1ـ این یادداشت به قلم یک تفکر است که خوب یا بد در این فوتبال حضور دارد؛ حضوری هر چند به قیمت به سخره گرفته شدن به بهانه انتقاد از جریانی که این فوتبال را به قهقرا کشیده است، تفکری که در خلوت غرغرو نامیده میشود. این یادداشت به قلم یک تفکر است که از سالها پیش با سلاح انتقاد به جنگ پروین و حجازی آمده و هیچگاه هم قصد بیرون کردن آنها را از فوتبال نداشته است.
هدف تغییر پروین بود و پروینها، ولی پروین همان ماند که بود و تودهها لب به دشنام گشودند تا پروینها را خانهنشین کنند و از این گوشهنشینی آنکه ضربه خورد تنها فوتبال ایران بود که امروز نه علمی دارد که همپای شرقیهای چشم بادامی قدم بردارد و نه جذبهای که بین 2نیمه بازیکنان را میخکوب کند تا شاید از ترس همه 45 دقیقه دوم را تا پای جان بدوند و بدوند.
2- شکست سپاهان برابر پاختاکور، صدرنشین بلامنازع لیگ برتر را در قعر جدولی جای داد که تیم دوم ازبکستان در صدر آن جای خوش کرده است. العین با صدرنشین لیگ امارات 8 امتیاز اختلاف دارد و جالب آنکه این صدرنشین همان الوحدهای است که در برابر ذوب آهن رقیب دست و پا بستهای بود که تنها به دفاع فشرده و گل نخوردن فکر میکرد.
اشتباه نکنید، قصد این مقایسه رقیبان، برد و باخت نیست بلکه شکل و فرم فوتبالی است که نمایندگان ایران برابر آنها به نمایش گذاشتند.
مس کرمان برابر الهلالی که فصل را با 16 امتیاز اختلاف با الشباب به پایان برد، نمایش مناسبتری داشت تا سپاهان برابر الشباب. یکبار دیگر دیدار مس کرمان و الهلال را تماشا کنید. مسیها 8 مرتبه از یک حمله ترکیبی یک شکل استفاده کردند ولی سپاهان در دور رفت لیگ قهرمانان آسیا هیچگاه نشانی از حملات ترکیبی و سازماندهی شده از خود ارائه نکرد. نمایش ذوب آهن برابر پاختاکور ـ که بدون شک یکی از مدعیان اصلی قهرمانی لیگ قهرمانان آسیاست ـ در یاد همه خواهد ماند، حتی اگر این دیدار با شکست ذوب آهن تمام میشد.
این همان نکتهای است که سالها تفکر نواندیش فوتبال ایران در پی آن است. برای دیدن این نکته به نگاهی احتیاج است که جهان فوتبال و دنیای فوتبال برای ایجادش سختی کشیدند؛ همان نگاهی که صفحه آنالیز و تخته سیاه دنیای فوتبال برایش فحش هم شنید ولی حتی یک قدم کوتاه نیامد.
3 -شاید سپاهان همه بازیهای دور برگشت لیگ قهرمانان آسیا را با پیروزی پشت سر بگذارد و حتی این جام را بالای سر ببرد ولی این دلیلی برای تایید تیمی نیست که نشانهای از تیم بودن ندارد و دلیلی برای تایید تیمی و تفکر فنی مربیای که نمیتواند ارزش افزوده ایجاد کند.
نه... حتی اگر این تیم قهرمان جام باشگاههای دنیا هم شود این تفکر را منتقد جریانی خواهید دید که این فوتبال را به قهقرا کشانده است. اشتباه نکنید، این تفکر با امیر قلعه نویی، علی پروین و... مشکل ندارد. دعوای ما بر سر تفکرات و هدف ما اصلاح است و نه حذف مردانی که میتوانند اگر بخواهند این فوتبال را به سقف خود برسانند.
و در آخر اینکه، این تفکر تبرزن درخت شکسته نیست. کافی است به آرشیوها رجوع کنید تا انتقادها را حتی یک روز پس از قهرمانی ببینید. اگر این روزها و پس از شکست و ناکامی فریادمان را رساتر از روزهای قبل میشنوید، معلول این علت است که: زمان شکست است که پرده از ضعفها میافتد و عریانند مشکلات برابر چشمان تودهها.