printlogo


کد خبر: 298055تاریخ: 1403/10/29 00:00
نگاهی به برخی مشکلات فرآیند تحول در علوم انسانی
از موازی‌کاری تا ضعف معرفتی

سیدمحمدتقی موحدابطحی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی: یکی از مشکلات در فرآیند تحول علوم انسانی در گام اول انقلاب این بود که در بسیاری موارد، عملکرد و دستاوردهای عینی مراکز فعال در این زمینه بخوبی دیده نمی‌شد، تا جایی که برخی منتقدان از شکست ایده تحول علوم انسانی در کشور یاد کردند. «در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز کسانی خواه به ابتکار شخصی و خواه با توجه به الگوهایی که در بعضی دیگر از کشور‌های اسلامی در دست تحقق بود، بویژه پاکستان در دوران ژنرال ضیاءالحق، صلای ضرورت تولید «علم اسلامی» دردادند و برای عملی کردن ایده خود، بودجه‌های قابل توجهی نیز دریافت کردند اما همان‌گونه که طرح‌های همکاران ژنرال ضیاءالحق که صد‌ها میلیون دلار از کیسه فتوت عربستان سعودی برای آنها هزینه شده بود، به هیچ جا نرسید، کوشش‌های همتایان ایرانی آنان نیز ظاهراً بی‌نتیجه ماند، چرا که شور و هیجان سال‌های اولیه بعد از مدتی از میان رفت و روشن نشد بودجه‌های اختصاص یافته مصروف چه فعالیت‌هایی و چه نتایجی بر آن مترتب شد» (پایا، 1386).
متاسفانه بسیاری از اساتید و پژوهشگران فعال در زمینه تحول علوم انسانی به این اشکالات منتقدان پاسخ نمی‌گویند و در نتیجه هنوز برای بخش عمده‌ای از جامعه علمی روشن نیست نتیجه چهل‌واندی سال فعالیت در زمینه تحول علوم انسانی و تاسیس مراکز متعدد آموزشی و پژوهشی و برگزاری همایش‌ها و نشر مقالات و... چه بوده است؟ آیا نسبتی معقول بین هزینه و فایده در این زمینه وجود دارد؟ آیا در نسبت هزینه - فایده مراکز فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی، * تفاوت زیادی با مراکز فعال در زمینه علوم انسانی سکولار وجود دارد؟ 
از سوی دیگر به‌رغم اینکه تحول علوم انسانی (به هر سه معنای به‌روزرسانی، بومی و کارآمد‌سازی و در نهایت اسلامی‌سازی) یکی از دغدغه‌های دیرینه نظام جمهوی اسلامی ایران بوده است اما گاه برخی دولت‌ها نسبت به این دغدغه بی‌توجهی می‌کنند و حتی برخی اوقات مسؤولان و متولیان امر تحول علوم انسانی در این زمینه کوتاهی‌هایی دارند که با تذکرهای مقام معظم رهبری مواجهه شده است. برای نمونه می‌توان به گلایه‌های رهبری در این موضوع که به تاسیس شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی منتهی شد اشاره کرد. هرچند این شورا نیز آنگونه که انتظار می‌رفت دغدغه نظام و رهبری را دنبال نکرد تا جایی که مجددا رهبر انقلاب به این شورا نیز تذکر دادند. 
مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده‌اند اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران نباید صرفا در سطح مسؤولان مطرح باشد و پیگیری شود، چرا که در این صورت ممکن است در مقطعی اگر مسؤولی آن هدف و آرمان را بر خلاف میلش ارزیابی کرد، نسبت به آن کوتاهی کند. در چنین مواردی توصیه مقام معظم رهبری این بوده و هست که مطالبه و پیگیری اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی نباید از ذهن‌ها دور شود. این اهداف و آرمان‌ها باید آنچنان از طرف قشرهای مختلف مردم بویژه جوانان دانشجو مطالبه شود که هر مسؤولی ناچار باشد به آن بپردازد، هر چند بر خلاف میلش باشد. به عقیده ایشان، مطالبه این اهداف و آرمان‌ها نه‌تنها به نظام ضربه نمی‌زند، بلکه کاملا در جهت تقویت انقلاب است. ایشان همچنین تصریح می‌کنند ایجاد گفتمان و مطالبه عمومی و حرکت کشور به سمت اهداف اصلی بدون روشنگری محقق نمی‌شود، زیرا «ما با ذهن‌ها و دل‌ها مواجهیم؛ باید دل‌ها قانع شود. اگر دل‌ها قانع نشد، بدن‌ها به راه و جسم‌ها به‌کار نمی‌افتد» (12/۴/1395). 
در برخی موضوعات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، مراکز متعددی هستند که اهداف و آرمان‌های نظام را پیگیری و مطالبه می‌کنند اما در موضوع مهم و راهبردی‌ای همچون تحول علوم انسانی و حرکت به سمت علوم انسانی اسلامی که می‌تواند به سامان وضعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور منتهی شود، این مطالبه‌گری عمومی دیده نمی‌شود، لذا هر از گاهی شاهدیم مقام معظم رهبری شخصا گلایه خود را نسبت به عدم تحقق اهداف مد نظر در این زمینه بیان می‌دارند. 
برای جبران این نقیصه لازم است یک خبرگزاری تخصصی برای پیگیری این موضوع تاسیس شود تا از یک سو بازگوکننده عملکرد مراکز فعال در زمینه علم دینی باشد و از سوی دیگر با پیگیری و مطالبه مرتب این موضوع، مانع از غفلت‌ها و کم‌کاری‌های مسؤولان و دست‌اندرکاران این موضوع شود.
شایان ذکر است مدتی پایگاه خبری - تحلیلی علوم انسانی طلیعه در این زمینه فعالیت داشت، ولی:
1- تمام انتظارات از یک خبرگزاری کارآمد در عرصه تحول علوم انسانی را برآورده نمی‌کرد.
2- مدتی هم هست این پایگاه غیرفعال شده است.
* نداشتن رویکرد محوری از سوی مراکز فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی
یکی از مشکلات مشترک مراکز فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی، نداشتن مرامنامه‌ای است که موضع آنها را در قبال تلقی رایج از علم و علوم انسانی، دین، تحول علوم انسانی و علم دینی نشان دهد. البته همان‌طور که محمود صدری (1388) بیان داشته، این مشکل تمام مراکز آموزشی و پژوهشی کشور است. وی در مقاله «اسلوب فکری دانشکده‌های اقتصادی ایران» پس از تشریح معنای مرام در زبان فارسی، به این نکته اشاره می‌کند که فقدان مشرب و اسلوب در یک شخص حقیقی یا حقوقی و حتی یک نهاد، موجد بی‌فضیلتی است. وی 2 دانشگاه انگلیسی آکسفورد (که جهت‌گیری محافظه‌کارانه دارد) و مدرسه اقتصادی لندن (که در آغاز مشرب چپگرایانه و در حال حاضر موضع میانه دارد) را به عنوان مثال بررسی کرده و خاطرنشان می‌کند در هر یک از دانشگاه‌های معتبر جهان، یک اندیشه به عنوان نقطه کانونی عمل می‌کند که برای محققان در حکم پارادایم عمل کرده و سایر اندیشه‌ها به عنوان مکمل یا منتقد آن اندیشه محوری مطرح می‌شوند. داشتن چنین مرامنامه‌هایی زمینه مناسبی را برای نقادی و به تبع آن تولید علم فراهم می‌کند، همچنان که برای مثال در دانشگاه کمبریج (به رهبری کینز) و مدرسه اقتصادی لندن (با چهره سرشناسی مانند هایک) در دهه‌های گذشته دیده می‌شود اما در دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی  ایران، این تمایز رنگ می‌بازد و بدرستی نمی‌توان فهمید هر کدام از این مراکز مهد کدامین اندیشه و برنامه پژوهشی فراگیر و بلندمدت است و سنت آموزشی و پژوهشی این مراکز چیست؟ در این مراکز تنها تاثیرپذیری دانشجویان از برخی استادان پرکار باعث شده انواعی از اندیشه‌ها برجسته‌تر شود. برای مثال در دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی، تاثیرپذیری رقیق دانشجویان از مکتب تاریخی آلمان تا حدودی مشاهده می‌شود. نکته مهمی که صدری به آن اشاره می‌کند این است «تلاش‌های فردی برای رهانیدن نظام آموزشی و پژوهشی ایران از برهوت کنونی کافی نیست و مادام که در بر این پاشنه می‌چرخد، از درون این مراکز حتی درسنامه‌های شارح جریان عمومی علم، آن هم با تاخیر زمانی قابل ملاحظه بیرون نمی‌آید، چه رسد به اینکه هر دانشکده‌ای حامل یک دستگاه معرفتی مجزا و برخوردار از پویایی پژوهشی زاینده باشد».
این وضعیت را می‌توان در مراکز فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی مشاهده کرد. برای نمونه در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه هم رویکردهایی مشاهده می‌شود که به زعم عده‌ای (امیری‌طهرانی، 1387، مقدم، 1396) پوزیتیویستی است یا دست‌کم نتوانسته تمایز خود را از علم‌شناسی‌های اثباتی نشان دهد (موحد ابطحی، 1399)، هم رویکرد اجتهادی (علیپور و حسنی، 1394)، هم رویکردهای تهذیب و تکمیلی (در برخی آثار اولیه گروه روانشناسی) و هم رویکرد اجتهادی تجربی (بستان، 1398- 1397) و اکثر پژوهشگران این مرکز نیز اصراری بر ایضاح روش‌شناسی خود ندارند. نکته اینجاست که در میان رویکردهای موجود در این پژوهشگاه هیچ کدام جنبه محوری ندارند و نکته دیگر اینکه رویکردهای موجود در این پژوهشگاه تعامل لازم را نیز با هم ندارند.
از این منظر می‌توان گفت فرهنگستان علوم اسلامی یک استثناست که حول اندیشه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی‌هاشمی شکل گرفته و توسعه یافته است و همه اعضای آن روی یک مبنای واحد (فارغ از میزان اعتبار آن) فعالیت‌های مختلف آموزشی و پژوهشی خود را سامان می‌دهند. این موضوع موجب شده، اندیشه ‌محوری فرهنگستان علوم اسلامی به اشکال مختلف و توسط جریان‌های مختلف (اعم از حوزوی و دانشگاهی و طرفدار و مخالف علم دینی) نقد شود و در پرتو پاسخ به این نقدها زمینه برای بسط نظری و اجتماعی بیشتر اندیشه ‌محوری این مرکز فراهم شود.
از این رو پیشنهاد می‌شود هر یک از مراکز فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی بکوشند پس از بحث درباره رویکردهای درون‌سازمانی خود و سنجش قابلیت‌های اعضای هیات علمی خود، رویکرد محوری مشخصی را برگزیده و آن را محور فعالیت‌های پژوهشی، آموزشی و ترویجی سازمان خود قرار دهند. این اقدام می‌تواند دستاوردهای چندی را برای هر یک از مراکز به همراه داشته باشد:
1- برنامه‌ریزی برای برگزاری دوره‌های دانش‌افزایی اعضای هیات علمی آن مرکز ممکن می‌شود.
2- دستاوردهای گروه‌های مختلف آموزشی و پژوهشی هم‌افزا می‌شود.
3- جذب اعضای هیات علمی جدید و برنامه‌ریزی‌های آموزشی و پژوهشی سامان می‌یابد.
4- زمینه برای ارزیای و نقد رویکرد محوری آن مرکز توسط مراکز دیگر فراهم می‌آید و این امر به توسعه نظری و ترویج اجتماعی رویکرد محوری آن مرکز منتهی می‌شود.
* گستردگی اهداف و برنامه‌های مراکز فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی
در سال‌های ابتدایی انقلاب، تعداد مراکز فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی بسیار اندک بود و در نتیجه این مراکز در اساسنامه خود به طیف گسترده‌ای از اهداف و رسالت‌ها اشاره کرده‌اند. در سال‌های بعد مراکز جدید با اساسنامه‌هایی که اهداف و رسالت‌های مشترکی با مراکز پیشین داشتند تاسیس شدند. این موضوع چند مشکل را در گام اول انقلاب به همراه داشته است: 
انجام کارهای موازی: اهداف مشترک و عدم ارتباط مراکز با هم و عدم وجود خبرگزاری تخصصی‌ای که اخبار به روز از مراکز را به اطلاع عموم برساند و... سبب برنامه‌ریزی‌های مشابه و در نتیجه انجام کارهای موازی در چند مرکز شد. 
بر زمین ماندن برخی اقدامات لازم: همچنین با وجود چندین مرکز فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی، برخی اقدامات لازم در این مسیر بر زمین مانده و متولی ندارد.
ماموریت ویژه نداشتن مراکز: این وضعیت موجب شد برخی مراکز به رغم اینکه فعالیت‌های گسترده‌ای را دنبال می‌کردند اما یک ماموریت ویژه در فرآیند دستیابی به علوم انسانی اسلامی بر عهده نداشته باشند به گونه‌ای که ممکن نبود مرکزی را بابت بر زمین ماندن اقدامی ضروری در ارتباط با علوم انسانی اسلامی مسؤول دانست.
بر این اساس پیشنهاد می‌شود مراکز فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی، بویژه مراکزی که طیف گسترده‌ای از اهداف و رسالت‌ها را در اساسنامه خود دارند، به اقتضای منافعی که برای تقسیم کار اجتماعی معرفی شده است، با توجه به مزیت رقابتی خود نسبت به دیگر مراکز و همچین عِده و عُده سازمان خود، ضمن بازنگری در اساسنامه، اهداف و رسالت‌های خود را مرحله به مرحله محدود کنند و مأموریت ویژه‌ای را در مسیر دستیابی به علوم انسانی اسلامی برای خود مشخص کنند.
برای نمونه، در اساسنامه سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) مطالعه و پژوهش در زمینه‌های علوم اسلامی و انسانی به منظور برطرف کردن نیاز دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی، تدوین کتب درسی و کمک درسی و سایر منابع علمی غیرمعارض با مبانی اسلامی، اجرای طرح‌های پژوهشی بنیادی، کاربردی و توسعه‌ای به منظور تحقق اهداف «سازمان»، زمینه‌سازی مناسب برای ارتقای فعالیت‌های پژوهشی مرتبط، همکاری پژوهشی میان علمای حوزه‌های دینی و استادان دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی داخل و خارج کشور به منظور بررسی مباحث علوم انسانی از حیث ارتباط آنها با علوم اسلامی در زمینه‌های مرتبط با اهداف «سازمان» با رعایت ضوابط و مقررات و... آمده است. با توجه به اینکه در حال حاضر مراکز پژوهشی متعددی هستند که در زمینه علوم انسانی اسلامی فعالیت می‌کنند و سازمان سمت نیز تدوین بسیاری از کتب درسی و کمک درسی را به مراکز پژوهشی دیگر سفارش می‌دهد، شایسته است پژوهش مستقل در حوزه علوم انسانی اسلامی از اساسنامه این سازمان حذف شود و این سازمان با توجه به عملکرد پیشین خود بیشتر روی ارزیابی قالب‌های کارآمد کتب درسی، برگزاری دوره‌های آموزشی تدوین کتب درسی و.... متمرکز شود.

Page Generated in 0/0072 sec