رها عبداللهی: هفته گذشته در یک گعده مجازی با حضور کارشناسان و صاحبنظران علوم اجتماعی و روانشناسی شرکت کرده بودم. بحث درباره حجاب و گرایشات دینی و پایبندی مردم به هنجارها بود که یکی گفت در حال حاضر حداقل ۱۶ میلیون مخالف برای حجاب و قانونپذیری آن وجود دارد. اشاره او به ۱۶ میلیون دانشآموز کشور بود که ادعا داشت تمایلی به دین و ملزوماتش ندارند و جالب است که هیچ کدام از حضار جلسه مخالفتی با این ادعا نکردند و مباحث جلسه بر همین محور ادامه پیدا کرد.
هنوز یک هفته از این جلسه و ادعاهای برخی کارشناسان همهچیزدانش درباره دینگریزی نسل نوجوان نگذشته بود که ایام اعتکاف رسید؛ بیتوته ۳ روزه در مسجد برای عبادت و ارتباط خاص با خداوند و مشغولیت به نماز و دعا و قرآن آن هم با دهان روزه. عملی که کسی جز با شوق و علاقه به دین و ارتباط با خداوند و همنشینی ۳ روزه با مومنان به سمتش نمیرود. حالا قائممقام ستاد مرکزی اعتکاف اعلام کرده امسال بیش از یک میلیون نفر در اعتکاف رجبیه شرکت کردهاند که 80 درصد آنان دانشآموز و دانشجو هستند. البته وی افزوده آمار نهایی در حال تکمیل شدن است و بهعلت مردممحور بودن و پراکندگی برگزاری اعتکاف در روستاها، بخشها و شهرستانهای کشور، رسیدن به آمار قطعی زمانبر است.
به گفته معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، فقط در شهر تهران ۵۰ هزار دانشآموز در اعتکاف شرکت کردند. جای تعجب است که آمار کمسابقه و پرمعنای اعتکاف دانشآموزی هیچ جذابیتی برای کارشناسان حاضر در آن گعده مجازی نداشته و کمترین نظری نسبت به این پدیده در صفحات اجتماعیشان دیده نمیشود. اما در مواردی که وقایعی با فراوانی بسیار کمتر به نفع تحلیل فاصله گرفتن نسل جوان و نوجوان از اصول و ارزشها رخ داده، این بزرگواران با تیترهای درشت به استقبال آن رفته و برای نسل از دست رفته و شکست قطعی نظام اسلامی در همراه کردن مردم آه و ناله سر دادهاند. آیا این نوشتار قصد دارد واقعیتهای رخ داده در حوزه نوجوان و بحران هویت و تمرد از هنجارها و دنبالهروی از سبک زندگی متفاوت آنان را نادیده گرفته و بر پایه این انکار، انفعال را تجویز کند؟ ابداً! غرض توجه دادن کارشناسان محترم و البته دلسوز حوزه علوم اجتماعی و روانشناسی به دیدن تمام واقعیت و تمام جامعه با بینشها و گرایشهای مختلف است. همانقدر که خوشبینی موجب تخدیر و انفعال و شکست است، سیاهنمایی و بزرگنمایی ضعفها، یأس و رکود میآورد و کنشگری را فلج میکند. وقتی واقعبینی، خوشفکری، خلاقیت و ریسکپذیری موجب میشود پدیده اعتکاف دانشآموزی راهاندازی شده و بعد از 4-3 سال چند برابر شده و امسال شاهد حضور نیممیلیون دانشآموز در مراسم معنوی ۳ روزه اعتکاف باشیم، یعنی ظرفیتهای مغفول برای پرورش و جلب اقبال فرزندان ما به دین، فراوان و استقبال بچهها از طرحهایی که سراغ این ظرفیتها میرود، مافوق تصور ما است. تنها در تهران ۶۰۰ مسجد ذیل ستاد طرح شهید آرمان علیوردی پذیرای ۵۰ هزار دانشآموز متوسطه اول و دوم بودند که این تعداد با توجه به ظرفیت محدود، با قرعهکشی پذیرش شدهاند، اگر نه تعداد میتوانست خیلی بیشتر باشد. محمدامین توکلیزاده، معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران گفته: اعتکافهای امسال به شکلی هوشمندانه مربیمحور طراحی شده، به طوری که مربیان با فراهم آوردن محیطی امن و صمیمی، به نوجوانان کمک کردهاند تا از امور روزمره فاصله بگیرند و به تقویت ایمان و رفع نیازهای معنوی خود بپردازند.
امام جماعت یکی از مساجد طرح آرمان میگفت معمولا بعد از اعتکاف دانشآموزی حداقل ۲۵ درصد بچهها ارتباط مستمر با مسجد را حفظ میکنند و این اثرگذاری بالای برنامه اعتکاف را نشان میدهد. اعتکاف با کمترین هزینه بیشترین آورده را در حوزه تربیت دینی برای دانشآموزان دارد. این ۳ روز فرصتی است تا نوجوانان برای چند روز دور از فشار و هیاهوی رسانه و زندگی مدرن، تجربه معنوی پیدا کرده و در فضایی صمیمی و دور از تکلف، با مفاهیم دینی آشنا شده و به اعمال عبادی دسته جمعی بپردازد. حال سوال اینجاست؛ آیا بدبینی و یأس و تصور از دست رفتن نسل دهه 80 و 90، میتوانست موجب چنین نوآوریهایی شود؟ قطعا خیر! البته نمیشود این نکته را از نظر دور بداریم که اساساً در نگاه سکولار و مادیگرایانه چنین راهحلهایی برای تربیت نوجوانان جایگاهی ندارد و همین است که جامعهشناسان و روانشناسانی که با نگاه مادیگرایانه میخواهند شرایط جامعه امروز را تحلیل و برای پرورش و تربیت نسخه بپیچند، احساس بنبست میکنند. جا دارد جامعهشناسان و متخصصان علوم تربیتی برای نتایج حاصل از اعتکاف دانشآموزی یک پرونده مطالعاتی بگشایند و دلایل اثرگذاری این اردوی معنوی را واکاوی کنند. از نتایج این مطالعات میتوان الگوهای تربیتی خوبی استخراج کرد و برای حل بحرانهای تربیتی امروز به کار بست.