printlogo


کد خبر: 298303تاریخ: 1403/11/6 00:00
یادداشت روز
که اینطور آقای ظریف!

امیرعباس نوری: آقای ظریف برای چندمین بار رقابت‌های داخلی را به مسائل سیاست خارجی گره زد. وی در نشست اخیر داووس گفت: «اگر امروز به جای مسعود پزشکیان، سعید جلیلی را به عنوان رئیس‌جمهوری داشتیم، ممکن بود جنگ بزرگی در منطقه در جریان باشد». این صحبت‌های آقای ظریف یادآور اظهاراتش خطاب به محمد البرادعی در نشست سعدآباد در دولت خاتمی و همین‌طور اظهاراتش در نشست شورای روابط خارجی آمریکا در دولت حسن روحانی است. آقای ظریف نشان داده چه در مقام نماینده ایران در سازمان ملل، چه در‌ جایگاه وزیر امور خارجه و چه در پست معاون راهبردی رئیس‌جمهور، تمایل زیادی دارد در مذاکرات خارجی، از مزیت‌های دولت ایران برای آمریکا سخن بگوید. به عبارتی آقای ظریف در تمام این سال‌ها تلاش کرده بگوید برای منافع آمریکا در منطقه، یک دولت اصلاح‌طلب در ایران به مراتب بهتر از یک دولت انقلابی است.
درباره این رفتار آقای ظریف ۲ نکته قابل بیان است.
۱- این اظهارات آقای ظریف به این معناست که در جمهوری اسلامی دولت‌ها نقش اساسی در تعیین سیاست خارجی دارند و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با حضور دولت‌ها می‌تواند دستخوش تغییراتی اساسی شود؛ تغییراتی که می‌تواند تاثیر بسیاری روی منافع و سیاست‌های آمریکا هم در قبال ایران و هم در منطقه غرب آسیا بگذارد. در واقع آقای ظریف می‌گوید دولت‌ها در ایران از چنان قدرتی برخوردارند که کشورهای خارجی بویژه آمریکا می‌توانند با خیالی راحت با آنها توافق کنند و نگران ضمانت اجرایی توافقات نباشند. بنابراین آقای ظریف با این اظهارات تلویحا می‌گوید دولت‌ها در ایران از تضامین لازم برای اجرای توافقات خارجی برخوردارند. 
بنابراین وقتی آقای ظریف بر مزیت دولت‌های وابسته به جریان اصلاحات برای منافع آمریکایی‌ها تاکید می‌کند، قاعدتا این پیام را می‌رساند که دولت‌های وابسته به جریان اصلاحات از قدرت لازم برای توافق و پایبندی به آن برخوردارند. 
خب! قاعدتا وقتی آقای ظریف چنین اعتقادی دارد، پس مسؤولیت سیاست خارجی دولت‌ها در ایران بر عهده خود آنهاست اما طی سال‌های گذشته همواره شاهد بوده‌ایم همین آقای ظریف به بهانه‌های نادرست، ادعاهایی را علیه برخی نهادها و قوای دیگر مطرح کرده و مدعی شده مانع توافقات خارجی دولت شده‌اند. از جمله او مدعی شده مصوبه اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی مانع احیای برجام در دولت بایدن شد؛ ادعایی که نادرست بود و بعدها ظریف هم با استناد به نتایج پیمان راهبردی، به اشتباه بودن سیاست آمریکا در قبال برجام اشاره کرده بود. بالاخره شترسواری دولا دولا نمی‌شود؛ اگر معتقدید دولت قدرت تغییر سیاست خارجی و همین‌طور ضمانت اجرایی لازم را برای اجرا و حراست از آن دارد، دیگر نمی‌توان اتهاماتی را علیه دیگران درباره ممانعت از اجرای توافقات دولت مطرح کرد. 
۲- در تمام این ۲ دهه‌ای که آقای ظریف منافع حزبی و جناحی خود را به سیاست خارجی ایران گره زده، هیچ‌گاه شاهد توفیق او در این زمینه نبوده‌ایم. چه آن زمان که در سعدآباد به البرادعی گفت برای روی کار نیامدن دولت انقلابی بهتر است یک تفسیر مناسب از موضوع تعلیق برنامه هسته‌ای ارائه دهد و چه آن زمان که در شورای روابط خارجی آمریکا خطاب به هاله اسفندیاری گفت در صورت بی‌نتیجه ماندن مذاکرات، مردم در انتخابات مجلس به جریان انقلابی و غرب‌ستیز رای می‌دهند، این اظهارات برای ظریف و جناح سیاسی او افاقه نکرد. البرادعی چنان تفسیری از تعلیق ارائه داد که شامل همه برنامه هسته‌ای ایران شد و در نهایت خاتمی مجبور شد اقدام او را یک اقدام غیر اخلاقی بنامد و همین‌طور دولت آمریکا چنان دبه‌ای در برجام کرد که باعث شد برجام تا سال‌ها به عنوان یک نمونه هزینه‌ساز و غلط از توافقات خارجی ایران و یک گزاره عبرت‌آموز از ساده‌لوحی در اعتماد به آمریکا در محیط‌های دانشگاهی و سیاسی و رسانه‌ای ایران تدریس و محل بحث شود. بنابراین آقای ظریف تاکنون از این سیاست طرفی نبسته است یا به عبارتی آمریکایی‌ها و مقامات خارجی نیز نشان داده‌اند در سیاست‌گذاری خود نسبت به ایران، به این قبیل اظهارات توجهی نمی‌کنند. با این حال آقای ظریف همچنان این رویه خود را ادامه می‌دهد.‌ البته او این بار در حالی این اظهارات را بیان کرده که سمت مهمی در دولت ندارد.‌ ضمن اینکه به احتمال زیاد همین معاونت راهبردی را نیز باید بزودی بوسیده و با آن خداحافظی کند. 
بنابراین بهتر است آقای ظریف ابتدا به فکر نگه داشتن شغل خودش باشد تا پیشنهاد به دولت ترامپ برای بستن با پزشکیان. بعید نیست غربی‌ها در مقابل این اظهارات آقای ظریف پیش خودشان بگویند کسی که نمی‌تواند از شغل خود حفاظت کند، چگونه می‌تواند با این اعتماد به نفس درباره توافقات خارجی صحبت کند؟

Page Generated in 0/0073 sec