printlogo


کد خبر: 298642تاریخ: 1403/11/18 00:00
پا تو کفش شاعرها

فِی‌الجُمله اعتماد مکُن بر ثباتِ دهر
این را  برای شازده پدر می‌نوشت و رفت 
زشت رو زیبا نگردد هرچه آرایش کند
پهلوی رسوا شده هرچند شو(show) برپا کند
چگونه شکر این نعمت‌گزاریم
که ربع پهلوی شاه وطن نیست
ز رفتن بماند آن زمان کاروان
به اکنون ولی خط مترو روان
صورت زیبا نمی‌آید به کار
شاه بیچاره همین را هم نداشت
مردمان گویند سلطان لشکری دارد قوی
شب به شب سان بیند از چنگال و قاشق پهلوی
دلم رمیده شد و غافلم من درویش
برای بینی چون موشکش چه آمد پیش
می‌شکفتم ز طرب زان که چو گُل بر لبِ جوی
بس که باتوم و لگد خورد ز ساواک، سرم
ای راهزن دوباره به این کاروان بیا
گفته است سلطنت‌طلب این را به شازده
 

 


Page Generated in 0/0068 sec