زهره فلاحزاده: محمدرضا آزادی، مهاجم جوان و پیشتر ناکام استقلال، این بار با شور و امید تازه، به خانه خود بازگشت تا شاید قصه نیمهتمامش در جمع آبیپوشان پایتخت را جور دیگری روایت کند. استقلالیها که در نقلوانتقالات زمستانی با شتاب بیشتری نسبت به رقیب سنتی وارد عمل شدهاند، این بار سراغ آزادی رفتند، بازیکنی که روزگاری فرصت درخشش در لباس این تیم را پیدا نکرده بود.
وقتی در لیگ بیستویکم استقلال آزادی را به خدمت گرفت، او تنها یک جوان خام بود که در سایه ستارههای خط حمله تیم، بیشتر نیمکتنشین بود تا مهرهای اثرگذار. در همان دوران کوتاه، آزادی چند بار فرصت بازی پیدا کرد؛ از جمله مقابل گلگهر و صنعت نفت اما دریغ از یک گل یا یک پاس گل که مسیر او را روشن کند. همین شد که نیمفصل نشده، آزادی از استقلال جدا شد و راهی آلومینیوم اراک شد تا شاید در تیمی با فشار کمتر، دوباره خود را پیدا کند.
در آلومینیوم، آزادی کمی از آن استعداد پنهانش را آشکار کرد. ۳ گل، ۲ پاس گل و مهمتر از همه، نقش تعیینکننده در جام حذفی مقابل پرسپولیس که آلومینیوم را تا فینال رساند. همین نمایشها کافی بود تا سیدمهدی رحمتی که فصل بعدش روی نیمکت نساجی نشسته بود، او را هم از اراک با خودش به قائمشهر ببرد. آزادی در نساجی از یک مهره معمولی به یک ستاره تبدیل شد. با ۱۲ گل، از جمله ۴ گل در لیگ قهرمانان آسیا، او یکی از بهترین فصلهای دوران فوتبالش را تجربه کرد.
موفقیت آزادی در نساجی اما پایانی بر ماندنش در فوتبال ایران بود. باشگاه العروبه امارات، تحت تاثیر عملکرد او، دست به کار شد و مهاجم ایرانی را به خدمت گرفت اما روزهای او در امارات آن چیزی نشد که تصورش را میکرد. تیم العروبه که بیشتر شبیه یک کاروان شکستخورده بود، از ۱۲ بازی تنها یک پیروزی دشت کرد. آزادی، با وجود تمام تلاشش، فقط ۳ گل زد که البته یکی از آنها همان تنها برد را رقم زد. در نهایت، این نیمفصل کوتاه و پر از ناکامی برای آزادی تمام شد.
حالا آزادی، بعد از چند فصل دوری، دوباره به استقلال برگشته است؛ جایی که شاید این بار بتواند حق خودش را از فوتبال ایران بگیرد. استقلال که به دنبال تقویت خط حملهاش است و گزینههای خارجیاش هم جایی برای جذب نفرات جدید ندارند، سراغ آزادی رفت تا با یک ایرانی باکیفیت خط حملهاش را تقویت کند. مذاکرات با باشگاه العروبه و خود بازیکن به نتیجه رسیده و حالا فقط امضای قرارداد مانده تا آزادی رسما دوباره پیراهن آبی استقلال را بر تن کند.
این بازگشت برای آزادی حکم یک ماموریت جدید را دارد. او که حالا باتجربهتر و پختهتر از قبل است، باید نه فقط برای خودش، بلکه برای اثبات انتخاب استقلالیها تلاش کند. پیتسو موسیمانه، سرمربی استقلال که میخواهد با چیدمانی جدید تیمش را روانه میدان کند، از این مهاجم جوان انتظار دارد خط حمله تیم را پرقدرتتر کند. حالا با حضور آزادی، مسعود جمعه و جوئل کوجو، استقلال در خط حمله ترکیبی متنوع و غیرقابل پیشبینی خواهد داشت.
آزادی به استقلال برگشته است اما این بار همه چیز فرق میکند. او حالا نه یک بازیکن بیتجربه، بلکه مهاجمی است که افت و خیزهای فوتبال را دیده و در پی جبران فرصتهای از دسترفته است. این بازگشت، برای آزادی شاید آخرین شانس اثبات خودش در فوتبال ایران باشد و برای استقلال، یک قمار حسابشده که میتواند سرنوشت تیم را در ادامه فصل تغییر دهد. حالا باید منتظر ماند و دید این بازگشت، پایان خوش قصه آزادی خواهد بود یا شروع یک فصل دیگر از ماجراهای ناتمام؟