صبح زود حدود ساعت ۱۱ از خواب بیدار شدم. طبق عادت مشغول نوشیدن قهوه ایتالیایی و خوردن نان و پنیر بودم که در یکی از صفحات مجازی با این خبر مواجه شدم: «دانشمندان موفق به تولید داروی بیماری اماس شدند.» با خود فکر کردم چقدر جالب است! از کشورهای پیشرفته اروپایی هر چیزی برمیآید. مثلاً آمریکا؛ درست است که اخیراً با مشکلات گستردهای مثل سقوط هواپیماها و آتشسوزی مواجه شده، اما هنوز هم حرف اول را میزند.
سپس کپشن خبر را خواندم: «این دارو با تلاش دانشمندان داخلی تولید شده است و اثرات این بیماری را بسیار کاهش میدهد.»
با تعجب به خودم گفتم: داخلی؟ داخل کدام کشور؟ داخل میتواند هر جایی باشد، حتی داخل رویا و توهم!
خبر را دوباره خواندم، اما نامی از کشور خاصی برده نشده بود.
نگاهی به بخش کامنتها انداختم. مردم در کامنتها یکدیگر را تشویق کرده و نوشته بودند: «آفرین به ایران و ایرانی!»
از شرکت داروسازی عبیدی تقدیر میکردند و ماشاءالله و بارکالله بود که به نافش میبستند. برخی نیز موضوع را بسیار جدی گرفته بودند. با خودم گفتم: آیا کسی نیست به این افراد بگوید که ایران، به عنوان یک کشور داغان، چگونه میتواند علم را به چالش بکشد؟ لابد میخواهد داروی ۸۰ هزار نفر مبتلا به این بیماری در ایران را هم تولید کند!
به هر حال، اگر برای من ثابت شود که این خبر واقعی است و ایران واقعاً موفق به تولید این دارو شده، قول میدهم به جای قهوه، چای بنوشم.
آه، اوه، این چای چقدر داغ است! دستم سوخت... آه... این کشور هم که جز بدبختی چیزی برای ما ندارد؛ از یک طرف داروی اماس تولید میکند و از طرف دیگر دستمان را با چای داغش میسوزاند.