محمد رستمپور: وقت تبادل، گویی اصلاً بیش از 470 روز در خط مقدم نبرد سهمگین و فرساینده نبودهاند. چهره خندان، پاکتهای هدیه در دست، گردنآویزهای شناسایی بر گردن و فرو رفته در لباسهای اتو کشیده سبز سیر نظامی که رو به دوربین زبان تشکر باز میکنند به تمجید از حماس که از آنها در برابر بمباران اسرائیل حفاظت کرده است؛ تصویری از 3 اسیر زن اسرائیلی که مقامات رژیم صهیونیستی را خشمگین کرد. فردای آتشبس اسرائیل و فلسطین، گویی ناگهان مقاومت از زیر زمین جوشید. سلحشوران سر تا پا سیاه و مشکی، سوار بر خودروهای بدون پلاک، جلوی ساختمانهای دولتی حماس، سکو و سن بر پا کردند تا برای تبادل اسرای دو سوی میدان، مراسم بگیرند. با اسلحه به غنیمت گرفته از سربازان اسرائیلی که شاید 48 ساعت از خروجشان از همان حوالی نمیگذشت. حماس فکر همه جا را کرده بود. حتی به اسرا، «گواهی خروج از غزه»، «کارنامه قرائت عربی» و «نقشه فلسطین» هدیه داده بود. تو گویی مدتهاست برای این روز آماده است! اما آمادگی و تدارکی در کار نبود. حماس از ساعت نخست توفان الاقصی دوربین را کنار آرپیجی و اسلحه وارد نبرد کرد. تصویر اتفاق با خود اتفاق فاصله چندانی نداشت و چه بسا میشد شکستن دیوار یک میلیارد دلاری اطراف نواز غزه را به صورت زنده روی آنتن تلویزیونهای ماهوارهای جهان فرستاد. ساعتی از حمله نگذشته بود که حماس بیانیه مکتوب داد و در تمام مدت جنگ سخن گفت. کوتاه و صریح، بیآنکه عقب بنشیند؛ صادق و شفاف، بیآنکه چیزی را مخفی کند و البته سخنگو و نماد هم ساخت. فرماندهانش نمیتوانستند جلوی دوربین بیایند و رجز بخوانند اما ابوعبیدهای بود که صدای زنده ماندن حماس شد. ابوعبیده هیچگاه صدایش نلرزید و انگشت اشارهاش پایین نیامد. حتی در لحظات تلخ بمبارانهای بیمارستانها که همه جنایت جنگی به شمار میآیند. تحقیر اسرائیل برنامه و تدبیر نیاز داشت. او هر روایت و خبر و گزارشی از میان خرابههای غزه را تحریف و کار فلسطین را تمامشده تصویر میکرد اما برگزاری نشست خبری وسط انبوهی از پیکرهای شهدا در حیاط بیمارستان المعمدانی 10 روز پس از آغاز تجاوز به غزه بیدفاع نشان داد مقاومت بیش از حجم پیام، به عمق پیام توجه دارد. سخت است جنایت را مخابره کنی اما ترس و بغض و نفرتی که پیدا کردهای، ضعیف نشانت ندهد.
برای چنین هدفی باید نماد طراحی کنی. لازم نیست همیشه حرف بزنی. مثلث قرمز الاعلام العسکری مقاومت روی ویدئوهای حمله به سربازان و تانکهای اسرائیلی که با تدوین و موسیقی منحصربهفردی همراه بود، مهمترین نماد زندگی و موفقیت مقاومت شد، حتی وقتی اخبار تلخ ترور فرماندهان مقاومت در لبنان و فلسطین و سوریه و ایران به تیتر یک رسانههای جهان تبدیل میشد. ویدئوهای حیرتانگیز مثلث قرمز، صدای نفس نفس مجاهدی را که راکتانداز ضدتانک یاسین را به دوش میکشد و از این ویرانه به آن خرابه در خیابانها و کوچههای غزه میدود، حذف نکرده.
همچنین صدای قرآن خواندنهای آن که شلیک میکند. آیه چهلم سوره حج بر لب، انگشت بر ماشه، چشمها قفل شده روی تانکی که از پایین پنجره میگذرد، در نمای روبهرو و ناگهان شلیک: «همانهایى که از شهر خود به ناحق اخراج شدند، به این خاطر که مىگفتند پروردگار ما الله است. اگر خداوند بعضى از مردم را به دست بعضى دیگر دفع نمىکرد، دیرها و صومعهها و کنیسهها و کلیساها و مساجدى که نام خدا در آن زیاد برده مىشود، ویران مىشد. پروردگار، آنانى را که او را یارى کنند، یارى مىکند، زیرا که او نیرومند و مقتدر است». رسانه حماس در یک عملیات شناختی وسیع و البته متکی بر ایمان غریزی به کمک 3 روش یا راهبرد توانست در قامت یک رسانه تراز در یک نبرد نامتقارن (Unconventional warfare) ظاهر شود، تا جایی که شاید بتوان حماس و جهاد اسلامی را مؤسس نخستین رسانه نامتقارن جنگی نامید. «توجه به جزئیات»، «تنوع در پرداخت» و «انسجام در روایت» 3 اصل بنیادین چنین رسانهای محسوب میشود.
در اولی، از آنجا که دایره یا تعداد مخاطب به اندازه اثرگذاری بر خود مخاطب مهم نیست، نیازی هم نیست جزئیات سوژه مورد پرداخت قرار گیرد. همین که به جزئیات توجه شده باشد، کافی است. از این رو است که در یکی از مراسم تبادل اسرا، طرح و لوگوی 6 لشکر ارتش اسرائیل در بنر زیر پای رزمندگان حماس تصویر میشود اما روی آن تمرکز نمیشود. پیام قرار نیست بازدید میلیونی بگیرد و همین که فرماندهان نظامی ارتش رژیم صهیونیستی و نیروهای کادر لشکر ۳۶ زرهی، سرویس امنیت عمومی شینبت یا لشکر اطلاعات نظامی امان تصویر لشکر پرهیبت و هیمنهشان را آنجا در حقارتبارترین وضعیت ببینند، کافی است. در دومی، یک بازیگر نبردهای نامتقارن از همه قالبها و ابزارها استفاده میکند، بویژه در شرایطی که هجوم برای بایکوت پیامهای او تشدید میشود.
از این رو است که به موازات ویدئوی سخنرانی ابوعبیده، پیام مکتوب تلگرامی هم صادر میشود و حتی ویدئوهای مردمی از رخدادها هم دستمایه حرکت رسانهای حماس میشود. حماس، خط مرز رسانه حکومتی و رسانه مردمی را برداشت و حتی پویشهایی مانند «یک عدد نیستیم» را هم به کار گرفت. در سومی یعنی «انسجام در روایت» بهرغم همه دشواریها و رنجهایی که فلسطینیان در طول 15 ماه گذشته تحمل کردند، هیچ صدای مخالف یا معارضی یا روایت ضعف و انزوایی که مقاومت را مردد یا متزلزل کند، بلند نشد.
اگر نبود همین انسجام که البته برآمده از گونهای مقبولیت است، نخستین صدای فلسطینیها پس از آتشبس «ما مردان محمد ضیف هستیم» نمیشد.
انسجام در روایت بویژه در شرایط جنگی آن هم در مقابل رقیب و دشمنی که نخستین تاکتیکش، تفرقهافکنی و برچسبزنی و انسانیتزدایی است و حتی بیمارستانها و مدارس را با توجیه و بهانه پنهان شدن نیروهای حماس در آنها بمباران میکند، اهمیت اساسی دارد.
مجموعه این عناصر و تاکتیکها حماس را که به صورت قطع از حیث نظامی و تسلیحاتی و به صورت کلاسیک در نبرد ۱۵ ماهه اخیر، مغلوب و بازنده بوده است، به یک پیروز قطعی تبدیل کرد و بیش از همه، فلسطینیهای رنجدیده را مطمئن کرد که فرزندان آنها از پس پیشبرد آرمانی که برایش بیش از 50 هزار نفر در همین جنگ اخیر به شهادت رسیدهاند، برمیآیند؛ موضوعی که در دیدار اخیر رهبر انقلاب با هیات سیاسی حماس نیز مورد اشاره قرار گرفت: «نیروهای مقاومت و حماس در کارهای تبلیغاتی و رسانهای عملکرد بسیار عالی داشتند و این روش باید ادامه یابد».