محمد خواجهوندی: زمستان که میآید، فوتبال هم مثل زندگی میشود یک دوئل بیرحم. پنجره نقلوانتقالاتی هم که باز میشود، شبیه قمارخانهای است که بعضیها با جیب پر از میز خارج میشوند و بعضیها، همانهایی که با امیدی کور پای میز نشستهاند، همه چیز را از دست میدهند. حالا که این پنجره بسته شده، وقت آن است که ببینیم چه کسی با جیبهای پر از ستاره بیرون آمد و چه کسی در سرمای زمستان دست خالی ماند.
* تاتنهام و سلاحی که گرفت، سلاحی که از دست داد
تاتنهام به همان تیزی و زیرکی همیشگیاش ماتیاس تل را از بایرن شکار کرد اما وقتی نوبت اکسل دیاسی شد، ناگهان باد درِ بازارشان را بست. دیاسی از چلسی به استون ویلا رفت و تاتنهام ماند و حسرتی که در چشمهای هوادارانش برق میزد.
* سیتی و سرنوشت یک کاتالان لجوج
پپ گواردیولا، معمار کمالگرای فوتبال، در حالی که زمزمههای صرفهجویی و کاهش هزینههای سیتی گوش فلک را کر کرده بود، نیکو گونزالس را از پورتو آورد و بعد، یک لشکر از آیندهدارها را هم به تیمش اضافه کرد: عبدالقادر خوسانف، عمر مرموش، ویتور ریس و جوما باه. این خریدها برای سیتی، چیزی شبیه یک بیمهنامه گرانقیمت بود تا همچنان سایهاش روی لیگ برتر سنگینی کند.
* آن سوی آبها؛ خریدهایی که از فرط بیروحی، شبیه یک فنجان چای ولرم بودند
خارج از جزیره، نقلوانتقالات مثل یک جاده بیهیجان بود که فقط چند خودرو با سرعت متوسط از آن رد شدند. میلان و گالاتاسرای در خط حمله دستی به ترکیبشان کشیدند و النصر هم جان دوران را از استون ویلا گرفت تا رونالدو در دوران کهنسالیاش یک همبازی جوانتر داشته باشد. اما غیر از این، پنجره نقلوانتقالات در اروپا بیشتر شبیه یک شب برفی بود که همه در خانه ماندند و جز چند ردپا، چیزی در کوچهها دیده نشد.
* بازندگان و برندگان پنجره زمستانی
۱- فاتی؛ شوالیهای که زرهش زنگ زده (بازنده)
میگویند فوتبال، قصه شاهزادههایی است که یا پادشاه میشوند یا به گمنامی تبعید. آنسو فاتی، همان نوجوان معجزهگری که در ۱۶ سالگی لقب «وارث مسی» را گرفت، حالا در ۲۲ سالگی، شبیه شوالیهای است که زرهش زنگ زده و هیچ ارتشی حاضر نیست او را به خدمت بگیرد.
بارسلونا کاملاً روشن کرده بود حاضر است او را بفروشد اما هیچ تیمی حتی یک پیامک خشک و خالی هم برای خریدش نفرستاد. حالا او مانده و ۱۸۶ دقیقه بازی در این فصل و یک نیمکت سرد که روزبهروز رویای لاماسیا را در ذهنش کمرنگتر میکند.
۲- گواردیولا؛ فرمانروای همیشه برنده (برنده)
پپ شاید این روزها با بحرانهایی که حتی به مخیلهاش نمیرسید، دستوپنجه نرم کند اما یک چیز را خوب بلد است: وقتی همه دنیا علیه تو هستند، باید قویتر از قبل به میدان بروی.
مدیران منچسترسیتی هم انگار فهمیدهاند هیچ فرماندهای بهتر از این کاتالان برای فتح دوباره لیگ برتر وجود ندارد. آنها نه تنها ۴ بازیکن برایش خریدند، بلکه با تمدید قراردادی نجومی، خیال او را از آینده ارلینگ هالند هم راحت کردند. این یعنی گواردیولا، همچنان برای فتح لیگ آماده است.
۳- آموریم؛ در میدان جنگ، بدون مهمات (بازنده)
روبن آموریم، مرد پرتغالی، در منچستریونایتد درست همان احساسی را دارد که یک سرباز بدون تفنگ در میدان نبرد.
در این پنجره، یونایتد فقط ۲ کار کرد: مارکوس راشفورد را رد کرد و پاتریک دورگو ۲۰ ساله را آورد. همین و بس! اما آیا این ۲ تغییر کوچک میتوانند مشکلاتی مثل نداشتن خلاقیت، عدم انسجام و کمبود مهاجم تمامکننده را حل کنند؟ نه!
و حالا با مصدومیت لیساندرو مارتینز، وضعیت از یک بحران فوتبالی عبور کرده و رسیده به یک فاجعه تمامعیار. آموریم شاید هنوز نباخته باشد اما بدون شک با این شرایط، روزهای سختی در پیش دارد.
۴- مدیران بارسلونا؛ بازندگانی که البته خودشان باور ندارند (بازنده)
در بارسلونا، نقلوانتقالات دیگر شبیه به یک شوخی تلخ شده. وقتی نمیتوانی برای بازیکنهای مازاد خود مشتری پیدا کنی و وقتی حتی آنسو فاتی هم روی دستت باد میکند، یعنی وضعیت از بد هم بدتر است.
لاپورتا و رفقایش هنوز هم فکر میکنند بارسا همان غول ترسناک یک دهه پیش است اما وقتی هیچ تیمی حاضر نیست برای بازیکنانش حتی چند میلیون یورو خرج کند، واقعیت مثل یک سیلی، محکم توی صورتشان میخورد.
* و باز هم زمستانی دیگر…
پنجره زمستانی مثل یک نبرد خیابانی بود؛ بعضیها با زخمهای عمیق از آن خارج شدند، بعضیها با لبخندهای پیروزمندانه اما آنچه مسلم است، اینکه در فوتبال، زمستانها همیشه آغازگر بهار نیستند. گاهی اوقات، زمستان فقط یک یادآوری بیرحم است که نشان میدهد چه کسی برای جنگیدن ساخته شده و چه کسی باید تسلیم شود.