شروین طاهری: چه کسانی آمریکا را اداره میکنند؟ بدون تردیدهمانهایی که بنیامین رودز، یهودی صهیونیست و سرپرست نویسندگان سخنرانیهای اوباما را استخدام کردهاند. شاید خیلی از مردم سادهدل هنوز تحت تاثیر نفوذ کلام اوباما باشند، نظیر چاقسلامتی نوروزی اوباما به فارسی. اگر شما هم جزو این دسته هستید، نگاهی به تصویر این ستون بیندازید. این پشت صحنه یکی از سخنرانیهای رئیس قوهمجریه ایالات متحده است. رئیس قوهمجریه که چه عرض کنیم چون نقش او در اداره آمریکا همانقدر حیاتی است که نقش آقای «حیاتی» خودمان. اوباما فقط یک مجری است که متن دیجیتالی روی پرده «تله پرامپتر» را از رو میخواند. همان صفحهای که در هر استودیو و اتاق خبری پیدا میشود. مدتهاست رؤسای جمهوری آمریکا با همین روش متنهایی را که تیم عریض و طویل پشت پرده برایشان نوشتهاند، اجرا میکنند و همان موقع که اوباما و اسلافش مشغول قرائت متون از پیش نوشته شده بودند، همانهایی که نویسندگان را اجیر میکردند، آمریکا را میگرداندند.
از دیرباز حاکمان برآن بودند تا حقانیت اعمال خود را در باورهای ما نفوذ دهند، زیرا میدانستند تودههای مردم هرگز از مردان خبیث تبعیت نمیکنند. غربیها ترفندهای تبلیغات مدرن را تنها به جوزف گوبلز، وزیر هیتلر نسبت میدهند و محدود میدانند. این دیدگاه تاریخی که میخواهد هنر تحریف درک واقعیات را تنها به نازیها منحصرسازد، خود به تنهایی یکی از شیوههایی است که میخواهد گسترش این هنر در گذشته دورتر را توسط آنگلوساکسونها به فراموشخانه تاریخ بسپارد. از یک قرن پیش امپراتوری یهودیهای آنگلوساکسون در دو سوی اقیانوس اطلس با تکیه بر تبلیغات دروغین رسانهای درصدد فریب افکار عمومی برای پیادهکردن نقشههایش است.
سال 1916 روتشیلدهای انگلستان «ولینگتون هاوس» و سپس «کرو هاوس» (عرشه) را در لندن ایجاد کردند. همزمان کارگزارانشان در ایالات متحده نظیر راکفلرها «هیات اطلاعات عمومی» را بنیان گذاشتند. این هیاتهای اطلاعاتی بر آن بودند تا نشان دهند جنگ اول جهانی تودههای مردم را در مقابل یکدیگر قرار داده و نه ارتشها را. این فریب شامل همهچیز میشد. باورتان بشود یا نه حتی تا دهه 1930 میلادی در پر تیراژترین روزنامههای انگلیسی و آمریکایی ستونهای ثابت پزشکی درباره تاثیرات معجزهآسای سیگار و تنباکو بر سلامتی وجود داشت، مشابه تبلیغاتی که هنوز هم درباره نوشابههای کولا به چشم میخورد. امروز اما شما دیگر چنین مزخرفاتی را باور نمیکنید. به همین دلیل امروز همانهایی که در بنیاد دفاع از دموکراسی واشنگتن در حال اعلامیه نوشتن در رثای آزادی رسانه و اینترنت در کشورهایی مثل ایران هستند، دارند همزمان متن پیشنویس قانون کنترل و سانسور همهجانبه اینترنت را برای سنای آمریکا تهیه میکنند. حتی شاید در آینده نزدیک آمریکا دسترسی جهانی به کانالهای ماهوارهای و اینترنت را محدود کند. رسانههای زنجیرهای و شرکتی صهیونیستها در غرب و حتی در شرق سالها بدون مالکالرقاب جدی تازیدهاند ولی حالا با سر برآوردن قطبهای سیاسی و اقتصادی مقابل آمریکا و اروپا، رسانههای جمعی مستقل هم سر برمیآورند. حالا راشا تودی، پرستیوی، هیسپان تیوی، سیسیتیوی (چین)، تیوی گلوبو (برزیل) و بسیاری شبکههای دیگر واقعیاتی را از جهان پیرامون ما منعکس میکنند که درست در نقطه مقابل آن چیزی است که برای دههها رویترز، آسوشیتدپرس، بیبیسی، سیانان، اسکای نیوز و اخیرا العربیه، الجزیره و فرانس 24 قصد داشتهاند به ما بباورانند. رویدادهای اخیر سوریه و اوکراین به این روند دامن زده است به طوری که شما پای ماهواره یا اینترنت در عرض چند ثانیه با دو روایت کاملا متفاوت از یک واقعه مواجه میشوید.
آمریکا و متحدان عربی و غربیاش میگویند حملات شیمیایی غوطه کار دولت سوریه بوده و قصد حمله میکنند اما همان زمان بسیاری از مردم و روشنفکران غربی در حال دنبالکردن افشاگریهای سیمور هرش در کانالهای روسی و ایرانی و آمریکای لاتین درباره نقش آمریکا، ناتو و عربستان در ارسال سلاحهای شیمیایی متعلق به پنتاگون برای تروریستهای سوری هستند.
کاخ سفید و اتحادیه اروپایی در بوق و کرنا میکنند که مردم آزادیخواه اوکراین در 22 فوریه در کییف انقلاب کردهاند ولی کانال را که عوض میکنید یا صفحه اخبار گوگل را که بالا و پایین میکنید، میبینید این آزادیخواهان(!) آرم نازیها را حمل میکنند و در حال گپ و گفت با مککین و اشتون و نولاند وسط میدان یورو (استقلال سابق) در کییف هستند. اوباما روسیه را به دخالت در شرق اوکراین متهم میکند و لحظاتی بعد شما از چند شبکه ماهوارهای محلی صحنههای مواجهه تانکهای ارتش اوکراین با پیرزنها و زنهای خانهدار روستبار اسلاویانسک و دونتسک را میبینید. در این میان پدیدههایی مثل ویکی لیکس و اسنودن هم به عنوان اهرمهای طبیعی مقاومت مردم غرب در قبال نظام سلطه از داخل بند را آب میدهند.
بنابراین دیگر مردم جهان منتظر نمینشینند که گردانندگان آمریکا و اروپا تاریخ را بنویسند.
تبلیغات باراک اوباما و بنیامین رودز و
جان کری شاید طی چند هفته تودهها را در پی خود روان ساخته و به شورش وادارد ولی زمان دیگری فرامیرسد که به ترفند پوشالی و نیرنگ پیمیبرند و ناخواسته، اعتبار ناتوی فرهنگی را که آگاهانه آنها را هدایت کرده بودهاند، بیاعتبار میسازند زیرا فراموش کردهاند تبلیغات قرن بیستم موفقیتش را مدیون تقسیم جهان به بلوکهایی بود که با هم ارتباطی نداشتند و روشن است که اصل تکمحوری با امکانات نوین رسانهها سازگار نیست.