printlogo


کد خبر: 298129تاریخ: 1403/11/1 00:00
چگونه انفعال در انتخاب سرمربی موجب خشم هواداران پرسپولیس شد؟
تعلل بی‌دلیل

عبدالله دارابی: ماجرای سوپرجام و شکست پرسپولیس، مثل سنگریزه‌ای بود که به رودخانه‌ای خروشان افتاد. آتش به پا شد و رضا درویش، مدیرعامل پرسپولیس، در قلب هشتگ‌های مجازی گرفتار آمد. هجمه‌ها، چنان سیل‌آسا و توفانی از راه رسید که انگار نه انگار همین چند ماه پیش، پرسپولیس با او قهرمانی دوگانه گرفته بود اما این هجوم، فقط به خاطر یک جام نبود، بلکه قصه‌اش عمیق‌تر و تلخ‌تر است. 
* قهرمانی‌ای که قربانی شد
اگر کسی فکر کند این خشم‌ها فقط به خاطر باخت به سپاهان است، اشتباه می‌کند. سوپرجام، چیزی بیشتر از یک بهانه نبود؛ یک فریاد خفته در سینه‌های هوادارانی که یک ماه، مدیریت تیم‌شان را در سکوت و بی‌خبری دیدند. روزی که خوان‌ کارلوس گاریدو، با توافقی که از دور بیشتر به عذرخواهی شبیه بود پرسپولیس را ترک کرد، هوادارها به درویش فرصت دادند. آنها منتظر بودند کسی را بیاورد که برای نیم‌فصل دوم تیم را بازسازی کند اما او، به جای شکار طعمه‌ای بزرگ، دنبال سایه‌ها دوید. 
* دل بستن به پیشکسوت‌ها، خطای بزرگ
در این بی‌عملی، ۲ پیروزی ساده مقابل تیم‌های پایین‌ جدولی خیبر و هوادار کافی بود تا پیشکسوت‌ها، با مصاحبه‌هایی که بیشتر از احساس، بوی منفعت می‌داد، کریم باقری را به ‌عنوان گزینه نهایی معرفی کنند. همین تفکر سرانجام کاری کرد که درویش و همکارانش فکر کنند «چرا نه؟» اما مدیریت پرسپولیس انگار یادش رفت فوتبال امروز، جایی برای قمارهای احساسی ندارد. پروژه کریم باقری، از همان روز اول، شکست‌خورده به نظر می‌رسید؛ این تیم نه اوسمار ویرا می‌خواست، نه تصمیم‌های شورایی، بلکه یک فرمانده تمام‌عیار لازم داشت.
* بازی با نام‌های بزرگ و دل خوش کردن به هیچ 
در این میان، اسامی عجیبی به گوش رسید که بیشتر شبیه شوخی بود تا واقعیت. از والتر ماتزاری تا ادین ترزیچ، از ژوزه مورایس تا پائولو فونسکا، از ژولین استفان تا تاتا مارتینو، اسامی‌ای که شنیدن‌شان فقط برای هوادار خسته‌کننده بود. انگار درویش صرفا می‌خواست وقت بخرد؛ بازی با ذهن رسانه‌ها و هوادارانی که هر روز بیشتر ناامید می‌شدند. حتی ژوزه پسیرو و روی فاریا هم، آنقدر جدی گرفته نشدند که کسی فکر کند قرار است روی نیمکت پرسپولیس بنشینند. این بازی‌های بی‌ثمر، چیزی جز هدر رفتن زمان به همراه نداشت و زمان، همان‌طور که همیشه می‌دانیم، در فوتبال کالایی است کمیاب و گرانبها. 
* بحران از زمین تا سکوها
در شرایطی که فاصله ۲ نیم‌فصل، فرصتی طلایی برای بازسازی تیم بود، مدیریت پرسپولیس آن را با خیال‌پردازی و تصمیم‌های اشتباه به باد داد. حالا، نخستین جام فصل را به یکی از رقبای سنتی سپرده‌اند و تیم، در آستانه بحرانی تمام‌عیار است. کریم باقری هم، صریح و روشن گفته در بازی بعد مقابل ذوب‌آهن، نه کنار زمین خواهد بود و نه سرمربی باقی می‌ماند. او نمی‌خواهد نامش قربانی سوءمدیریت شود و بیش از این، دل هوادار به درد آید. 
* چه می‌توان کرد؟
برای رضا درویش، حالا چیزی جز انتخاب درست باقی نمانده است. او باید به‌سرعت سرمربی‌ای باکارنامه پیدا کند اما نه تحت فشار دلال‌ها و مشاوره‌های مغرضانه. انتخاب اشتباه در این لحظه، مثل چاله‌ای خواهد بود که خودش را مستقیم به درون آن می‌اندازد. در کنار انتخاب سرمربی، باشگاه نیاز مبرم به تقویت ترکیب تیم دارد؛ چیزی که در پنجره زمستانی باید فورا به آن رسیدگی شود. 
* اگر دیر نشده باشد...
فرصت زیادی باقی نمانده است. اگر درویش می‌خواهد روی صندلی‌اش بماند و جلوی خشم هواداران را بگیرد، باید در کوتاه‌ترین زمان ممکن، دست به کار شود اما اگر زمان از دست رفته باشد، آن وقت باید گفت: «خودکرده را تدبیر نیست آقای مدیرعامل!»
* مدیریت یا عذرخواهی؟
درویش در روزهایی گرفتار آمده که مدیریت، از جنس عذرخواهی و توضیح نیست، بلکه تصمیم‌های بزرگ می‌خواهد. او یا اشتباهاتش را با انتخابی طلایی جبران می‌کند، یا خیلی زود، پرسپولیس باید برای نیم‌فصل دوم، نه فقط دنبال سرمربی که دنبال مدیرعامل جدید هم باشد. این همان پایانی است که هیچ هواداری برای تیمش نمی‌خواهد.

Page Generated in 0/0072 sec