printlogo


کد خبر: 298819تاریخ: 1403/11/25 00:00
اول آمریکا، دوم اسرائیل

حسین مهدی‌تبار: «رابطه آمریکا و اسرائیل غیرعادی است»؛ این جمله را جان مرشایمر، استاد سیاست بین‌الملل دانشگاه شیکاگو و از برجسته‌ترین دانشمندان رئالیست معاصر، مطرح کرده است. به گفته وی، رابطه آمریکا و رژیم صهیونیستی در تاریخ بی‌سابقه بوده است و با توجه به تاریخچه روابط این دو، گفتار مرشایمر اغراق‌آمیز به نظر نمی‌رسد.

روابط ایالات متحده و اسرائیل از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تاکنون، همواره یکی از پدیده‌های منحصربه‌فرد در سیاست بین‌الملل بوده است. این رابطه از جهات مختلف با دیگر روابط استراتژیک ایالات متحده تفاوت دارد. برخلاف اکثر اتحادهای بین‌المللی که بر مبنای منافع متقابل نظامی، اقتصادی یا ژئوپلیتیک شکل می‌گیرد، رابطه واشنگتن و تل‌آویو تا حد زیادی تحت تأثیر عوامل ایدئولوژیک، فرهنگی و نفوذ لابی‌های داخلی در آمریکا قرار داشته است. پس از جنگ دوم جهانی و در بحبوحه بحران فلسطین، آمریکا یکی از نخستین کشورهایی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت. در دهه ۱۹۵۰، روابط آمریکا و اسرائیل هنوز به سطح یک اتحاد راهبردی نرسیده بود. آمریکا در آن زمان بیشتر بر حفظ روابط خود با کشورهای عربی تمرکز داشت و حتی در بحران کانال سوئز اسرائیل را مجبور به عقب‌نشینی کرد اما با گذشت زمان بویژه پس از جنگ 6 ‌روزه، واشنگتن این رژیم را به‌ عنوان یک شریک مهم در برابر نفوذ شوروی در خاورمیانه دید. در جنگ یوم کیپور، آمریکا کمک‌های گسترده‌ای به اسرائیل ارائه داد که شامل ارسال تسلیحات و حمایت دیپلماتیک در سازمان ملل بود. این جنگ نقطه عطفی در روابط 2 رژیم بود، زیرا آمریکا دریافت حفظ برتری نظامی اسرائیل در منطقه می‌تواند به سود منافع استراتژیک واشنگتن باشد. از آن زمان، کمک‌های مالی و نظامی آمریکا به اسرائیل به ‌طور پیوسته افزایش یافت. در دهه ۱۹۸۰ دولت ریگان رسماً اسرائیل را «متحد غیرعضو ناتو» معرفی کرد. این وضعیت به اسرائیل امکان دسترسی به فناوری‌های پیشرفته نظامی و اطلاعاتی آمریکا را داد. همچنین در این دوره اسرائیل به‌ عنوان یک پایگاه استراتژیک برای اجرای سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه عمل کرد. نفوذ لابی اسرائیل در کنگره و دولت آمریکا باعث شده سیاست‌های آمریکا در منطقه خاورمیانه، حتی در مواقعی که به ضرر منافع راهبردی واشنگتن است، در راستای حمایت از اسرائیل تنظیم شود.
 برخلاف بسیاری از دیگر روابط آمریکا که مشروط به رعایت حقوق بشر یا منافع اقتصادی است، حمایت از اسرائیل تقریباً بدون قید و شرط بوده است. حتی در زمان‌هایی که سازمان ملل و بسیاری از متحدان آمریکا سیاست‌های اسرائیل را محکوم کرده‌اند، واشنگتن همواره از وتو برای حمایت از این رژیم استفاده کرده است. با وجود تمام حمایت‌های آمریکا از اسرائیل در دوره‌های پیشین، نشریه «نشنال ریویو» در گزارشی نوشته است «این ترامپ است که روابط آمریکا و اسرائیل را ترمیم می‌کند». در دوره ترامپ که خود را رئیس‌جمهوری می‌داند که بیشترین خدمات را به اسرائیل داشته است، احتمالاً وضعیت غیرعادی میان آمریکا و اسرائیل حتی غیرعادی‌تر می‌شود! پیش‌بینی رفتار ترامپ دشوار است اما به گزارش «فارن افرز»، «دوره اول ترامپ سرنخ‌هایی در این باره ارائه می‌دهد که او چگونه قرار است خاورمیانه را اداره کند».
روابط ترامپ و اسرائیل را می‌توان به 3 موضوع اصلی تقسیم کرد: اول، نقش ترامپ در مسائل داخل رژیم صهیونیستی و مناسبات آن با سرزمین‌های فلسطینی و ملت فلسطین است. ترامپ در دوره اول خود اقداماتی علیه فلسطینیان انجام داد که به نظر می‌رسد بنا به شباهت آنها، قصد دارد در دوره دوم نیز این اقدامات را تکرار کند. برای مثال، او سفارت آمریکا را به قدس اشغالی منتقل کرد که با واکنش‌های بسیاری در سراسر جهان همراه بود. همچنین شهرک‌نشینی و اشغالگری صهیونیست‌ها در کرانه باختری و جولان را قانونی و به رسمیت شناخت. در روزهای آغازین دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، او اقداماتی مشابه در این راستا انجام داد. او تحریم‌هایی را که علیه شهرک‌نشینان وضع شده بود ملغی کرد، همچنین طرحی عجیب برای غزه ارائه کرد که حد اعلای خواسته‌های راست‌گرایان افراطی در رژیم صهیونیستی، یعنی پاکسازی قومی غزه را اجرایی می‌کند. طرح او از این قرار است که مردم غزه به کشورهای همسایه مانند مصر و اردن پناهنده شوند و مدیریت و کنترل غزه در اختیار ایالات متحده قرار گیرد. این طرح با واکنش‌های تند کشورهای عربی روبه‌رو شده است. دوم، مقابله با ایران است. ترامپ عامل شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران در طول تاریخ روابط خارجی ایران بوده است. او با کمپین فشار حداکثری، تحریم‌هایی - به عقیده آمریکایی‌ها - فلج‌کننده را علیه ایران اعمال کرد که در تاریخ سابقه نداشت و هدف آن صفر شدن صادرات نفت ایران بود.
ترامپ به رغم ادعاهای خود مبنی بر آمادگی برای توافق با ایران، در یادداشتی (memorandum) فشار حداکثری علیه ایران را در دوره دوم ریاست‌جمهوری خود نیز احیا کرد که با خواسته‌های اسرائیل در قبال ایران همخوانی دارد. البته لازم به توضیح است که یادداشت با فرمان اجرایی رئیس‌جمهور تفاوت‌هایی دارد که نشان می‌دهد ترامپ با نیم‌نگاهی به مذاکره، سیاست دوگانه‌ای در قبال ایران دنبال می‌کند که «کاملاً» با خواسته‌های نتانیاهو همسو نیست. از طرفی، خواسته حداکثری نتانیاهو در قبال ایران همکاری آمریکا برای حمله نظامی به ایران است که فعلاً در دستور کار ترامپ نیست. تایم در این رابطه می‌نویسد: «نتانیاهو می‌داند بدون کمک فعال و مصمم ایالات متحده، امکان هیچ حمله موفقیت‌آمیزی به تأسیسات هسته‌ای بشدت مستحکم و عمیق زیرزمینی ایران وجود ندارد. یک حمله مستلزم امواج متعدد بمباران هماهنگ در مقیاس بزرگ است که فقط ارتش ایالات متحده می‌تواند انجام دهد».
این مساله نشان‌دهنده یک اختلاف مهم میان ایالات متحده و اسرائیل در قبال ایران است. البته گزینه نظامی برای نخستین‌بار در 2 دهه اخیر به گزینه‌ای جدی برای آمریکا در قبال ایران تبدیل شده که تشریح کامل آن هدف این گزارش نیست. به هر حال، به نظر می‌رسد در دوره دوم ترامپ انطباق قابل توجهی میان خواسته‌های رژیم اسرائیل و اقدامات احتمالی ترامپ در آینده در قبال ایران وجود دارد که نشان‌دهنده توسعه همکاری‌های امنیتی این دو خواهد بود.
سوم، نقش ترامپ در بازطراحی نظم امنیتی غرب آسیا به نفع رژیم صهیونیستی است. ترامپ در طول دوره اول خود، روندی را آغاز کرد که با رویه تمام روسای‌جمهور پیشین آمریکا تفاوتی فاحش داشت. او روند احیای دولت فلسطینی به‌ عنوان بخشی از راهکار دو دولتی در قبال بحران در سرزمین‌های اشغالی را نادیده گرفت و با سلسله‌ای از معاهده‌های صلح تحت توافق آبراهام و معامله قرن، به دنبال تغییر نظم منطقه به نفع اسرائیل بود. خاورمیانه بزرگ‌ترین دستاورد ترامپ در سیاست خارجی بوده است.
به نظر می‌رسد ترامپ در دوره دوم خود نیز همین رویه را دنبال خواهد کرد. اصلی‌ترین چالش، عادی‌سازی روابط عربستان و رژیم اسرائیل است که با موانعی روبه‌رو است. به گزارش تایم، «گام بعدی توافقی تاریخی بین اسرائیل و عربستان سعودی است؛ توافقی که روابط تجاری سودآوری را بین 2 کشور باز کند و به سعودی‌ها با سخت‌افزار نظامی پیشرفته ساخت آمریکا پاداش دهد». سعودی‌ها عادی‌سازی روابط با اسرائیل را به تشکیل دولت فلسطینی منوط کرده‌اند که با دیگر طرح‌های دولت ترامپ در قبال منطقه غرب آسیا در تناقض است. به هر حال، ترامپ در این راستا تلاش خواهد کرد نظم منطقه را به نفع اسرائیل تغییر دهد و غرب آسیا را به یک خاورمیانه جدید تبدیل کند؛ رویایی که دولت‌های پیاپی آمریکا به دنبال عملی کردن آن بوده‌اند و ترامپ قصد دارد آن را محقق کند. این 3 مساله، در کنار دیگر مسائلی که ترامپ را به نفع اسرائیل وارد عمل کرده، روابط آمریکا و اسرائیل را وارد مرحله‌ای جدید از همکاری استراتژیک خواهد کرد. در نخستین روزهای ریاست‌جمهوری ترامپ، او محدودیت‌های اعمالی بایدن بر صادرات تسلیحات به رژیم صهیونیستی را لغو، دیوان کیفری بین‌المللی را که به دستگیری نتانیاهو حکم داده بود تحریم، بسته تسلیحاتی جدیدی را برای صادرات به اسرائیل مصوب و به طور تلویحی بحث الحاق کرانه باختری به اسرائیل را مطرح کرد. این موارد بخشی از اقداماتی است که ترامپ با شروع توفانی خود به نفع اسرائیل انجام داد.
ترامپ که در دوره اول خود سیاست بی‌سابقه‌ای در حمایت از اسرائیل اتخاذ کرده بود، در این دوره نیز به تقویت این روابط خواهد پرداخت. نهایتاً واقعیت به همان چیزی شبیه خواهد بود که نتانیاهو درباره ترامپ گفته بود: «بهترین دوستی که اسرائیل تا به حال در کاخ سفید داشته است».

Page Generated in 0/0059 sec