printlogo


کد خبر: 35841تاریخ: 1389/1/14 00:00
گفته ها

جای خالی داد

ایده اولیه فیلم «طهران، تهران» از سوی سیف‌الله داد مطرح شد. از ابتدا قصد داشتیم فیلمی 3 اپیزودی با حضور 3 کارگردان از نسل‌های مختلف درباره تهران بسازیم. با توجه به اینکه حضور داد از ابتدا قطعی بود، 2 کارگردان دیگر داریوش مهرجویی و مهدی کرم‌پور نخستین گزینه‌های ما بودند که با آنان به توافق رسیدیم.

با درگذشت سیف‌الله داد تولید اپیزود میانی منتفی شد. به دلیل نبود همین اپیزود است که تفاوت میان اپیزود اول و آخر خیلی به چشم می‌آید و به‌وضوح تفاوت میان فضای این 2 کار به چشم می‌خورد در صورتی که لازم بود در این میان اپیزود دیگری باشد تا تفاوت فضاها این همه به چشم نیاید.

پیش از اکران از سوی معاونت سینمایی ارشاد گفته شده بود، چند دیالوگ فیلم باید حذف شود که با چند اصلاحیه این کار انجام شد و حداقل حذفیات بر فیلم اعمال شد و جا به جایی چند سکانس مشکل را حل کرد.

برای پخش و فروش جهانی فیلم برنامه وسیعی با مدیریت بنده تدارک دیده بودیم که معاونت هنری شهرداری تهران برنامه امور پخش، اکران و فروش فیلم را برعهده گرفت و همه برنامه‌های مربوط به این امر از سوی دوستان در معاونت هنری انجام می‌گیرد.

با توجه به استقبال خوب تماشاگران از فیلم «طهران، تهران» در جشنواره فیلم فجر و استقبال خوب جامعه هنری از این فیلم تصور می​کنم دلایلی غیر از کیفیت فیلم برای نامزد نشدن آن در رشته​های مختلف مطرح باشد. یکی از دلایل می​تواند این باشد که داوران فرصت چندانی برای دیدن فیلم نداشتند یا اینکه به دلیل تعدد آثار در شرایط خوبی فیلم را ندیده​اند و همین مساله موجب شده ویژگی‌های آن مورد توجه قرار نگیرد.

معتقدم که فیلم به خاطر جنبه‌های ویژه‌ای که از نظر سینمایی دارد‌ در داخل و خارج از ایران بازتاب‌های خوبی خواهد داشت.

 

‌دلیل اکران «هیچ» خوش‌شانسی نیست

 

 

خیلی خوشحالم از اینکه «هیچ» با توانایی‌های خودش جلو آمده و اکران گرفته است. حال اگرچه این اکران حالت محدود دارد اما من به همین اکران محدود هم قانع هستم. به هیچ‌ عنوان معتقد نیستم که اکران «هیچ» به‌دلیل خوش‌شانسی من است. از اکران آن خوشحالم اما این اکران به قیمت رنج‌کشیدن و زحمت‌های بسیار بوده است و نه شانس.

از آنجا که خود را امانتدار بازیگران و عوامل فیلم می‌دانستم، ترجیح می‌دادم که فیلم توقیف شود اما هنر عوامل فیلم حذف نشود. اما به هرحال به مرور زمان و پس از رایزنی‌ها و گفت‌وگوهای فراوان اصلاحات مدنظر اداره نظارت و ارزشیابی کم و کمتر شد و در نهایت به حداقل رسید و اکنون این فیلم با حداقل اصلاحات و بدون اینکه حتی یک فریم از آن حذف شده باشد، اکران می‌شود.

در زمان ساخت فیلم به مسائلی مثل اکران فکر نکردم. من در آن زمان به این می‌اندیشیدم که 30 ‌سال دیگر اگر کسی فیلم من را ببیند، قطعا نمی‌گوید که کاهانی در چه شرایطی این فیلم را ساخته است، بلکه فقط خود فیلم را در نظر می‌گیرد.

دوست دارم که ساعت‌ها یک انسان را بدون اینکه متوجه شود زیرنظر بگیرم و به او خیره شوم. در سینما هم این نوع کنکاش در زندگی افراد را بشدت دوست دارم و انسان برایم مقوله‌ای پایان‌ناپذیر است.

پایان‌بندی «هیچ» در اصل تصمیمی است که شخصیت‌های این فیلم برای خود می‌گیرند و در این میان من‌ به ‌عنوان فیلمنامه‌نویس نقش چندانی نداشته‌ام. اگر ما زندگی این نوع افراد را در جامعه مورد تحقیق قرار دهیم متوجه می‌شویم که اغلب چنین واکنش‌هایی از خود نشان می‌دهند.

80 درصد بازیگران همان افرادی هستند که از ابتدا برای آنها فیلمنامه را نوشته بودم اما 20 درصد هم بودند که قرارداد داشتند و به‌رغم اینکه علاقه‌مند به حضور در این فیلم بودند، دیگر نمی‌شد کاری کرد.



«تسویه حساب» ربطی به مردها ندارد

ماجرای ساخت فیلم «تسویه حساب» از یک داستان واقعی شکل گرفت و یک مقدار آن را سینمایی‌ کردم. در سال 81 که در زندان بودم با رئیس این باند آشنا شدم. او دختری بود که به دلیل فشارهای اجتماعی و خانوادگی که بر او وارد شده بود کینه بسیار عمیق و حس انتقامجویی شدید نسبت به جامعه داشت و ایده فیلمم را از او گرفتم.

موضوع مطرح‌شده در «تسویه حساب» یک موضوع اجتماعی است و به مردها ربطی ندارد.

وزارت ارشاد اعلام کرده این فیلم در برخی شهرها همچون مشهد و اطراف آن، قم، زنجان، اردبیل و... اجازه اکران ندارد اما امیدوارم با تلاشی که انجام می‌پذیرد، «تسویه‌حساب» در این شهرها نیز اکران شود، چرا که معتقدم بویژه در شهر پدری‌ام مشهد که از فرهنگ بسیار عمیقی برخوردار است و تفاوت فرهنگی با تهران ندارد، این فیلم می‌تواند اکران شود.

«تسویه حساب» در 2 مرحله اصلاحیه خورد، یک بار در دوره مدیریت قبلی اداره نظارت و ارزشیابی که 2دقیقه کوتاه شد ‌و یکی در مدیریت فعلی که حدودا 2دقیقه دیگر کم شد‌ اما فیلم با این اصلاحیه‌ها و کوتاه شدن‌ها صدمه ندیده است.

اگر من به سینما به مثابه تجارت نگاه می‌کردم به‌طور طبیعی بعد از «آتش‌بس» که راحت پروانه نمایش گرفت و فروش خوبی هم کرد، «آتش‌بس» 2 را می‌ساختم نه «تسویه‌حساب» را.

اگر تاثیر منفی نمی‌گذاشت، در پایان‌بندی همه این زنان می‌مردند چون سرنوشت این زنان غیر از این نیست. وقتی از زندان بیرون می‌آیند برای این افراد هیچ شانسی وجود ندارد که یک زندگی عادی و سالم را شروع کنند.

به‌نظر مجموع واکنش‌های منتقدان با فیلم خوب بود چون جز چند نفر که یک باند خاصی هستند، بقیه خیلی خوب برخورد کردند.



«پوپک و مش ماشا‌لله» لودگی ندارد

وقتی فیلمنامه سروش صحت را خواندم متوجه شدم خوشبختانه «پوپک و مش‌ماشاءا‌لله» کمدی لوده‌ای نیست، بلکه یک کمدی دارای استیل و سبک‌دار خوبی است، در عین حال که سرگرم‌کننده است و از آن می‌توان فیلم آبرومندی درآورد.

داستان فیلم درباره دختری است که در کانادا بزرگ شده و هیچ تصور و خاطره‌ای از ایران ندارد. او با فرهنگ جامعه کانادا رشد کرده و با فرهنگ سنتی ما فاصله دارد. پوپک از کانادا به ایران می‌آید تا مدتی را درکنار عمه‌اش که هیچ وقت او را ندیده بگذراند. درست روزی که پوپک قرار است به ایران بیاید عمه‌اش سکته می‌کند و به بیمارستان می‌رود. عمه از پیشکار خود ماشاءالله که بشدت مذهبی است، می‌خواهد از پوپک نگهداری کند. تفاوت دنیای پوپک و دنیای ماشاءالله، جنگ و دعوایی را بین این 2 کاراکتر به وجود می‌آورد که ماجراهای فیلم را شکل می‌دهد.

گاهی فیلم‌هایی را می‌سازم که برای تماشاچی خیلی خاص ساخته می‌شود؛ مثل «صداها» و «شب‌های روشن» و گاهی فیلم‌هایی می‌سازم که برای تماشاچی وسیع‌تری ساخته می‌شود. «پوپک...» را برای تماشاچی انبوه ساختم، برای عموم مردم و برای خانواده‌ها.

این فیلم به نحوی در کارنامه من می‌تواند فیلم خیلی مهمی باشد. من تا به حال فیلمی برای مخاطب انبوه نساختم و این نخستین کار من است و حال اینکه چگونه جواب بدهد و چگونه با آن برخورد بشود، می‌تواند تعیین کننده باشد.

صاحبان و مدیران سینماها یک ماه گذشته فیلم را دیدند و فکر می‌کنم خیلی لذت بردند و خوب خندیدند و در نتیجه براحتی فیلم را برای اکران نوروز انتخاب کردند و بر این اعتقاد بودند که فیلم می‌تواند با مخاطب خوب ارتباط برقرار کند.


Page Generated in 0/0065 sec