printlogo


کد خبر: 298020تاریخ: 1403/10/27 00:00
چرا باید باخت آبی‌ها در بازی تدارکاتی مقابل خیبر را جدی گرفت؟
زنگ خطر در جزیره

زهره فلاح‌زاده: گویا قرار نیست اوضاع برای استقلال عوض شود؛ این تیم در کیش مقابل خیبر قرار گرفت و‌ باخت؛ بازی‌ای که نامش دوستانه اما بود نتیجه‌اش همچون یک بازی رسمی موجی از انتقادات را در پی داشت. خیبر خرم‌آباد، تیمی که شاید در نگاه اول مدعی برد نبود، استقلال را با نتیجه ۲ بر صفر شکست داد؛ نتیجه‌ای که برای تیمی چون استقلال، فراتر از اعداد و ارقام بود. 
* ساق‌های سنگین و گام‌های سردرگم
ساق‌های آبی‌پوشان، سنگین‌تر از همیشه بود؛ سنگینی‌ای که نه از رطوبت هوا، بلکه از فشار انتظار می‌آمد. هوادارانی که از دوردست، به ‌دنبال نشانه‌ای از امید بودند، حالا با هر ضربه اشتباه، قلب‌شان می‌لرزید. موسیمانه، مربی‌ای که قرار بود کشتی استقلال را از توفان عبور دهد، حالا خودش میان امواج دست‌ و پا می‌زند.
بازی آغاز شد. استقلال مالکیت توپ را در اختیار گرفت اما این مالکیت، بیشتر شبیه قدم زدن بی‌هدف در خیابان بود. توپ‌ها توسط رامین رضاییان و سیدابوالفضل جلالی به جناحین ارسال می‌شد اما گویی مهاجمان استقلال به زبان دیگری سخن می‌گفتند. جوئل کوجو، غنایی تازه‌وارد، می‌دوید، می‌دوید و باز هم می‌دوید اما به کجا؟ مسعود جمعه، یار او در خط حمله، نه تنها هماهنگی‌ای با کوجو نداشت، بلکه بیشتر شبیه سایه‌ای خاموش بود.
* نیمه اول؛ زمزمه ناامیدی
نیمه اول با همان شمایل سرد و بی‌جان تمام شد. نه گلی به ثمر رسید، نه ترکیبی شکل گرفت که دلگرمی بیاورد. سیدحسین حسینی درون دروازه، هرچند واکنش‌هایی نشان داد اما بیشتر شبیه دروازه‌بانی بود که از زمین تا آسمان تنها فاصله‌ای اندک را می‌دید. بازی بدون گل در نیمه نخست تمام شد اما هواداران استقلال، حس شکست را تجربه کردند.
* نیمه دوم؛ خیبر درخشید، استقلال لغزید
خیبر نیمه دوم، نقشه‌ای دیگر در سر داشت. آنها که خوب فهمیده بودند استقلال در دفاع ترک‌هایی عمیق دارد، از همین فرصت استفاده کردند. گل اول، روی شلوغی محوطه جریمه، با ضربه‌ای از احسان حسینی به ثمر رسید. توپ به تور نشست و حسینی، دروازه‌بان استقلال، نگاهش را به توپ دوخت؛ نگاه مردی که می‌داند داستان، اینجا تمام نمی‌شود.
استقلال تلاش کرد بازگردد. یک پاس استثنایی از کاکوتا به جلالی، لحظه‌ای دل‌ها را گرم کرد اما پرچم کمک‌‌داور
بالا رفت و گل به دلیل آفساید مردود شد. انگار سرنوشت این روزهای استقلال، چیزی جز مردودی در آزمون‌ها نیست. خیبر اما دست‌بردار نبود. ضربه‌ای دیگر از طاها طباطبایی، باز هم تور دروازه استقلال را لرزاند و نتیجه ۲ بر صفر شد.
* کوجو و معمای گلزنی
شاید بیشترین نگاه‌ها در این بازی به جوئل کوجو بود؛ مهاجمی که آمده تا استقلال را از بی‌برنامگی در خط حمله نجات دهد اما این بازی، با وجود تلاش فراوان، چیزی جز خستگی برایش در پی نداشت. زوج او، مسعود جمعه نیز نتوانست کمکی به او کند. هماهنگی در خط حمله استقلال، چیزی شبیه رویایی دوردست بود؛ رویایی که شاید هرگز به حقیقت نپیوندد.
* نبود بازیکنان کلیدی؛ عذر پذیرفتنی؟!
روزبه چشمی، ماشاریپوف و اسلامی در این دیدار غایب بودند. نبود این بازیکنان، بهانه‌ای شد برای توجیه شکست اما آیا همه چیز به همین سادگی است؟ دفاع استقلال، بدون روزبه چشمی، بیشتر شبیه دیواری لرزان بود. ایمان سلیمی و رافائل سیلوا، اگرچه تلاش کردند اما هماهنگی لازم را نداشتند. خیبر با حملات سریع و ضدحمله‌های دقیق، از همین شکاف‌ها استفاده کرد و به 2 گل رسید.
* موسیمانه؛ مردی که باید پاسخ دهد
هواداران استقلال زمانی که موسیمانه را بر صندلی مربیگری دیدند، رویای روزهای درخشان گذشته را زنده کردند اما حالا پس از چندین بازی، این رویا به کابوس تبدیل شده است. اگر موسیمانه نتواند در زمان محدود باقیمانده تغییری جدی ایجاد کند، آیا می‌توان او را ناجی استقلال دانست؟
* هواداران؛ عشق به تیم اما صبر محدود
هواداران استقلال، عاشقانه تیم‌شان را دنبال می‌کنند اما هر عشقی، صبری محدود دارد. این شکست، بیش از آنکه نتیجه دیداری دوستانه باشد، آیینه‌ای برای نشان دادن مشکلات تیم بود. استقلال دیگر زمانی برای آزمون و خطا ندارد. نیم‌فصل دوم لیگ برتر، جام حذفی و لیگ نخبگان آسیا در راهند؛ تورنمنت‌هایی که اشتباه در آنها، بهایی سنگین خواهد داشت.
* پایان نه‌‌چندان دوستانه
شکست ۲ بر صفر مقابل خیبر، شاید در ظاهر در یک بازی دوستانه باشد اما در واقع، زنگ خطری جدی برای استقلال است. این تیم، با همه تاریخ و افتخاراتش نمی‌تواند به روندی که در پیش گرفته ادامه دهد. موسیمانه باید بداند هر روز تأخیر در حل مشکلات، استقلال را به نقطه‌ای دورتر از موفقیت خواهد برد.
شاید جزیره کیش، با بادهای آرام و دریای بی‌پایانش، جای خوبی برای فکر کردن باشد اما استقلال، دیگر به فکر کردن نیاز ندارد، چرا که زمان عمل فرارسیده است؛ عملی که باید در میدان، در هر پاس، در هر گل و در هر لحظه‌ای که توپ روی زمین می‌چرخد، دیده شود. هواداران هنوز به تیم‌شان امید دارند اما این امید، بدون تغییر، دیر یا زود به ناامیدی‌ای تلخ بدل خواهد شد.

Page Generated in 0/0096 sec