تعبیر ابن شیرینِ مثل قند
آتش در خواب نماد گرماست!
اگر ببیند آتش زبانه میکشد، پس یقه رهگذری گرفته و بپرسد اینجا کجاست. اگر نفهمید، بپرسد: میگم ?where is here پس اگر لسآنجلس باشد، بگوید ای بابا! پیش میآید؛ انشاءالله خیر است و تعبیر به آن کند که ینگه دنیا در این وضع ناترازی انرژی و سوز استخوانسوز زمستان چه گرمای دلافزایی برای مردمش فراهم کرده.
و اگر ببیند آتش در ایران است، پس سریع پست بگذارد: «ننه! گرمه!» و زیر پستهای آژانسهای مهاجرتی، کامنت گذارد که: «پرنده دلم هوای سفر به آنجا دارد که پرش را آتش نسوزاند. هشتگ وطنسوز».
اگر ببیند آتش در کالیفرنیا خیلی شیطونبلاست و هی تمام نمیشود، تعبیرش آن باشد که گرما قرار است دلها را نرم و به هم نزدیک کند. پس برود درختهای صورتی، گلبهی، هلویی و کالباسی را پیدا کرده، محتوای شیلنگهای آتشنشانها را تمجید نماید.
و اگر ببیند کبریتی در ایران سوخته، zoom in نموده و جنگلهای هیرکانی را با فتوشاپ در زمینه اضافه کند، کپشن بزند:«دیدم که جانم میرود».
و اگر ببیند آتش از برخورد دو شیء ایجاد شود، باز اول همان رهگذر را خفت کرده، بپرسد اینجا کجاست؟ اگر گفت ایران، تعبیرش بدبختی باشد، پس دستش را بالا برده و رو به آسمان بگوید: «خدایا پس کی این مملکت رنگ آرامش میبیند؟ پس نخبههایمان چه؟»
و اگر رهگذر چون بز نگاه کرده و گفت:«?what» پس تعبیرش اصلا آن نیست که هلیکوپتری با هواپیمای مسافربری برخورد کرده، پس فقط دستش را به حالت سوت در دهان قرار داده، بگوید:«ترکیدنشان هم با ما فرق میکند لامصبهای جذاب!»
اگر ببیند که آتش پس از یک صدای مهیب از نقطه سقوط یک شیء بزرگ حاصل شده، تعبیر به خیر کند و حمد و سورهای خوانده و به سمت صدا فوت کند. به امید شادی روح آن مسافران مرحوم که توفیق داشتهاند در سرزمین فرصتها سقوط کرده، به دیار باقی بشتابند.
اما اگر در خواب ببیند که آتش به خرمن خودش افتاده، تعبیرش را ول کند و جوجی با این آتش طبیعی سازد؛ ترجیحا زعفرانی و مکزیکی. و ظن بد نزند که مثلا اینها تاوان وطنفروشی است؛ که ظنّ بد از شیطان است.