بهراد رشوند: باز هم همان قصه قدیمی، باز هم پرسپولیس و همان کابوس زودهنگام. خوابزدگی در دقایق ابتدایی، ضربهای ساده از یک شروع مجدد و یک جام دیگر که از دست رفت. سپاهان اصفهان، زیر چتر پاتریس کارترون، در اراک جامی را به دست آورد که مدافعان پرسپولیس با دستان خود تقدیمش کردند.
* گل دقیقه ۳؛ ضربهای که همه چیز را عوض کرد
آغاز بازی سوپرجام میان سپاهان و پرسپولیس هنوز به خط گرم شدن نرسیده بود که استیون انزونزی، همان فرانسوی قدبلند، سر به آسمان سپرد و یک ضربه سر کافی بود تا زمین و زمان را برای سرخها خراب کند. همه چیز از پرتاب اوت بلند آریا یوسفی شروع شد. توپ آمد، مدافعان پرسپولیس نظارهگر بودند و انزونزی هم با پروازی آرام و ضربهای دقیق، دروازه الکسی گندوز را باز کرد. شاید میشد این گل را ندید، اگر این سناریو بارها و بارها تکرار نشده بود ولی برای هواداران پرسپولیس، دیگر این صحنه شبیه یک فیلم تکراری بیکیفیت است که سالهاست از دیدنش خسته شدهاند.
* تمرکز صفر، جام صفر
پرسپولیس امسال استاد خراب کردن ابتدای بازیها بوده است. از هر طرف که نگاه کنی، این تیم در ۱۵ دقیقه ابتدایی، روی آب قدم میزند. ۱۸ گل خوردهاند و ۵ تا از آنها در همین دقایق اول به تور دروازهشان چسبیده. فرقی نمیکند، ذوبآهن باشد یا الاهلی؛ پرسپولیس به محض شروع بازی، انگار هنوز در رختکن است. نتیجهاش؟ جامی که دقیقه ۳ از دستانشان ربوده شد.
* ضربات شروع مجدد؛ زخم همیشگی
سرخها از روزی که خوان کارلوس گاریدو رفت، انگار یک بیماری مزمن به جان دفاعشان افتاده. بیش از نیمی از گلهایی که این فصل خوردهاند، از روی ضربات شروع مجدد بوده است؛ دقیقا ۱۰ گل. چه یارگیری اشتباه، چه تعلل مدافعان، چه دروازهبانی که گاهی حواسش نیست، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا پرسپولیس روی این صحنهها بهشدت ضربهپذیر باشد. گویی هر بار که توپ روی هوا میرود، یک صدای زنگ خطر در گوش هواداران بلند میشود.
* ضربههای سر؛ تیغی که روی زخم کشیده میشود
اما داستان ضربات سر، جایی است که همه چیز عجیبتر میشود. این فصل یکسوم گلهایی که پرسپولیس دریافت کرده، با ضربات سر بوده است. عجیبتر آنکه مدافعان پرسپولیس، از سرزنترین مدافعان لیگند؛ همانها که بارها با همین تواناییشان، دروازه رقبا را باز کردهاند اما این بار، انگار چیزی در این تیم شکسته. نه فقط بدنها که ذهنها و شاید روحیهها. هر ضربه سر، حالا برای پرسپولیس، حکم یک گل مرگبار را دارد.
* آینده؛ مرهم یا استمرار؟
حال سؤال بزرگ این است: نیمفصل دوم، با یک سرمربی خارجی، این تیم از زیر سایه این مشکلات بیرون میآید؟ یا این قصه تلخ همچنان ادامه پیدا میکند؟ هواداران پرسپولیس دیگر خستهاند؛ خسته از تماشای جامهایی که با گلهای ساده و ابتدایی، دود میشوند و به هوا میروند.
***
با شکست پرسپولیس در سوپرجام، تیغ انتقادات متوجه مدیریت شد
عبدالله دارابی: پرسپولیس که همین چند وقت پیش، ۱۰ نفره در اصفهان مغلوب سپاهان شده بود در سوپرجام فوتبال ایران این بار بدون یار کمتر، مجددا از این تیم شکست خورد تا اوضاعش خرابتر از قبل شود و لبه تیز انتقادات، مدیریت این باشگاه را نشانه بگیرد.
سپاهانیها که دقیقه ۳ بازی توسط انزونزی بلندبالا و روی ضعف سنتی مدافعان میانی قرمزپوشان در فصل جاری، به گل رسیدند، پس از آن بویژه در نیمه دوم به اداره بازی رو آوردند تا کارترون فرانسوی نخستین جامش در فوتبال ایران را به فاصله یک ماه و نیم پس از حضورش با سپاهان فتح کند.
پرسپولیس هم نتوانست از حملات خود به دلیل هوشیاری و تمرکز خط دفاع و سنگربان زردپوشان طرفی ببندد که البته عدم تمرکز مهاجمی چون آلکثیر نیز مزید بر علت بود. اینک هواداران این تیم بدون توجه به ضعفهای درون زمین، رضا درویش(مدیرعامل باشگاه) را مقصر اصلی میدانند و حتی خواهان اخراج او هستند. گاریدو (سرمربی سابق قرمزپوشان) پس از برکناری، در لیبی مشغول کار شد ولی پرسپولیس هنوز سرمربی جدیدش را انتخاب نکرده است! رضا درویش که روزگاری محبوب هواداران این باشگاه بود و القابی چون «پرز» را نثارش میکردند اکنون منفور بخش عمدهای از همانها شده است، زیرا یک ماه است فرآیند بررسی گزینهها و انتخاب سرمربی پرسپولیس را بدون حصول نتیجهای طول داده است! بالطبع هواداران و حتی پیشکسوتان باشگاه از این مساله ناراضی و شاکیاند. کریم باقری نیز به دفعات از حضور موقتش در مسند هدایت فنی این تیم و لزوم انتخاب سریعتر سرمربی جدید سخن گفته و قبل از بازی نیز اعلام کرد این آخرین حضورش به عنوان نفر اول کادر فنی است اما گویا برنامه درویش، همزمان با پروسه بررسیها این بود که پیشکسوت خوشنام سرخپوشان را صاحب حکم سرمربیگری کند و شاید به همین خاطر، آن عزم لازم را مصروف انتخاب کس دیگری غیر از وی نکرد و هر بار دلایلی در این باره بیان میکرد که بیشتر به توجیه و بهانه میماند. پس از بازی نیز محسن خلیلی (پیشکسوت پرسپولیس) که سابقه همکاری با درویش را دارد و تا چندی پیش مسؤول آکادمی این باشگاه بود کنایهای به توجیهات مدیرعامل پرسپولیس مبنی بر «ایرانگریزی» سرمربیان خارجی موردنظر وی زد و دلیل یا توجیهات درویش را قابل قبول ندانست.
در حالی که سپاهان یک سرمربی فرانسوی را که با تیم سابقش نیز قرارداد داشته و استقلال هم سرمربی و ۲ بازیکن خارجی را در همین چند وقت اخیر استخدام میکنند، ایرانگریزی گزینههای مدنظر پرسپولیس چندان منطقی و متین نمینماید و باید علت اصلی را در جای دیگری جستوجو کرد که شخص درویش و کمیته فنی این باشگاه، بهتر میتوانند بدان پاسخ دهند، البته اگر عزمی بر شفافسازی وجود داشته باشد!
پرسپولیس نیز بسان استقلال فرصت نیمفصل را به راحتی از دست داد البته هر یک به طریقی اما قرمزپوشان از حیث عدم انتخاب سرمربی جدید خود، ضرر بیشتری کردهاند. بر فرض که انتخاب سرمربی جدید قرمزپوشان همین امروز رخ دهد، تا وی بخواهد با نفرات و شرایط تیم و فوتبال ایران آشنا شود و تفکراتش را در تیم جا بیندازد، زمان دیگری نیز از دست خواهد رفت؛ علاوه بر اینکه، عوارض دیگری از بعد فنی هم شاید به همراه داشته باشد.
به هر حال درویش از این منظر مقصر اصلی است و شاید اگر صداقت بیشتری در پاسخگویی به افکار عمومی به خرج میداد، هم شرایط برای خودش رو به راهتر بود و هم روند تصمیمگیری آسانتر. از یاد نبریم که در این مقوله، مشکل مالی محلی از اعراب ندارد، چرا که مدیریت پرسپولیس بارها آشکارا به نداشتن محدودیت از این بابت اذعان کرده است، پس باید بیشتر روی ناکارآمدی یا ناتوانی مدیریت تمرکز کرد؛ آن مهمی که استقلال و پرسپولیس را به روزی دچار کرده که صعود از بازیهای گروهی لیگ نخبگان آسیا، آرزو و توفیقشان شده است!