printlogo


کد خبر: 298752تاریخ: 1403/11/23 00:00
نگاه
۲۲ بهمن و مقابله با ۴ عنصر ترامپیسم رسانه‌ای

محمد رستم‌پور: «تسلیم شدن در برابر قلدری فقط به زورگویی بیشتر منتهی می‌شود»؛ «مالکوم تورنبول» نخست‌وزیر استرالیا سال 2017 در یادداشتی در مجله فارن‌افرز این را نوشت، در ضمن توضیحاتی ارائه کرد درباره ایستادگی‌اش در برابر ترامپ در 2 موضوع حساس و جنجالی این روزها در کشورهای مختلف جهان، یعنی تعرفه‌های تجاری و مهاجرت. تورنبول در آن یادداشت نوشت ترامپ سر او فریاد‌ زده و در پی آن بوده معاهده آمریکا و استرالیا درباره مهاجران غیرقانونی که به استرالیا وارد می‌شوند و در دوره اوباما تضمین شده بود، نابود کند. در تمام مدت ۴ ماه پس از تماس تلفنی نخست‌وزیر استرالیا و رئیس‌جمهور آمریکا، هم رابطه ۲ کشور و هم ذهنیت و جو عمومی سیاسی در استرالیا، ملتهب و پر از نگرانی بوده است. مثل همین روزها در ایران که یک نگاه ما به اخبار است و نگاه دیگر ما به تابلوهای صرافی میدان فردوسی و سبزه‌میدان. تورنبول تلویحا می‌گوید ترامپ زود خشمگین می‌شود اما تصریح می‌کند پس از اندکی، مقاومت و سرسختی شما را خواهد ستود، بویژه اگر بتوانید احترام او را جلب و او را قانع کنید که حرف و موضع شما به نفع او است. ذات معامله‌گر و روحیه تجاری ترامپ حتی مهم‌ترین دارایی‌های او را سر میز مذاکره خواهد آورد. چیزهایی که تورنبول گفته است، برای ما تکراری است، اگرچه اهمیت قابل اعتنایی دارد. ترامپ در یادداشت اجرایی‌اش که روی سایت کاخ سفید منتشر شده و هنوز هم موجود است، ادعاهایی فراتر از توافق هسته‌ای داشته و در مقابل، صرفا عدم بمباران ایران را روی میز گذاشته است. این زیاده‌خواهی رئیس‌جمهور جدید آمریکا ابتدا با صراحت مثال‌زدنی رهبر انقلاب روبه‌رو شد و دوشنبه 22 بهمن 1403 در شرایط حیرت‌آور اقتصادی به دلیل صعود وحشت‌زای قیمت دلار در بازار آزاد ایران و در سرمای سخت شهرهای مختلف ایران، مردم را به خیابان‌ها کشاند و جشن ملی ایرانیان را به یک مراسم حیثیتی اعتراضی تبدیل کرد. مثل 22 بهمن 1401 که معدودی از شهرهای ایران را به دلیل ناآرامی‌های حاصل از فوت مهسا امینی و برپا شدن جنبش «زن، زندگی، آزادی» در التهاب فرو برده بود. این التهاب از یک سوژه نارضایتی عمومی کلید خورد و سپس در یک «برساخته عمومی» ابتدا در شبکه‌های اجتماعی و اندکی بعد در ذهن مردم کشور دامنه یافت. کانال‌های تلگرامی و صفحات شبکه‌های اجتماعی مرتباً به دنبال آن بودند که تعداد جمعیت معترض و شهرهای آتش گرفته را زیاد نشان دهند و اثبات کنند کار جمهوری اسلامی تمام است. 
ساعاتی پیش از فریاد‌ «الله‌اکبر» مردم روی پشت‌بام‌ها در شب 22 بهمن هم جوی منفی در شبکه‌های اجتماعی راه افتاد که با چنین شرایط اقتصادی، امسال حمایت از جمهوری اسلامی و ابراز وفاداری به سیستم سیاسی، وجهی ندارد. این همان چیزی است که در رفتار ترامپ دیده می‌شود. یعنی هجوم اولیه با هدف ترس‌افکنی و تردیدسازی در بنیان‌های مقاومتی که هویت و شخصیت شما را شکل داده است. اگر پس از 4 سال حکمرانی ترامپ، واژه «ترامپیسم» یا ترامپ‌گرایی به عنوان یک اصطلاح سیاسی مطرح شد، اکنون می‌توان گفت ترامپیسم در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی همچنان وجود دارد؛ هر اندازه هم که شخص ترامپ تغییر کرده باشد. ترامپ‌گرایی، ترکیبی از فاشیسم و پوپولیسم است مبتنی بر ایده‌ها، موضوعات و باورهای راست‌گرایانه افراطی که پیگیری منافع و نه ارزش‌ها و هنجارها را در اولویت قرار می‌دهد. ترامپیسم در حوزه رسانه، شکلی از عریان‌سازی پیام است که با اتکا بر منش شخصی به دنبال نوعی برانگیختگی کاریزماتیک است. مانوئل کاستلز در کتاب «از هم‌گسیختگی» از این می‌پرسد که چرا جامعه آمریکا به ترامپی که قمارباز و زن‌باره می‌شناختش، سال 2016 رای داد. صرف ‌نظر از ادعاهای دموکرات‌ها درباره دستکاری در رسانه‌های اجتماعی که اذهان را به سوی رای به ترامپ سوق داد و اتفاقا درخور بررسی است، کاستلز جامعه‌شناس می‌گوید ترامپ به گونه‌ای رفتار کرد که آمریکایی‌ها تأمین منفعت شخصی خود را در پیروزی ترامپ دیدند. با این نگاه می‌توان گفت جلب نظر مخاطب به شیوه‌ معامله‌گرایانی که خود را دلسوز نشان می‌دهند و منافع شما را تأمین‌شده می‌دانند، رکن ترامپیسم رسانه‌ای است. ترامپیسم رسانه‌ای در گام اول، میان منفعت و هنجار تفکیک و تمایز ایجاد می‌کند؛ در گام دوم، هنجار و ارزش را در یک نگاه تقلیل‌گرایانه همچون روشنفکران عصر قاجار دلیل عقب‌ماندگی و شرایط سخت اقتصادی تصویر می‌کند؛ در گام سوم، هر که را به هنجار و شرافت و مقاومت دعوت می‌کند، به روش‌های گوناگون از چشم می‌اندازد و در نهایت در گام چهارم، با ساخت دوگانه معیشت - ارزش و رفاه - هویت در تلاش است زمینه‌های پیروزی منفعت را فراهم کند. در نتیجه، فردای 22 بهمن که حضور شگفت‌انگیز ایرانیان را در پی داشته، اتفاقا ترامپ را سرسخت‌تر و خشن‌تر و به یک معنا ترساننده‌تر خواهیم دید اما به گفته تورنبول، شاید تشویش و التهاب هم برای ماه‌ها و سال‌هایی ادامه داشته باشد اما در نهایت احترام ترامپ را برخواهد انگیخت. به شرط آنکه این مقاومت، همگن، ملی و یکپارچه باشد و رخدادها و تصمیمات هم این یکدستی را نشان دهد. اگر ترامپ از تهران ۲ یا چند صدا بشنود، دوگانه‌های خود را بر صداهای متعدد و بعضا متعارض از ایران استوار خواهد کرد. سختی شرایط حتما عده‌ای را - هر اندازه کم - مایل خواهد کرد سازش در برابر ترامپ را که هیچ حد و مرزی برای خواسته‌هایش نیست، تئوریزه کنند و در سوی دیگر، برخی را هم حتما خواهد برانگیخت که مرتباً انگشت اتهام به سوی داخلی‌ها بگیرند. مقاومت، هر اندازه کم‌شمار، بیش از شدت، به انسجام نیاز دارد. انسجام، همدلی می‌خواهد و البته دلسوزی برای منافع ملی و صد البته اقداماتی برای آنکه مقاومت را فقط هزینه نشان ندهد. بویژه آنکه هم تئوری و هم تاریخ اثبات کرده با راهکارهای داخلی بویژه با مدیریت ناترازی‌ها با اتکا بر دانش بومی شگفت‌انگیزی که در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های داخلی وجود دارد، می‌توان بر مشکلات فائق آمد. این دقیقا همان چیزی است که «فروپاشی درونی» رخ داده در سوریه را در ایران محال می‌کند. کشور باید به دست مردم اداره شود و این مدیریت و هدایت همچنان که در محیط‌های علمی و بعضا اجتماعی محقق شده و انبوه موسسات اجتماعی و بنیادهای علمی را تأسیس کرده و حتی به ارزآوری و صادرات غیرنفتی رسانده، باید در حوزه اقتصاد نیز به دست مردم سپرده شود. نباید از یاد برد قرار نیست همیشه در اوج باشیم اما نباید قله از افق چشمان‌مان محو شود.

 


Page Generated in 0/0062 sec