رها عبداللهی: میزان پیشرفت یک کشور از مهمترین عوامل احساس عزت، احساس رضایت، ایجاد علقه، امید و تابآوری ملت است؛ به شرط اینکه ادراک جامعه با پیشرفت آن همراهی کند و دچار بیخبری یا اختلال نشود. بیخبری افکار عمومی از مظاهر پیشرفت جامعه، تحت تأثیر ۲ عامل اتفاق میافتد؛ اینکه رسانه دشمن ادراک جامعه را به سمت دیگری منحرف کند و نیز دستگاه رسانه دولت در روایت پیشرفت، ضعیف و منفعل عمل کند. ضعف در روایت پیشرفت، یکی از انتقاداتی است که رهبر معظم انقلاب بویژه در چند سال اخیر بسیار آن را تکرار کردهاند و بارها به دولتها بابت کوتاهی در این امر مهم تذکر دادهاند. روز گذشته ایشان در دیدار با فعالان اقتصادی بخش خصوصی به این موضوع اشاره کردند و فرمودند: «ما به یک کار مهم رسانهای نیاز داریم. آیا این پیشرفتهایی که شما اینجا گزارش دادید و ما شنیدیم، جوانهای ما و دانشجویان ما میدانند؟ کسانی که مایلند در کشور فعالیت کنند، اثر بگذارند و تواناییهایی در خود میبینند، آنها میدانند میتوان یک واحد کوچکی را مثلا در یک شهر کوچک به وجود آورد و بعد از مدتی آن را به چندین ده برابر افزایش داد؟ پیشرفت این را خبر دارند؟ ما در زمینه نشان دادن «پیشرفتها و تحقق آرزوها» کمکاریم. یک کار رسانهای لازم است. این یک فصل جداگانهای است که باید بنشینند در این زمینه بحث و فکر کنند». دلیل گلایههای رهبر انقلاب از ضعف ما در روایت پیشرفت در همین است که پیشرفتی که جامعه از آن آگاه نباشد، نمیتواند منجر به تولید عزت ملی و امید و بازتولید سرمایه انسانی شود؛ چیزی که امروز بیش از همیشه کشور به آن نیاز دارد. برخی دوستان معتقدند یأس و ناامیدی مستولیشده بر افکار عمومی بیش از آنکه ناشی از ضعف ما در روایت باشد، ناشی از مشکلات واقعی است که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند و تبلیغات دشمن فقط نقش شتابدهنده را دارد. این سخن نادرست نیست اما نقش عدم روایت پیشرفت گاهی بیش از شتابدهنگی برای تبلیغات سوء دشمن است. ناامیدی از رخ دادن اتفاقات خوب، مشارکت و همراهی مردم را پایین میآورد و ما با یک چرخه معیوب به این شرح مواجه خواهیم شد: بخشی از مشکلات اقتصادی ناشی از ضعف تولید و عدم بهرهبرداری درست از ظرفیتهاست.
این مشکل علل مختلفی دارد، از جمله اقبال کمتر جامعه به استفاده از تولید داخلی. یعنی در شرایط تساوی قیمت، بخشی از مردم به جنس خارجی اعتماد بیشتری دارند و این ضعف، هم ناشی از اطلاعات کم درباره پیشرفت ما در وارد کردن فناوری از طریق دانشبنیانها به چرخه تولید است که بسیاری از تولیدات داخل را قابل رقابت با محصولات خارجی میکند. مثلا در عرصه محصولات بهداشتی وقتی مصرفکننده بداند پشت تولید یک محصول، دانشی وجود دارد که آن محصول را قابل رقابت با محصولات مشابه خارجی کرده، اعتماد میکند و به آن اقبال نشان میدهد. روایت پیشرفت در کنار تبلیغات درست است که میتواند این اطلاعات و اعتماد را به مردم بدهد و زمینه رشد یک واحد تولیدی و ادامه تأمین معیشت مجموعه کارکنان آن را فراهم کند.
مساله دیگر، اعتماد و انگیزه برخی مسؤولان است که واقعا گاهی در اظهاراتشان دیده میشود به تولید داخل امید چندانی ندارند و این خیلی مواقع ناشی از اطلاعات غلط است.
روایت پیشرفت ۳ دسته مخاطب دارد: مخاطب اول مسؤولان هستند که باید ظرفیتها و راههای بهرهگیری از آنان را بشناسند. مقام معظم رهبری در بیاناتشان به مسؤولان تأکید کردند به دیدن نمایشگاه پیشگامان پیشرفت بروند. ایشان چشم دوختن به ظرفیت داخلی و بهرهمند شدن از آن را وظیفه کشوری که مورد تحریم است دانستند. طی ماههای گذشته، بسیار از مسؤولان دولتی شنیدیم رشد اقتصادی ۸ درصد را غیر ممکن دانسته یا معلق به عوامل دور از دسترسی چون سرمایهگذاری خارجی یا پیوستن به برخی کنوانسیونهای بینالمللی حرف و حدیثدار عنوان کردند. در حالی که صاحبنظران و تولیدکنندگان بر اساس ظرفیتها و تواناییها و تعریف طرحهای سرمایهگذاری و احصای راهحل مشکلات میگویند این رشد «شدنی» است. اگر مدیران فوق، به عینه این امکان و توانایی را درک نکنند، طبیعتا برای نیل به آن رشد، برنامهریزی و اقدام نخواهند کرد. بسیاری از مشکلات فعلی کشور میراث معطل ماندن پیشرفت به توافق با آمریکا و رفع تحریمها و گشایش در ورود سرمایهگذار خارجی طی دهه 90 است.
مخاطب دوم، نخبگان، اساتید دانشگاه و دانشجویان هستند. مقام معظم رهبری بویژه از جوانان و دانشجویان نام بردند. امید و اعتماد به نفس، نیازهای ضروری یک فرد برای حرکت و تلاش است. جوانی که رسانه، مدام پیشرفت کشورهای دیگر را با رنگ و لعاب تبلیغات به رخش میکشد و از پیشرفتهای سرزمین خودش خبر ندارد و از ظرفیتهای عظیمی که امکان پیشرفت در آینده را نوید میدهد، چیزی نمیداند، بیشتر در رؤیای رفتن زیست میکند تا آرمان ماندن و تلاش کردن.
روایت پیشرفت به او علاوه بر احساس رضایت از اتفاقات خوب، عزم و غیرت تلاش برای رفع نواقص و تحمل سختیها میدهد.
اساتید دانشگاه هم نقش زیادی در انتقال امید و اعتماد به نفس یا برعکس یأس و حقارت به جوانان دارند. متأسفانه در دانشگاههای ما روح دومی بیش از اولی غلبه دارد. بیخبری بسیاری از اساتید دانشگاه از پیشرفتهای کشور، برخی کلاسهای درس را به مراکز تولید تحقیر و یأس تبدیل کرده است. باید برای مطلع کردن آنان از پیشرفتها برنامه جدی داشت.
مخاطب سوم عموم مردم هستند که ادراکشان تحت تاثیر رسانههای دشمن منحرف میشود و در ترکیب با وجود ضعف بویژه در بخش معیشت، احساس رضایت و امید به آینده را در آنان تضعیف میکند. این اختلال بتدریج بر علقه و مشارکت تأثیر خواهد گذاشت.
روایت پیشرفت چند ویژگی مهم دارد که اگر به آنان توجه کافی نداشته باشیم، اهمیتش را دست کم میگیریم.
1- روایت پیشرفت یعنی روایت فراز و نشیب؛ یعنی روایت رو به جلو بودن با وجود شکستها و زمین خوردنها. وقتی افکار عمومی، جامعه را رو به جلو بداند، زمین خوردنها، خطاها و کاستیها و حتی توقفهای مقطعی را شکست و پسرفت تعبیر نمیکند و امیدش را از دست نمیدهد.
2- روایت پیشرفت باید اثر هویتی داشته باشد. وقتی مخاطب از یک اتفاق مهم و یک دستاورد باخبر میشود و اهمیت آن را در ارتقای سطح زندگی مردم میفهمد، این شناخت، عزتمندی و امید را به هویت او میافزاید. اثر روایت پیشرفت بر بهبود هویت ملی جامعه قطعا از وقایعی مثل پیروزیهای تیم ملی فوتبال در مسابقات عمیقتر و پایدارتر است.
3- روایت پیشرفت امکان تکرارپذیری اتفاقات خوب را در اذهان ایجاد میکند و منحصربهفرد بودن آن را از بین میبرد و امکان رو به جلو بودن را تثبیت میکند.
4- نیاز نیست برای مخاطب، یک جامعه بینقص را روایت کنیم. وقتی مفهوم رو به جلو بودن جامعه جا بیفتد، پیشرفتگی با وجود کاستیها باورپذیر میشود.
اردوهای راهیان پیشرفت سنت حسنه دولت شهید رئیسی در روایت پیشرفتهاست اما دایره شمولش هنوز محدود است. ضریب راهیان پیشرفت باید به کف جامعه برسد تا باور مسموم عقبماندگی را خنثی کند. دولت چهاردهم میتواند علاوه بر استمرار این حرکت خوب، به تقویت و گسترش دایره مخاطبان آن، از مسؤولان گرفته تا کف جامعه کمک کند.