printlogo


کد خبر: 298791تاریخ: 1403/11/24 00:00
درباره علیرضا قزوه و مؤلفه‌های شاعری او
شعر، پا به‌ پای انقلاب

وارش گیلانی: تحولات اجتماعی مهم‌ترین عامل تغییرات سبکی ادبیات به شمار می‌آید. ورود اسلام به ایران، تشکیل حکومت‌های مرکزی سامانیان و غزنویان، حمله مغول و انقلاب مشروطه از نمونه‌های تحولات اجتماعی - سیاسی است که تأثیری مستقیم بر ادبیات فارسی داشته ‌است. انقلاب اسلامی در سال 1357 رویدادی چندبعدی (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی) و ثمره اعتراضات و تلاش‌ها برای یک تغییر اساسی بود. برای نمونه، همان طور که روح امید در کالبد جامعه دمیده شد، فضای تاریک شعر که در دهه 50، تحت تأثیر شعر مبارزه، به حاشیه رفته ‌بود، رو به افول نهاد.

هر چقدر از وقوع انقلاب اسلامی در بهمن 1357 فاصله می‌گیریم، سیطره انقلاب اسلامی، ارزش‌ها و باورهای آن بر شعر فارسی بیشتر می‌شود، تا جایی که از آغاز جنگ و پس از آن، بسامد شاعران و شعر انقلاب اسلامی، فضای جامعه ادبی کشور را در برمی‌گیرد. اکنون پس از گذشت 46 سال از وقوع انقلاب اسلامی، می‌توان از تأثیرپذیری گسترده شعر فارسی از این حادثه چندبعدی سخن گفت. در این سال‌ها برخی سرایندگان شعر فارسی را «شاعر انقلاب» می‌دانیم و علیرضا قزوه یکی از شاعران بنام دوره انقلاب اسلامی است که از او به عنوان «شاعر انقلاب» یاد می‌شود؛ شاعری که اول بهمن 1342 در گرمسار زاده شد. «از نخلستان تا خیابان»، «عشق علیه‌السلام»، «سوره انگور»، «صبح بنارس» و «چمدان‌های قدیمی» از جمله آثاری است که از قزوه به دست مخاطبان رسیده ‌است. در این جستار، تلاش می‌کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا می‌توان قزوه را شاعر انقلاب دانست. به بیانی دیگر، چه مؤلفه‌هایی در شعر او سبب شده تا بتوانیم آثار او را از نمونه‌های شعر انقلاب به شمار بیاوریم. برای رسیدن به پاسخ این پرسش، ناگزیریم به چیستی مؤلفه‌های شعر انقلاب اسلامی بپردازیم. این مؤلفه‌ها نیز از خلال سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی انجام گرفته ‌است. در این میان، مجموعه شعر «چمدان‌های قدیمی» که گزیده‌ای از اشعار قزوه است، برای بررسی و تحلیل مؤلفه‌‌های شعر انقلاب در شعر او انتخاب شد. 
* مؤلفه‌های شعر انقلاب اسلامی
همان‌گونه که از ترکیب «انقلاب اسلامی» برمی‌آید، شالوده اصلی جهان‌بینی و گفتمان انقلاب سال 1357 را باید در ایدئولوژی اسلامی پیگیری کرد. پر بیراه نیست اگر نظریه شعر انقلاب اسلامی را نیز برگرفته از مفاهیم و آموزه‌های قرآنی و دینی بدانیم. بر اساس رویکرد اسلام به ادبیات و از آنجایی که اسلام نیز یک مکتب فکری به شمار می‌رود، شعر باید در خدمت آموزه‌های اسلامی قرار بگیرد. در نظریه شعر انقلاب اسلامی هم شاعر باید به دنبال رضایت الهی باشد و شعر را در مسیری استفاده کند که خداوند از او انتظار دارد. رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اعضای شورای سیاست‌گذاری صداوسیما (14/12/1364) فرمودند:
این جرم نیست که اسلامی‌ها می‌خواهند هنر در خدمت ارزش‌های اسلامی قرار بگیرد. همه مکاتب و همه جوامع دنیا، همین‌طورند. ارزش‌هایی در ذهن‌شان وجود دارد که با ارزش‌های دیگری فرق دارد. آنان هنر نقاشی، طراحی‌های گوناگون، شعر، موسسیقی و همه چیز را در خدمت این ارزش‌ها قرار می‌دهند. این توقع زیادی نیست که جامعه اسلامی چنین انتظاری داشته باشد.
* معناگرایی و مخاطب‌گرایی
با نگاهی گذرا به نظرات ادیبان و فیلسوفان غرب، در قرون اخیر در‌می‌یابیم که مسأله هدف هنر و جایگاه معنا در هنر و ادبیات یکی از محورهای اساسی  نظرات آنها بوده ‌است. سمبولیسم از نخستین مکاتب ادبی است که می‌توان تأکید بر عدم صراحت در اثر ادبی را در آن جست‌وجو کرد. آنها بر این باور بودند که «نظریات ما درباره  طبیعت، عبارت از زندگی روحی خودمان است. ماییم که حس می‌کنیم و نقش روح خود ماست که در اشیا منعکس می‌شود. وقتی انسان مناظری را که دیده است، با ظرافتی که توانسته است درک کند، مجسم سازد، در حقیقت اسرار روح خود را بر‌ملا می‌سازد. بر اساس سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، شعر انقلاب اسلامی شعری معناگراست و البته نه معنامحور و مخاطب‌گراست نه مخاطب‌محور. مخاطب‌محوری در نقد ادبی بدین معناست که مخاطب در برداشت از متن آزاد است اما در شعر انقلاب اسلامی، شاعر در برابر مخاطب خود مسؤول است، بنابراین در وهله نخست باید نسبت به مسائل مخاطب واکنش نشان دهد و شعری موضع‌مند و زنده داشته باشد. به بیانی دیگر، شعری که در برابر اتفاقات روز بی‌تفاوت است، شعری مرده به شمار می‌رود. ارزش شعر در نظریه شعر انقلاب به همراهی آن با ملت است:
شاعر نمی‌تواند بگوید من از ملتم جدایم، یا به ملتم اعتنا نمی‌کنم. اگر کسی بگوید من با ملت نیستم، آنقدر ارزش ندارد؛ یعنی واقعاً در مقیاس و معیار تاریخ، یک چیز بی‌ارزش است... واقعاً این نکته مهمی است که آدم ببیند الان حیات اجتماعی این ملت از او چه می‌طلبد، دنبال آن برود (بیانات در دیدار شعرای سازمان تبلیغات اسلامی 31/1/1369). 
در درجه بعد، شاعر باید به گونه‌ای بسراید که مخاطب بتواند با اثر او ارتباط برقرار کند. سخن گفتن در زبانی که مردم چیزی از آن درنیابند، در نظریه شعر انقلاب اسلامی ارزشمند نیست، اما این بدان معنا نیست که زبان آراسته و پیراسته نباشد، بلکه شاعر در عین اینکه باید به زبان مردم سخن بگوید، باید تلاش کند با شعر خود، سطح مردم را بالا ببرد:
می‌گویند که آقا این شعرهای غلمبه سلمبه را که بخوانیم، مردم نمی‌فهمند. خب! بله بعضی از شعرها واقعا همین جور است؛ از سطح عمومی مردم بالاتر است. یعنی یک آدم ادیب و شاعر و باذوق هم باید دقت کند تا معنا را بفهمد. اینها را ما توصیه نمی‌کنیم. لیکن توجه داشته باشید، ذهن مردم و تلقی مخاطب با خواندن شما بالا می‌آید... (بیانات در دیدار شعرای آیینی 25/3/1390).
شاعر باید به دنبال مضمون عالی باشد و فرم هنری به تنهایی نمی‌تواند یک شعر ارزشمند به مخاطب ارائه دهد. ایشان به صورت مصداقی مهم‌ترین محورهای معنوی شعر انقلاب اسلامی را برشمرده‌اند:
* معارف دینی، اخلاق و معرفت
غیر از بیان احساسات، شعر مسؤولیتی هم دارد. به نظر من آن مسؤولیت عبارت است از اینکه باید در خدمت دین و انقلاب و اخلاق و معرفت باشد... باید شعرای ما در این جهت، مضمون‌آفرینی کنند...شعر باید بتواند به معرفت مردم، به دین مردم، به اخلاق مردم...خدمت کند (بیانات در دیدار شعرا 14/5/1391)
* مسائل روز دنیای اسلام
تأکید می‌کنم، همان طور که در شعرهای شعرای عزیزمان مشاهده کردیم، همچنین در برخی اشعار مداحان عزیز شنیدیم، امروز دنیای اسلام نیازمندی‌هایی دارد. دنیای اسلام امروز در یک مرحله حساس تاریخی دارد به سر می‌برد. اینهایی که شما ملاحظه می‌کنید-آل سعود آن جوری، یمن آن جوری، عراق این جوری، سوریه آن جوری، مسائل مربوط به آمریکا، مسائل مربوط به رژیم صهیونیستی، کارهایی که در منطقه می‌کنند، تصمیم‌هایی که می‌گیرند، فشاری که روی جمهوری اسلامی می‌آورند... در چنین شرایطی که دنیای اسلام در واقع از یک پیچ تاریخی دارد عبور می‌کند، ما وظایفی داریم، ما تکالیفی داریم، هر کدام‌مان به یک نحوی. نمی‌توانیم غفلت کنیم از نیازهای امروز دنیای اسلام. در رأس این نیازها هم، نیازهای جمهوری اسلامی است... (بیانات در دیدار شعرای آیینی و مداحان مشهد 24/4/1395).
* ارزش‌ها و گفتمان انقلاب اسلامی
شما ببینید چطور این شعر انسان را منقلب می‌کند و هزاران بیت از این قبیل هست. قسمت دیگر معارف اسلامی است که امروز با معارف انقلابی که ما به آن سیاست می‌گوییم، انطباق پیدا می‌کند. هیچ شعری نباید از این مطالب خالی باشد. اینها معارف اسلامی است... (سخنرانی در دیدار مداحان اهل بیت 17/10/1369).
بر اساس آنچه گفته شد، معناگرایی، مخاطب‌گرایی و توجه به مفاهیمی و مضامینی چون معارف دینی و اخلاقی، مسائل روز دنیای اسلام و ارزش‌ها و گفتمان انقلاب اسلامی از مهم‌ترین مؤلفه‌های شعر انقلاب اسلامی به شمار می‌‌رود.
* مؤلفه‌های شعر انقلاب در شعر علیرضا قزوه
شعرهای قزوه نه معنامحور است و نه معناگریز. شعر معنامحور شعری است که تنها و تنها بستری است برای انتقال مستقیم معنا. هدف شاعر در این دست از سروده‌ها تأثیر آنی یا انتقال مفاهیم تربیتی - آموزشی به مخاطب است. شاید بتوان ادبیات تعلیمی را تا حدودی ادبیاتی معنامحور در نظر گرفت که به دلیل کارکرد آموزشی‌اش از پیچش‌های فنی و هنری فاصله دارد و در پی ارتباط بی‌واسطه با مخاطب است. ویژگی معناگریزی را می‌توان در آثاری پیگیری کرد که در نقد ادبی امروز با عنوان «متن باز» از آنها یاد می‌شود. متونی که مورد علاقه نقد ادبی متن‌محور و هرمنوتیک نسل دوم است. 
بنابراین معناگرایی تعادلی است بین آنچه معنامحوری و معناگریزی خواندیم. برای شاعر مهم است چه می‌گوید و مهم است که مخاطب بداند که مؤلف چه می‌گوید اما در این مسیر از برش‌های هنری و آراستگی ادبی اثر غافل نمی‌شود. رسیدن به درجه معناگرایی بر سهل ممتنع بودن اثر می‌افزاید. راز سهل ممتنع بودن شعر قزوه را در همین معناگرایی باید جست‌وجو کرد، یعنی تعادل در پیوند محتوا و فرم. نمونه‌های این معناگرایی و تعادل در پیوند فرم و محتوا در شعر قزوه کم نیست. در برخورد نخست با شعر قزوه، تصور می‌کنیم شاعر دچار شعارزدگی و حرافی شده اما وقتی برای بار دو و چندم با شعر روبه‌رو می‌شویم، می‌بینیم فریب همان تعادل در پیوند محتوا و فرم هنری را خورده‌ایم. هیچ‌یک از آراستگی‌های ادبی به صورت غیرطبیعی استفاده نشده و شاعر از ورطه تصنع فاصله دارد. کیفیت بهره‌گیری قزوه از فنون ادبی از این منظر، حائز اهمیت است. قزوه هیچ وقت دنبال آن نیست تا با کشف‌های زبانی، ردیف‌های آنچنانی، تشبیه‌های دور و استعاره‌های عمیق، هنرش را به رخ مخاطب بکشاند. مخاطب‌گرایی شعر قزوه را از همین جا می‌توان دنبال کرد. مخاطب در برخورد با شعر قزوه دچار سردرگمی نمی‌شود و هیچ‌گاه به دوگانگی زیبایی و معنا برنمی‌خورد. تعادل در پیوند محتوا و فرم هنری نقطه اتصال مخاطب و مؤلف است. اینجاست که درک و لذت، توأمان، مهمان ذهن مخاطب می‌شود. 
دسته گل‌ها دسته دسته می‌روند از یادها
گریه کن، ‌ای آسمان! در مرگ توفان‌زادها
سخت گمنامید، اما ‌ای شقایق سیرتان!
کیسه می‌دوزند با نام شما، شیادها
با شما هستم که فردا کاسه سرهای‌تان
خشت می‌گردد برای عافیت آبادها
***
داد زد چرا کسی به دادمان نمی‌رسد؟
دست‌های عاشقانه تا دهان نمی‌رسد!
داد زد تمام چیزهای خوب از شماست
نان و عشق و گل چرا به دیگران نمی‌رسد؟
گفت:‌ ای خدای مهربان به من بگو چرا
حرف‌های ما به گوش آسمان نمی‌رسد؟
مضامین شعر قزوه
گزیده «چمدان‌های قدیمی» که حاوی 57 غزل است، به وضوح، قزوه را یک شاعر موضع‌مند معرفی می‌کند. این بخش از مؤلفه شعر انقلاب در سروده‌های قزوه به راحتی قابل جست‌وجو است. قزوه شاعری است که در برابر اتفاقات سیاسی - اجتماعی دنیای اسلام، بی‌تفاوت نیست:
وای روز ما که در اندوه و حرمان سر شود
حیف عمر ما که در دعوا و بهتان بگذرد
خون سهراب و سیاوش سنگفرش کوچه‌هاست
رستمی باید که از این آخرین خوان بگذرد
کاشکی این روزها بر ما نمی‌آمد فرود
حسرت این روزها بر ما فراوان بگذرد
کافر از کافر گذشت و گبر یار گبر شد
کاش می‌شد تا مسلمان از مسلمان بگذرد
«گفتمان انقلاب اسلامی» نیز در شعر قزوه نمود ویژه‌ای دارد. قزوه در سروده‌های متعدد علیه بی‌عدالتی، رفاه‌طلبی و ضدرازش‌ها می‌شورد. در این سروده‌ها قزوه به یک «شاعر انقلابی» تبدیل می‌شود که تیغ واژه‌هایش را به تن ناملایمات اجتماعی می‌کشاند: 
تمام تیمچه‌ها پر شد از نقاب‌فروش
زمانه‌ای ست که حلاج شد طناب فروش
شهیدتر ز شهیدان بی‌کفن، شاعر
غریب‌تر ز نویسنده‌ها، کتاب فروش
الا شما که به ییلاق خورد و خواب شدید
هماره اجر شما باد با کباب‌فروش
حراج عشق ببین در دکان سمساران
قمار عقل نگر در سرای قاب‌فروش
خروس‌ها همه چون مرغ کرچ خوابیدند
حکیمکان زمان‌اند قرص خواب‌فروش
نمانده حجب و حیایی، همین‌مان کم بود
همین که فاحشه شهر شد حجاب فروش
مده زمام دل خود به دست پیر هوی
مرو به کوی هوس پیشه خراب‌فروش
پی کدام عقوبت گناهکار شدیم
سیاه نامه‌تر از واعظ ثواب‌فروش
دریغ نغمه آرامشی به ما نرسید
که مطربان همه تلخ‌اند و اضطراب‌فروش
من از قبیله عباس‌های تشنه لبم
تو از تبار همین گزمگان آب‌فروش
بگو بلند شود موج غیرت دریا
چنان که باز شود مشت هر حباب فروش
زمانه‌ای ست که گل پوست می‌کنند اینجا
خوشا به ذوق تماشاگر گلاب‌فروش
سلام بر همه الا به قلب مغلوبان
سلام بر همه الا به انقلاب‌فروش
شما که خون دل خلق را پیاله شدید
شرور شهر شمایید یا شراب‌فروش؟
ردپای شعر آیینی، آن هم با موضع روز، در شعر قزوه قابل پیگیری است. به بیانی دیگر، قزوه در شعر آیینی، صرفا به دنبال روایت هنرمندانه تاریخ یا مدح هنرمندانه یک شخصیت دینی نیست، بلکه از حوادث تاریخی و دینی برداشتی آگاهانه و هوشمندانه دارد. برای نمونه به خط فکری او درباره حادثه کربلا و گزاره «کربلا به اصل خود رسیدن است» توجه کنید که چگونه شاعر از یک واقعه تاریخی-دینی برای تعلیم و آگاهی بخشی بهره برده است:
ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود
ابرهای خون‌فشان نینوا، اشک‌های حضرت امیر بود
بعد از آن فتوت همیشه سبز، برکت از حجاز و از عراق رفت
هر چه دانه داشتند سنگ شد، پشت هر بهار، صد کویر بود
بعد مکه و مدینه، دام شد، کوفه صرف عیش و نوش شام شد
آفتاب سربلند سایه‌سوز، در حصار نیزه‌ها اسیر بود
الامان ز شام، الامان ز شام، الامان ز درد و غربت امام
شام بی‌مروت غریب‌کش، کاش کوفه بهانه‌گیر بود
هان! هبا شدید، هان! هدر شدید، مردم مدینه! بی‌پدر شدید
این صدای غربت مدینه بود، این صدای زخمی بشیر بود
کربلا به اصل خود رسیدن است، هر چه می‌روم به خود نمی‌رسم!
چشم تا به هم زدم چه دور شد، تا به خویش آمدم چه دیر بود!
**
حال به پرسشی که در عنوان این جستار طرح شد، باز می‌گردیم:
چرا علیرضا قزوه شاعر انقلاب است؟
علیرضا قزوه شاعری است که آشکارا می‌توان مؤلفه‌های شعر انقلاب اسلامی را در سروده‌هایش دنبال کرد. قزوه شاعری است معناگرا که به هیچ‌وجه معنا و فرم را فدای یکدیگر نمی‌کند. در شعر او نه معنا به تنهایی اصالت دارد و نه فرم. فرم و محتوا در شعر او به تعادل می‌رسد. این تعادل از ویژگی «مخاطب‌گرا» بودن شعر او سرچشمه می‌گیرد. مخاطب در برخورد با شعر قزوه دچار سردرگمی برگرفته از فرم و نیز دلزدگی برآمده از معنامحوری نمی‌شود و لذت و درک را همزمان درمی‌یابد. از سوی دیگر، شعر قزوه از لحاظ مضمون و مفهوم، همراستای گفتمان انقلاب اسلامی در حرکت است. قزوه حتی در شعر آیینی هم «شاعری انقلابی» به شمار می‌رود.

Page Generated in 0/0055 sec