printlogo


کد خبر: 3567تاریخ: 1393/2/6 00:00
نگاهی متفاوت به بحث خصوصی‌سازی سرخابی‌ها
استقلال و پرسپولیس فروشی نیستند!

باربد بهراد: مکه مکرمه، حوالی بقیع متبرک. زمان یک‌سال قبل. ایرانی‌هایی که در آنجا حضور داشتند دور یک مرد حلقه زده بودند و او در حال صحبت بود. لحظه به لحظه بر شعاع دایره جمعیت افزوده می‌شد و توده هر یک سوال جدیدی را از این فرد می‌پرسیدند؛ خرید جدیدتان کیست؟ امسال چندم می‌شوید؟ فلانی را سال بعد جذب می‌کنید؟ اینها همه معجزه حضور در پست مدیرعاملی محبوب‌ترین تیم ایران بود. محمد رویانیان حالا در جوار بقیع هم برای مردم کشورش جذاب بود و در آنجا همه مشتاقانه از پرسپولیس می‌پرسیدند. پیش‌تر از این افرادی بودند که مردم ما هیچ شناختی از آنها نداشتند اما به‌واسطه حضور در پیکره مدیریت سرخابی‌ها هنوز از چهره‌های شناخته شده ما به حساب می‌آیند. با این وضعیت واگذاری سرخابی‌ها به بخش خصوصی می‌تواند ابعاد دیگری را هم داشته باشد.مالکان این باشگاه یک‌شبه ره صد ساله را می‌روند و چه بسا با همین حضور بتوانند به راحتی در خیلی از انتخابات،رای اکثریت مردم را در جیب خود داشته باشند. از این رو می‌خواهیم این بار بحث خصوصی‌سازی را از زاویه دیگری مورد تحلیل قرار بدهیم.
خصوصی‌سازی واقعا شدنی است؟
در اواخر دولت نهم بود که محمود احمدی‌نژاد در نامه‌ای معروف به رئیس وقت سازمان تربیت‌بدنی از محمد علی‌آبادی خواست مقدمات واگذاری سرخابی‌ها به بخش خصوصی را مهیا کند. از آن روز به بعد همواره این بحث در میان بوده که باید استقلال و پرسپولیس را به مردم واگذار کرد اما مشکلات زیادی وجود داشته که مانع انجام این کار شده است. بدهی انباشته دو باشگاه که روی هم رفته 100 میلیارد تومان می‌شود، زیان‌ده بودن فوتبال و شروط خریدار‌ها همه و همه دست به دست هم داده تا کوچک‌ترین قدمی در این راه
پرفراز و نشیب برداشته نشود. با این وجود محمود گودرزی به عنوان وزیر ورزش و جوانان دولت جدید، نخستین پروژه بلندپروازانه سازمان تحت امرش را به این کار اختصاص داد. حسابرسی از وضعیت مالی این دو باشگاه و ماموریت دادن به امیررضا خادم برای سر و سامان بخشیدن به این دو تیم، خیلی از اهالی فوتبال را خوشبین به این قضیه کرد که سرانجام می‌خواهد اقداماتی صورت بگیرد اما امروز و فردا‌کردن وزارت ورزش که تا پیش از این وعده داده بود تا فروردین 93 حتما بحث خصوصی‌سازی را عملیاتی می‌کند موید این واقعیت است که آنها هم توان لازم را در اجرای این پروژه ندارند. قطعا تا 6 ماه دیگر هم دولت نمی‌تواند این کار را به انجام برساند چون موانع متعددی پیش روی آنها قرار دارد.
 مصائب واگذاری محصول استراتژیک
از سویی همانطور که در ابتدای این نوشته عنوان شد نمی‌شود مدیریت و مالکیت این دو تیم را به یکباره به یک فرد یا گروه خاص تجاری سپرد. محبوبیت و مشهوریتی که از این راه برای آنها حاصل می‌شود شاید برابری کند با یک عمر حضور افراد در پست‌های دیگر.
فارغ از این معروفیت که می‌تواند ابزاری باشد بکر برای مالکان جدید، این سوال به وجود می‌آید که چه تضمینی وجود دارد صاحبان این دو باشگاه مردمی نخواهند تغییرات وسیعی را در این دو تیم به وجود بیاورند؟ فردی که حاضر شده دست‌کم 50 میلیارد تومان برای خرید سهام این دو تیم بدهد آیا این اختیار را دارد تا مثلا تیم را از تهران به اصفهان منتقل کند یا نه؟ یا تغییرات دیگری که خیلی از آنها به مذاق هواداران این دو تیم قطعا خوش نمی‌آید اما مالک باشگاه بیشتر به فکر بازگشت سرمایه‌‌اش است تا چیز دیگر. گران‌کردن بلیت بازی‌های خانگی هم می‌تواند یکی از تصمیماتی باشد که از لحاظ قانونی در حیطه اختیارات مالک یک باشگاه است. مثل همان اتفاقی که پس از انتقال منچستر به دست خانواده گلیزرها رخ داد. اما فرق بزرگ استقلال و پرسپولیس با سایر تیم‌های بزرگ جهان در این است که آنها به صورت گسترده در یک کشور طرفدار دارند. بارسا به عنوان یکی از محبوب‌ترین تیم‌های جهان، بیش از 90 درصد طرفداران اسپانیایی‌‌اش اهل بندر بارسلون هستند و اینگونه نیست که در مادرید، باسک و دیگر ایالت‌های اسپانیا طرفداران فراوانی داشته باشد. وقتی آنها با ویارئال بازی دارند تمام شهر طرفدار زیردریایی‌های زرد هستند و اینگونه نیست که نصف ورزشگاه ال‌مادریگال به طرفداران بارسلونا اختصاص پیدا کند. برخلاف استقلال و پرسپولیس که به غیر از تبریز و انزلی در همه شهرهای ایران طرفداران بیشتری نسبت به تیم میزبان دارند. از این رو شاید سرخابی‌ها تنها تیم‌هایی در جهان باشند که به اندازه یک تیم ملی در یک کشور محبوب هستند. وقتی چنین وضعیتی برای یک مجموعه پدید بیاید آنها به یک محصول استراتژیک مبدل می‌شوند. مثل گندم که بود و نبودش برای ما جنبه امنیتی دارد و دولت‌ها همواره نگاهی خاص به تامین این محصول دارند. مشکلات بحث خصوصی‌سازی همه به یک طرف و ویژه بودن وضعیت استقلال و پرسپولیس هم به سمت دیگر. از این رو دولت نمی‌تواند به سادگی اختیار و کنترل تیم‌هایی که هر یک حدود 20 تا 30 میلیون نفر هوادار در کشورمان دارند را به این سادگی به فرد یا گروه خاصی بسپارد. احتمال وقوع سوءاستفاده‌های سیاسی و امنیتی از این دو تیم بالا می‌رود و از سوی دیگر هنوز به صورت مشخص، کسی تعیین نکرده ارزش واقعی آنها چندمیلیارد تومان است. اگر کارشناسی صحیحی درباره قیمت و واگذاری صورت نپذیرد آنوقت دولت به سادگی هر چه تمام‌تر مالی از بیت‌المال را به ثمن‌بخس فروخته است. از این رو شاید بهتر باشد با وجود این مشکلات و محدودیت‌ها، دولت به جای بازی با داستان خصوصی‌سازی، به فکر تغییراتی حساب شده در مدیریت این دو تیم باشد؛ انتخاب اعضای هیات مدیره و مدیرانی که به راحتی از جیب مردم برای یک بازیکن 34 ساله یک میلیارد و یکصد میلیون تومان هزینه نکنند، افرادی که به فکر کسب شهرت از این صندلی نباشند. سرخابی‌ها امروز برای ما حکم تیم‌های ملی کوچک‌تر را دارند و عقلانی نیست تیم ملی را به‌صورت کامل به بخش خصوصی واگذار کنیم.


Page Generated in 0/0081 sec