوئیه، اتحادیه رویایی خود را توصیف کرد. تصادفی نیست که اتحادیه مطلوب لهستان هدف انتقاد او قرار گرفت: «این نهادی است که به همراه لندن، کییف و کشورهای اسکاندیناوی، ظاهرا یک مرکز قدرت جدید در اروپا برای جایگزینی محور برلین - پاریس ایجاد کرده است». اوربان بر این باور است غرب بهمثابه یک نظام ارزشی و یک الگوی سیاسی به پایان رسیده است و ظهور اجتنابناپذیر قدرتهای اقتصادی و نظامی آسیایی و شرقی، کشورهایی مثل چین، ترکیه و روسیه را به الگوها و شرکای دیپلماتیک ضروری تبدیل کرده است. از سوی دیگر، اگرچه اوربان خود را به عنوان بهترین دوست ترامپ معرفی میکند اما برنامه او برای نزدیکی با چین و روسیه، پیشنهادی به اروپاییها برای دورانی بدون یا با حضور کمتر آمریکاست. در طول دوره پس از جنگ دوم جهانی، ایالاتمتحده از وحدت اروپا، هم به طور عملی و هم از جهت ایدئولوژیک حمایت میکرد، در حالی که در غیاب آن، اوربان و همفکرانش تلاش خواهند کرد اتحادیه اروپایی را به دلخواه خود تغییر دهند.
* آیا زنده میمانیم؟
بنابراین تاسک نهتنها باید از وحدت اتحادیه اروپا محافظت کند، بلکه مهمتر از آن، باید از انحراف ارزشها و تحریف مأموریت اصلی آن جلوگیری کند. آنچه اکنون در معرض خطر است این نیست که آیا اتحادیه اروپایی به هر قیمتی متحد باقی میماند یا خیر، بلکه این است که آیا اصلا باقی خواهد ماند. دیگر [مانند قبل] صرف موضوع ترویج ارزشهای اروپایی مطرح نیست، بلکه دفاع از دموکراسی و حاکمیت قانون در برابر تهدیدها برجسته است. آینده امنیت اروپا در اوکراین در حال رقم خوردن است. رویکردهای اوربان و تاسک مانند صفحات تکتونیکی با هم برخورد میکنند. شعار ریاست لهستان بر شورای اتحادیه اروپایی «امنیت، اروپا» است! که در آن حمایت از اوکراین محوری است. تاسک میخواهد دفاع اتحادیه اروپایی را با ایجاد یک صندوق جدید که بودجه خرید مشترک و کمکهای نظامی بلندمدت برای کییف را تامین میکند، تقویت کند. در همین حال، مجارستان حتی بازپرداخت تسهیلات صلح اروپا را مسدود میکند؛ یک صندوق کوچک اتحادیه اروپایی که برای تسهیل کمکهای نظامی به اوکراین استفاده میشود و در حالی که تاسک از «دوران پیش از جنگ» صحبت میکند و نسبت به تهاجم روسیه هشدار میدهد، اوربان معتقد است مقابله با روسیه «مضر و محکوم به شکست است».
* «روح زمانه» کجا متجلی میشود؟
امیدهایی که امروزه به تاسک بسته شده، ممکن است برای او و لهستان طاقتفرسا به نظر برسد. تاسک رویکرد خود به اروپا را در بحبوحه بحرانهای متعدد مالی، مهاجرت و برگزیت شکل داد که تمرکز او را به جای استراتژیهای بلندپروازانه، به عملگرایی معطوف کرد. این موضع عملگرایانه بخوبی روح زمان را به تصویر میکشد اما ممکن است برای نبردی که در دوره ترامپ در انتظار اتحادیه اروپایی است، کافی نباشد. پیش از این، چندین بار تقدیر قاره سبز در اروپای مرکزی رقم خورده اما از سال ١٩٨٩ میلادی این نخستین بار است که خود منطقه میتواند به طور قابل توجهی بر مسیر تاریخش تأثیر بگذارد. دوره تاسک یا دوره اوربان در انتظار است؛ هیچ راه دیگری متصور نیست.