ثنا مجد: جمعه گذشته رهبر حکیم انقلاب اسلامی در جمع فرماندهان نیروی هوایی ارتش موضع صریحشان درباره «مذاکره با آمریکا» را بار دیگر اعلام کردند.
معظمله با اشاره به تجربه تلخ دهه 90، بر ناکارآمدی این رویکرد در گرهگشایی از مشکلات کشور تأکید کرده و پاسخ قاطع و عزتمندانهای به گزافهگوییهایی اخیر رئیسجمهور ایالات متحده دادند.
بیان این مطالب در جمع فرماندهان نیروی هوایی ارتش مقتدر جمهوری اسلامی، آن هم پس از تأکید بر ارتقا و تقویت توان نظامی نیروهای مسلح کشور، قطعا پیام لازم را به «مخاطب مورد نظر» ارسال کرده است اما صرفنظر از این نکته بسیار اساسی - که در جای خود باید به آن پرداخته شود - مقصود ما بررسی چرایی اعلان این موضوع است که چرا با وجود تاکیدات سابق، ایشان مجددا لازم دیدند پشت بلندگو مواضع جدید را مطرح کنند.
این البته نخستینبار نیست که رهبری این موضوع را به نحوی کاملا روشن و شفاف بیان میکنند، لیکن رفتار برخی افراد و جریانها در نسبت با این مساله به گونهای بوده که ایشان این بار به نحوی بسیار صریح و غیرقابل تفسیر بیان کردند.
رهبر انقلاب همواره و در تمام سالهای زعامتشان، موضع نظام اسلامی در برابر آمریکا را تبیین کردهاند اما مشخصا از اوایل دهه 90 که دوگانه ناصحیح «هستهای - معیشت» وارد گفتمان سیاسی کشور شد و حل این دوگانه نیز به شیوهای نادرست به «مذاکره» گره زده و متعاقب آن تمام امورات مملکت شرطی شد، با صراحت بیشتر و مصداقیتری به روشنگری این موضوع پرداختند. ایشان در آن سالها چه قبل از حصول توافق و چه پس از آن، بارها و بارها درباره تهیبودگی مذاکره و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا هشدار دادند، پس از خروج ترامپ از توافق نیز با ارجاع به تجربه ناموفق برجام، تحقق هشدارهای پیشینشان در این باره را متذکر شدند اما متأسفانه برخی افراد و جریانهایی که نه در گذشته «تدبیر»ی جز مذاکره داشتهاند، نه در حال حاضر «راهبردی» غیر از آن دارند، با اصرار بر ادامه این مسیر و تفسیر به رایهای عجیب و قریب همه تلاش خود را برای فهم متعارف از این موضع صریح رهبری به کار گرفته و با لطایفالحیل کوشیدهاند رویکرد منفعلانه خویش را توجیه کنند!
بیتوجهی این جریان به هشدارهای مکرر رهبری و اصرار ناموجه به بازتکرار مذاکره با آمریکا، سبب شد ایشان در سال پایانی دولت دوازدهم با ابراز گلایه از این امر موضع نظام را به نحو علنیتری اعلام کنند: «خواهش میکنم همه این را توجه کنند! البته من این را بارها گفتهام، باز هم ناچارم بگویم، چون بعضیها یا متوجه نمیشوند یا وانمود میکنند متوجه نشدهاند! اینکه دشمن میگوید بیایید مذاکره کنیم، یعنی اینکه شما بیایید پشت میز مذاکره بنشینید و ما به شما بگوییم باید شما موشک نسازید، شما هم باید قبول کنید؛ اگر قبول کردید که خب! پدرتان درآمده؛ یعنی خودتان را بیدفاع کردهاید؛ اگر قبول نکردید، همین آش است و همین کاسه؛ باز هم دعوا، باز هم تحریم، باز هم تهدید» (10/5/1399). ایشان همچنین در مقطع دیگری متذکر شدند مشکل ما با آمریکا را فقط «باج دادن» حل میکند و این باج دادن فرآیند ناتمامی است که به موضوع هستهای منحصر نشده و گام به گام خردهفرمایشات بیشتری را شامل میشود تا آنجا که «پشت مرزهای خودتان، خودتان را محبوس کنید، دستتان را خالی کنید، صنایع دفاعیتان را تعطیل کنید. کدام ایرانی باغیرتی حاضر است یک چنین باجی بدهد؟» (5/9/1401). «نظام سیاسی آمریکا ادعای مسائل حیاتی را درباره جمهوری اسلامی ایران دارد... خب! اینها که نمیشود؛ انسانی که باشرف است و علاقهمند به حفظ مصالح کشور است که زیر بار این حرفها نمیرود؛ مذاکره یعنی این؛ اینکه بنده مخالفت میکنم با مذاکره، معنایش این است» (10/5/1399).
رهبر انقلاب حتی ناظر به بدعهدی ترامپ در ماجرای همان برجام شکسته- بستهای که به تصریح ایشان «برخی خطوط قرمز تعیینشده در آن رعایت نشد» (22/5/1397) مشخصا فرمودند: «اگر به فرض محال قرار بود با آمریکاییها مذاکرهای کنیم، قطعا با دولت فعلی مذاکره نمیکردیم» و این هنوز بیش از یک سال پیش از آن بود که رئیسجمهور تروریست ایالات متحده شخصا فرمان ترور سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی، قهرمان ملی این سرزمین را بدهد.
با این همه حامیان مذاکره با آمریکا که حتی پاسخ تحقیرآمیز «نه! مرسی» ترامپ هم متنبهشان نکرد، همزمان با تشکیل دولت چهاردهم به بازتولید ادبیات سیاسی دهه 90 رو آورده و بر آنند نسخه امتحان پسداده دولتهای یازدهم و دوازدهم را که به تعبیر رهبری، آن دولت را به «عبرت»ی برای آیندگان بدل کرد، برای پزشکیان نیز بازتجویز کنند.
این جریان که در دهه گذشته تمام مدعایش تفاوت راهبرد جمهوریخواهان و دموکراتها در قبال ایران بود و در این راستا هم همه کاسه و کوزههای عدم توفیق توافق را بر سر ترامپ شکست - البته بدون کمترین اشارهای به کوتاهی خود در کوتاه آمدن از «خطوط قرمز تعیین شده» و نیز اهمال در اخذ تضمین و بسنده کردن به «امضای کری»، نیز بدون اشاره به اینکه دستاورد «تقریبا هیچ» برجام محصول دوران اوباما بود - و هم با این استدلال که «با بایدن ببندیم تا ترامپ نیاید» همه تلاشش را به کار گرفت تا پیش از انتخابات آمریکا توافق دیگری رقم بزند، پس از روی کار آمدن دوباره ترامپ در چرخشی تناقضآمیز و مضحک به تَکرار راهبرد نخنما در نسبت با همان ترامپی پرداخت که آمال برجامی حضرات را ویران کرده بود و اینان مذاکره با چون اویی را صراحتا «دیوانگی» خوانده بودند که حتی ارزش وقت گذاشتن ندارد! و حالا بیآنکه تناقضات مذکور را به روی مبارک بیاورند، در صدد بودند با همان دستفرمان «هر توافقی بهتر از عدم توافق است»، «خسارت محض» دیگری را به کشور تحمیل کنند.
افراط این جماعت در نشان دادن اشتیاق به مذاکره با ترامپ به حدی شور ماجرا را درآورد که حتی صدای علی لاریجانی هم با وجود آنکه قرابت فکری زیادی با دولت چهاردهم دارد درآمد و از «ولع» و «گدایی» برخی برای مذاکره، آن هم پیش از آنکه هیچ پیشنهادی دریافت کرده باشند، انتقاد کرد!
طیف مذاکرهگرای دولت تا آنجا پیش رفت که درست شب پیش از عزیمت رئیسجمهور به روسیه برای امضای توافق مشترک راهبردی ۲ کشور و در شرایطی که ترامپ هنوز وارد کاخ سفید نشده بود، مصاحبهای با یک شبکه آمریکایی برای پزشکیان ترتیب داد که به ترامپ پیام بدهد ما اگر هم به روسیه میرویم ولی «راهبرد» اصلیمان پس از 10 سال همچنان «بستن با کدخدا»ست، حتی اگر پیش از این زیر میز بازی زده و محصول 2 سال «نشستن و برخاستن و گفتوگو کردن و دست دادن و خندیدن و رفاقت کردن» را به باد داده باشد!
این جماعت حتی پس از صدور فرمان «فشار حداکثری» ترامپ، با بایکوت رسانهای محتوای گستاخانهاش مبنی بر خلع سلاح کامل ایران و تحویل تمام سلاحهای متعارف و مانور دادن روی آن بخش از اظهارات وی که از تمایلش برای گفتوگو با پزشکیان گفته بود، به رئیسجمهور تروریست ایالات متحده درباره نگرانیهایش اطمینان خاطر داده و «خیالش را راحت» کرد!
اما از آنجا که چنین «راهبردی» نه در شأن و شایسته ملت عزیز ایران بود، نه جایی در دکترین سیاست خارجی ما داشت، سکاندار حکیم و مقتدر انقلاب بدون تعلل خود به میدان آمدند و بر اساس راهبردی برآمده از منطق قرآنی «چشم در برابر چشم... العین بالعین، الأذن بالأذن» استراتژی «تهدید در برابر تهدید» را مطرح و قاطعانه و مقتدارانه هشدار دادند «آمریکاییها اگر تهدیدمان کنند، تهدیدشان میکنیم. اگر تهدید را عملی کنند، ما هم عملی میکنیم. اگر به امنیت ملت ما تعرض کنند، ما هم به امنیت آنها تعرض خواهیم کرد؛ بدون تردید».
ایشان همچنین با وجود آنکه بارها موضع نظام درباره مذاکره با آمریکا را تبیین کرده بودند اما از آنجا که برخی همچنان با تفسیر به رای و حتی تحریف و ادعاهای خلاف واقع - ادعای «هماهنگی قدم به قدم» با رهبری در تدوین برجام به منظور زمینهسازی برای مذاکرات مجدد - سعی داشتند با ارائه قرائتی از مواضع ایشان آن را سازگار با مواضع انفعالی خویش جلوه دهند، با بیانی صریح و تفسیرناپذیر تکلیف مذاکره با آمریکا را روشن کرده و نقطه پایانی بر تمام تفسیرها و خوانشها از چند و چون موضعشان در نسبت با این موضوع گذاشتند تا هم دنیا موضع رسمی نظام را از زبان زعیم معظمش بشنود، هم کارگزاران نظام بیش از این وقت و فکر و انرژیشان را مصروف این موضوع نکرده و اهتمامشان معطوف به حل مسائل اساسی کشور مبتنی بر توانمندیهای داخلی باشد.
البته ناگفته نماند که با وجود این بیان صریح، جریان تحریف که همیشه دل در گرو مذاکره داشته و هنوز از آن دل نکنده است، باز هم به دنبال انقلت وارد کردن و تبصره و قید زدن به فرمایش رهبری است تا به هر نحو ممکن «روزنهای» هر چند باریک برای تحقق مقصود خود «بگشاید»، بنابراین انتظار میرود دولت و بویژه رئیسجمهور محترم که بارها و بارها بر ارادت و تعهد خویش به مقام معظم رهبری تأکید کرده و در سخنرانی 22 بهمن نیز به شیوه تحسینبرانگیزی مجددا بر این التزام تصریح کرد، این ارادت و تعهد را با بسیج مجموعه دولت در راستای تحققبخشی به منویات معظمله به نحوی عملی به اثبات رسانده و با فاصله گرفتن و پالایش نیروهای بیاعتقاد به راهبرد و گفتمان رهبری با تکیه بر سرمایههای بینظیر داخلی به اداره امور کشور و گرهگشایی از مشکلات مردم همت گمارد و در این صورت اطمینان داشته باشد حمایت کامل نیروهای انقلاب را نیز با خود خواهد داشت.