printlogo


کد خبر: 298272تاریخ: 1403/11/6 00:00
درباره «ازازیل»؛ سریال پرحاشیه این روزهای نمایش خانگی
اباطیل!

بنیا ابراهیم‌نژاد: سریال «ازازیل»، ساخته حسن فتحی، در ظاهر یک جسارت است اما در عمل، چیزی جز یک آزمون و خطای ناقص و پرهزینه نیست؛ آزمونی که بیشتر از آنکه ما را بترساند، عصبی می‌کند! وقتی کارگردانی که تا دیروز در باغ‌وحش تاریخ مشغول عشق‌ورزی‌های «شهرزاد» و «جیران» بود، ناگهان لباس سیاه ژانر وحشت به تن می‌کند، انتظار می‌رود دست‌کم قواعد بازی را بلد باشد اما «ازازیل» بیش از آنکه ما را با وحشت آشنا کند، این سوال را در ذهن‌مان ایجاد می‌کند: آقای فتحی، چرا خودتان را در ژانری که نه ‌بلدید و نه آماده‌اید، به دام انداختید؟
* یک وحشت جعلی؛ ساخته افکت و عروسک
وقتی صحبت از ژانر وحشت می‌شود، آنچه باید بیننده را بترساند، فضای داستان، شخصیت‌ها و موقعیت‌های آن است؛ نه صرفا افکت‌های صوتی که به نظر می‌رسد از یک بانک صدای دم‌دستی بیرون کشیده شده‌اند. در «ازازیل»، ترس واقعی جایش را به جیغ‌های ناگهانی، صدای درهای قدیمی و پچ‌پچ‌های بی‌معنا داده است. عروسک نمادین سریال، که در تبلیغات به ‌عنوان عنصر وحشت اصلی معرفی شده بود، به ‌جای برانگیختن ترس، بیشتر شبیه نماد شکست در طراحی تولید است. این عروسک در طول قسمت اول بیشتر از آنکه باعث ترس شود، مضحکه می‌شود؛ حضوری کلیشه‌ای، بی‌کارکرد و تکراری که هر بار روی پرده ظاهر می‌شود، مخاطب را از فضای وحشت دورتر می‌کند.
* گریم‌های باسمه‌ای و طراحی صحنه‌ای که نمی‌چسبد
«ازازیل» در انتقال هویت بصری خود هم شکست خورده است؛ طراحی صحنه و گریم‌های سریال چیزی بین اغراق و سطحی‌نگری گیر کرده‌اند. بابک حمیدیان که همواره یکی از بازیگران توانمند سینمای ایران بوده، در اینجا با گریمی بشدت باسمه‌ای ظاهر می‌شود که بیشتر شبیه ماکت‌های بی‌روح یک کارگاه آموزشی ابتدایی است. پریناز ایزدیار که باید حس دلهره و ناامنی را به بیننده منتقل کند، در شب جشن تولد همسرش بیشتر شبیه کسی است که برای یک عروسی مجلل آماده می‌شود. این نوع گریم و طراحی لباس نه‌تنها به شخصیت‌ها هویت نمی‌بخشد، بلکه از همان ابتدا باعث می‌شود مخاطب با فضای سریال قطع ارتباط کند.
* فیلمنامه‌ای آشفته و تقطیع‌شده
اگر بنا باشد از یک ویژگی «ازازیل» دفاع کنیم، جسارت حسن فتحی در ورود به ژانری جدید است اما این جسارت زمانی به کار می‌آید که حداقل از اصول اولیه ژانر شناخت داشته باشید. فیلمنامه سریال، همان‌طور که منتقدان اشاره کرده‌اند، چیزی بیشتر از یک بسته درهم و تقطیع‌شده نیست. تماشاگر باید در قسمت اول، همزمان با معرفی شخصیت‌ها، داستان اصلی را نیز دنبال کند اما در «ازازیل»، این معرفی چنان پراکنده و سطحی است که انگار هر شخصیت، از دنیای دیگری وارد سریال شده است. از سوی دیگر، طولانی شدن بی‌دلیل سکانس جشن تولد، بدون هیچ هدف مشخصی، ریتم داستان را به شکلی آزاردهنده کند کرده است.
* سانسور و توهم جسارت
یکی از مشکلاتی که بشدت در «ازازیل» احساس می‌شود، مساله سانسور است. فیلمنامه در صحنه‌هایی که می‌توانست برای مخاطب وحشت‌آفرین باشد، به شکلی آشکار دچار محدودیت و بریدگی است. این مساله باعث می‌شود که حتی اگر لحظه‌ای ترس به مخاطب منتقل شود، سریعا در میان برش‌های نابجا و بی‌منطق، از بین برود. سریال مدام تلاش می‌کند جسور به نظر برسد اما این تلاش بیشتر شبیه یک شوخی تلخ است.
* مسأله‌ای به ‌نام تماشاگر جهانی
در جهانی که مخاطب ایرانی به بهترین و ترسناک‌ترین سریال‌های خارجی از «خانه روی تپه جن‌زده» گرفته تا «چیزهای عجیب» دسترسی دارد، «ازازیل» چه چیزی برای ارائه دارد؟ کمپین تبلیغاتی پرهزینه این سریال، که حتی با شایعه‌سازی درباره مفقود شدن بازیگرش همراه بود، شاید در جلب توجه موفق بوده باشد اما این تبلیغات نمی‌تواند ضعف‌های بنیادین سریال را بپوشاند. تماشاگر امروزی، باهوش‌تر از آن است که اسیر جلوه‌های بصری سطحی یا داستان‌های بی‌سر‌و‌ته شود.
* دنیایی از تضادهای بی‌پاسخ
«ازازیل» در تمام ابعاد خود، از شخصیت‌پردازی گرفته تا تدوین و دیالوگ‌نویسی، یک بسته پر از تضاد است؛ پلان‌هایی که بشدت زیبا طراحی شده‌اند، کنار صحنه‌هایی قرار می‌گیرند که انگار در دقیقه آخر فیلمبرداری، بدون هیچ برنامه‌ای گرفته شده‌اند. دیالوگ‌هایی که در برخی لحظات، بیننده را به فکر فرو می‌برند، بلافاصله با دیالوگ‌های بی‌معنا و شعاری، تأثیر خود را از دست می‌دهند. این تضادها نه‌تنها به وحدت سریال ضربه زده، بلکه مخاطب را با حس آشفتگی و بیگانگی روبه‌رو کرده است.
* پایانی نه‌چندان امیدوارکننده
حسن فتحی در «ازازیل» تلاش کرده ژانر وحشت را به شبکه نمایش خانگی ایران بیاورد اما قسمت اول این سریال نه‌تنها نوید یک تجربه ترسناک را نمی‌دهد، بلکه بیشتر شبیه یک دورهمی از ضعف‌های تولید است.
شاید برای قضاوت نهایی هنوز زود باشد اما اگر مسیر سریال به همین شکل ادامه پیدا کند، باید «ازازیل» را هم در کنار دیگر شکست‌های شبکه نمایش خانگی قرار دهیم؛ جایی میان خاطره دیگر آثار ناامیدکننده این سال‌ها.
در نهایت، اینکه حسن فتحی جسارت ورود به ژانر وحشت را داشته، قابل احترام است اما جسارت بدون دانش و تجربه، بیشتر از آنکه تحسین‌برانگیز باشد، خطرناک است. برای مخاطبی که به بهترین آثار وحشت دنیا دسترسی دارد، «ازازیل» تنها یک عروسک خنده‌دار و افکت صوتی ناشیانه است که نه می‌ترساند و نه هیجان ایجاد می‌کند؛ تنها باعث تأسف است.

Page Generated in 0/0065 sec