printlogo


کد خبر: 298304تاریخ: 1403/11/6 00:00
روایتی از حضور مسؤولان، اقتصاد‌دانان، ورزشکاران و فعالان فرهنگی در نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» در حسینیه امام خمینی(ره)
جلوه‌های خودباوری

محمد رستم‌پور: ناهید کیانی سومین‌بارش بود می‌آمد حسینیه امام خمینی(ره)، آرین سلیمی هم همین‌طور و هادی ساعی نمی‌دانم چندمین‌بار. تعداد حضور سیاسیون که از شمارش خارج است. 7 سری آدم از ورزشکار و فعال رسانه‌ای و چهره سیاسی و دانش‌آموز و صداوسیمایی و مدیران مملکت را دعوت کرده بودند به همان نمایشگاهی که سه‌شنبه هفته قبل رهبر انقلاب از آن بازدید کرده بودند تا بایستند به گوش دادن به سخنان مدیرعامل فولاد هرمزگان که داشت انتقال و شیرین‌سازی 3 هزار مکعب آب دریای عمان به اصفهان  به صورت روزانه را توضیح می‌داد. یا آن یکی  مدیر یک شرکت خصوصی که پرتابگر سیار پهپاد ساخته بود، از صفر. ممکن است اینها را که بگویی، باز یک‌ عده بگویند ایران فقط در زمینه نظامی یا نفتی پیشرفت داشته است، هرچند همان را هم که بپذیرند، باز هم خوب است اما خب! هواپیما که سوار می‌شوند، چرا با تحریم کل صنعت هوانوردی ایران باز هم «ایکائو» (سازمان بین‌المللی هواپیمایی) رفت و آمد و حمل‌و‌نقل هوایی ایران را تایید می‌کند؟ چون شرکتی مثل «ویستا دوربین» هست که تمام قطعات هواپیما را بازسازی می‌کند؛ بهتر از روز اول و ارزان‌تر از شرکت‌های بزرگ تعمیر و تجهیز هوایی در آلمان. اینها البته در نظر بعضی شعار است.‌ چون باور ایرانی ضربه خورده و لطمه دیده است. همان ساعتی که ما داشتیم با چت جی‌پی‌تی کاملا ایرانی کار می‌کردیم یا چشم‌های‌مان را گذاشته بودیم پشت چشمی‌های شبیه‌ساز آموزشی جراحی چشم که کل فرآیند آزمون تخصص چشم‌پزشکی را الکترونیک کرده بود، قیمت دلار از ۸۴ هزار تومان عبور کرد. 2 هفته پیش رفتم جلسه مدیران رسانه‌ای با سخنگوی ستاد کل نیروهای مسلح. چند نفری اعتقاد داشتند فروپاشی از درون مثل آنچه در سوریه اتفاق افتاد، در انتظار ایران است و تا وقتی تحریمیم راه به جایی نمی‌بریم. شاید اگر برنامه ملی رفع ناترازی‌های انرژی و عادلانه‌سازی یارانه‌ها که کار مشترک ۴۰ شرکت دانش‌بنیان در حوزه فناوری اطلاعات و چند اقتصاددان است، اجرایی شود و سال آینده قطعی برق خانگی به حداقل برسد، باورشان تغییر کند. تازه اینها مدیران رسانه‌ای کشور بودند که مثلا در معرض تحلیل، نظر و آگاهی از وضعیت علمی کشورند، چه رسد به مردم عادی که از بسیاری از این اتفاقات و دستاوردها و پیشرفت‌ها خبر ندارند. خبر هم داشته باشند، فراموش می‌کنند. مثل ونتیلاتور یا دستگاه تنفس مصنوعی ایرانی که قوم و خویش مبتلا به عوارض کرونای ما رفت زیرش و سالم و سلامت بازگشت به خانه و کاشانه‌اش. 100 ونتیلاتور ایرانی سال 97، سال 98 شد 3 هزار تا و جان بیماران کرونایی در ایران را نجات داد اما همچنان تحریم، کابوس سیاهی است که عین خوره به ذهن و ذهنیت ما افتاده، حتی اگر دیده باشیم و به شنیده‌های آقای یعقوب‌زاده، مدیرعامل شرکت «پویندگان راه سعادت» هم اعتماد نکنیم که به قول خودش ونتیلاتورها هم مثل باقی ساخته‌های شرکتش در همه بیمارستان‌های کشور هست؛ حتی اگر می‌بینیم که یک تعاونی خانوادگی در ایران مثل خاندان زمانی می‌تواند ۴ همت سرمایه داشته باشد و از یک آهنگری در شهرری مهاجرت کند به علویجه اصفهان و آنجا و این استان و آن استان کارخانه فولاد بزند و 42 نوع محصول تولید کند... و باز هم فکر می‌کنیم برویم دلار و طلای آب شده بخریم، سود می‌کنیم. «امید بادکوبه هزاوه‌ای» وقت اذان رفت طبقه پایین و بی‌سروصدا و بدون آنکه سوژه عکاسان خبری پرکار نمایشگاه شود، نماز مغربش را خواند. به قیافه‌اش نمی‌آمد، همچنان که اصلا بهش نمی‌خورد با دوستانش در مرکز رشد دانشگاه شهید بهشتی، دستگاه آنالیزور مواد و عناصر بسازد؛ دستگاهی که همه چیزش ایرانی است و تنها 9 کشور در جهان توان ساختش را دارند. توضیحاتی که داد، همه را شگفت‌زده کرد اما شماره همراهش مرا متعجب‌تر کرد، وقتی شماره‌اش خط یک 912 نبود. مثل یکی از بچه‌های تیم سازنده ماهواره «هدهد» که می‌گفت شاگرد میلاد عرفان‌پور، شاعر جوان شیرازی بوده است. حالا یا درس ادبیات عمومی دانشگاه را می‌گفت یا در شعر و ادبیات. هدهد همراه با «کوثر»، آبان همین امسال پرتاب شد و همین حالا که شما دارید این متن را می‌خوانید، شاید از بالای سرتان در فضا بگذرد. هدهد هر 12 دقیقه به زمین پیام می‌فرستد و شما در محل شرکت سازنده‌اش، جایی حوالی میدان هروی می‌توانی پیام‌های ارسالی ساکنان کره زمین را دریافت کنی. جوان سبزه‌روی ارائه‌کننده فعالیت هدهد می‌گفت همین دیروز یک آمریکایی یک پیام فرستاده به هدهد که هدهد برساندش به دوستش، جایی غیر از آمریکا. در تمام ساعاتی که همان جوان یعنی «مصطفی عقیلی» داشت کار هدهد را برای ما توضیح می‌داد، دکتر حسن سالاریه، رئیس سازمان فضایی ایران که عضو هیات علمی دانشگاه شریف است، مثل یک دانشجوی ترم اولی به حرف‌های مصطفی گوش می‌داد و لبخند می‌زد. مثل دیگر عضو هیات علمی دانشگاه شریف، دکتر حسین اسدی که با 80 استاد نخبه آمده بود پای ساخت سکوی ملی هوش مصنوعی که می‌تواند بات‌های شخصی‌سازی شده به کاربران ارائه کند و از تجزیه و تحلیل برگه آزمایش به شما بدهد تا پیش‌بینی میزان کارایی یک زمین کشاورزی بر اساس داده‌هایی که از نوع محصول و آب و هوا به آن ارائه می‌کنی. آنقدر محصول و دستاورد و اختراع و اکتشاف و فعالیت علمی در همین 30-20 تا غرفه ارائه شده بود که وقت کم آوردیم برای شنیدن. عمر آدمی محدود است، فرصت و منابع هم، بویژه برای مملکتی که از همان روزهای پس از انقلابش تحریم بوده است اما استعداد و ایده آنقدر جوشان و متنوع و متعدد است که تو فکر می‌کنی همیشه فرصت داری. ریموند کورزویل، دانشمند آمریکایی مدعی است می‌توان بر مرگ غلبه کرد. حتماً ممکن نیست اما بر برادر مرگ یعنی ناامیدی می‌توان غلبه کرد، اگر فناوری به زندگی تزریق شود و البته اگر چشم و احساس ما روشن شود به روز و روزگاری که هیچ محدودیتی برای اجرای همه محصولات نمایشگاه ارائه شده در حسینیه امام خمینی‌(ره) بیت رهبری نباشد. کورزویل کارش را با یک قرارداد با ارتش آمریکا آغاز کرد برای ساخت پانسمانی که جراحت‌های سربازان آمریکایی را در لشکرکشی‌های متجاوزانه به کشورهای مختلف زودتر درمان کند؛ چیزی که حالا با نام «آمی کر» در ایران و به دست دانشمندان ایرانی پژوهشگاه رویان ساخته می‌شود، با استفاده از بافت‌های جنینی. خدا کند بیماری «نگاه به بیرون» هم درمان شود و بیش از ورزشکاران و رسانه‌ای‌ها و سیاسیون، مدیران بدانند «کلید حل مشکلات اقتصادی لزوما در لوزان، وین، ژنو و نیویورک نیست».


Page Generated in 0/0062 sec