سهشنبه شب بدون اطلاع قبلی و به یکباره خاموشی چند ساعتهای بیش از نیمی از تهران را فراگرفت و زیست شبانه پایتختنشینان را مختل کرد و باعث شد ابهامات این روزهای افکار عمومی درباره خاموشیهای گسترده بهرغم دارا بودن رتبه دوم دنیا در ذخیره گاز و توسعه نیروگاههای کشور در سالهای اخیر، بیش از پیش شود؛ ابهامی که نیاز به شفافسازی از سوی مسؤولان وزارت نفت و نیرو دارد؛ نه فرافکنی!
وزارت نیرو قطعیهای برق را به دلیل کمبود گاز و کاهش سوخترسانی از سوی وزارت نفت بیان میکند و وزارت نفت نیز با تکذیب آن اعلام میکند بیش از اندازه هم گاز در اختیار وزارت نیرو قرار داده است که نشان میدهد بیش از اینکه دچار ناترازی انرژی باشیم دچار ناترازی مدیریت انرژی هستیم. مساله اساسی هم منابع تولید برق و افزایش سرانه مصرف انرژی در کشور است. در اینکه تأمین گرمایش و سرمایش در کشورمان وابستگی شدیدی به گاز و برق دارد، شکی نیست، چنانچه شکی نداریم نحوه حکمرانی انرژی نیازمند بازنگری از طریق برنامههای بلندمدت و کوتاهمدت است.
گزارش آماری امبر (EMBER) که یک مؤسسه تحقیقاتی انگلیسی در حوزه انرژی است، نشان میدهد امروز میانگین 40درصد برق دنیا از محل انرژیهای پاک تأمین میشود که روند رو به رشدی دارد، همچنین زغالسنگ سهم 36 درصدی در تأمین برق داشته و مابقی نیز از طریق انرژی هستهای و گاز تأمین میشود؛ حال اینکه همین آمارها بر اساس گزارش آماری انردیتا (ENERDATA) که یک موسسه تحقیقاتی فرانسوی فعال در حوزه تجارت انرژی است، درباره ایران کاملا برعکس است. بالای 90 درصد نیروگاههای ایران گازی و مازوتی، حدود 5 درصد برقابی و سهم هر کدام از انرژیهای هستهای و تجدیدپذیرها نظیر انرژی خورشیدی و بادی تنها 2 درصد است.
با نگاهی جزئیتر به وضعیت تولید برق در سایر کشورها میبینیم بیش از 60 درصد سوخت نیروگاههای کشوری مانند چین از طریق زغالسنگ و حدود 66 هزار مگاوات برق کشوری مانند آلمان از طریق نیروگاههای تجدیدپذیر تأمین میشود، در حالی که ایران با وجود بیش از یک میلیارد تن ذخیره زغالسنگ هیچ استفادهای از آن برای تولید برق ندارد و بهرغم دارا بودن روزهای آفتابی با زاویه تابش مناسب، تنها 1500 مگاوات از این محل برق تولید میکند.
قطعیهای مکرر برق، پتروشیمیها و صنایع کشور از جمله سیمان و فولاد را با مشکلات حادی روبهرو کرده که اگر انرژی هستهای، زغالسنگ و انرژیهای تجدیدپذیر جایگزین گاز شود، نهتنها مشکل این صنایع برطرف میشود، بلکه میتوان از ظرفیت گاز، گازوئیل و مازوت برای مصارف دیگر استفاده کرد.
یکی از دلایل خاموشیهای مکرر، کاهش دما در فصل سرد نسبت به زمستان سال گذشته است که باعث افزایش 15 درصدی مصرف از سوی مشترکان شده است، همچنین افزایش دما در تابستان امسال باعث افزایش مصرف، ناترازی بیش از 5 هزار مگاواتی و در نهایت کاهش میزان ذخیرهسازی برق نیروگاهها شد که البته با بهینهسازی مصرف قابل اصلاح است.
همچنین امسال با اقدام سازمان حفاظت محیط زیست، نیروگاههای مازوتسوز چند شهر بزرگ که روزانه نیازمند مصرف 40 میلیون لیتر مازوت بودند، ناچار شدند طی ماههای مرداد، شهریور و مهر روزانه تنها 20 میلیون لیتر مازوت مصرف کنند و برای جبران کسری خود از گازوئیل استفاده کردند که همین موضوع باعث کاهش ذخیره گازوئیل برای زمستان شد.
هدررفت انرژی در نیروگاهها از جمله معضلات و خسارات جبرانناپذیر به کشور محسوب میشود که میزان آن 60 تا 80 میلیارد دلار برآورد شده است؛ چنانچه در حال حاضر بازدهی نیروگاهها بهرغم استخراج روزانه 50 میلیون مترمکعب گاز، تنها به 39 درصد و حتی در بخشهایی به 20 درصد میرسد، در حالی که میانگین جهانی آن بالای 60 درصد است. راهکار این موضوع نیز احداث نیروگاههای سیکل ترکیبی به جای تلاش برای احداث نیروگاههای برق است که گازی برای تغذیه آنها وجود ندارد. نیروگاههای برق، گازهایی تولید میکنند که تا 600 درجه سانتیگراد حرارت دارند اما با ورود مستقیم به هوا هدر میرود، در حالی که نیروگاه سیکل ترکیبی گازهای خروجی با حرارت بالا را با تبدیل کردن به بخار آب مورد نیاز توربینها، قابل استفاده میکند. در کنار این موضوع، شیرینسازی گازهای مشعل و ورود آن به چرخه انرژی یکی از راهکارهای موجود و قابل توجه است.
تأثیر قراردادهای گازی ایران با کشورهای همسایه از دیگر علل کاهش ذخایر گاز برای زمستان امسال بود. تابستان سال گذشته ترکیه با اعلام تحقق بخشی از سیاستهای این کشور برای عدم وابستگی در حوزه انرژی به خارج، از خرید گاز ایران خودداری کرد اما امسال مجددا به سمت خرید از ایران رو آورد که همین موضوع یعنی اجرای تعهدات ایران برای صادرات روزانه 60 میلیون متر مکعب به ترکیه و عراق در کاهش ذخیره انرژی کشور مزید بر علت شد.
از سوی دیگر ترکمنستان که بر اساس قراردادهای گازی به عنوان سوآپ گازی باید گاز خود را به ایران صادر میکرد، به بهانه عدم پرداخت بهموقع مطالبات، صادرات گاز را قطع کرد که البته از راهکارهای آن نیز انعقاد قرارداد با بخش خصوصی به جای دولت این کشور است.
موضوعی که در این بین بسیار مهم مینماید، از سرگیری احداث خط لوله گاز صلح از روسیه به پاکستان است که بیش از ۲ دهه مطرح بوده اما تا امروز به نتیجه نرسیده است. احتیاج مبرم هند و پاکستان به گاز روسیه شرایط را به سمتی برده است که طرف پاکستانی که تاکنون در این باره منفعل بود، نسبت به اجرای تعهدات خود به تکاپو بیفتد. احداث این خط لوله نیز ایران را تبدیل به هاب بزرگی در منطقه میکند که قطع یقین در حل ناترازی انرژی کمک چشمگیری به کشورمان خواهد کرد.
سرمایهگذاران داخلی و خارجی که حاضرند به جای دریافت اعتبار با دریافت نفت خام معادل اقدامات خود در حوزه انرژی سرمایهگذاری کنند نیز از جمله ظرفیتهایی هستند که دولت با استفاده از آن میتواند ناترازی را تا میزان زیادی برطرف کند. جایگزینی بخاریهای پرمصرف خانگی و گلخانهای با بخاریهای هوشمند هرموتیک از جمله دیگر مواردی است که با ورود سرمایهگذار سهم بسزایی در کاهش مصرف انرژی خواهد داشت. همچنین بهسازی و نوسازی کنتورها و رگلاتورهای گازی کشور که هدررفت انرژی بالایی دارند نیز از جمله موارد محبوب برای سرمایهگذاران است و صرفا نیازمند هموارسازی مسیر ورود آنها از سوی دولت دارد.
در این بین، تنها روشی که نمیتواند راهکار عاقلانه و مدبرانهای برای حل ناترازی انرژی باشد، افزایش قیمت انرژی است که هیچگاه از این محل نمیتوان به بهینهسازی مصرف بویژه در بخش خانگی رسید. قانونگذار برای صرفهجویی، مشوقهایی برای مشترکان خانگی و صنعتی در نظر گرفته که میتوانند میزان گاز صرفهجوییشده خود نسبت به سال گذشته را در بورس انرژی معامله کنند. بر این اساس طبق اعلام مدیرعامل بورس انرژی تاکنون معادل 300 میلیون مترمکعب به ارزش هزار و 600 میلیارد تومان گواهی صرفهجویی انرژی معامله شده و صنایعی که گاز نیاز داشتند از این طریق توانستهاند گاز مورد نیاز خود را تأمین کنند. در پایان، موضوع انرژی هیچ جنبه سیاسی ندارد و تنها یک اراده جدی از سوی دولت برای اصلاح سیاستها با رویکرد استفاده از ظرفیت بخش خصوصی و همت عالی از طرف مردم برای ادامه روند صرفهجوییها میتواند کشور را از وضعیت فعلی برهاند.