محمدمهدی بندرچی*: کشور آذربایجان محوری را نمایندگی میکند که به تحلیل آمریکاییها در موسسه CSIS واشنگتن، در مقابل محور ایران، روسیه و ارمنستان شکل گرفته است.
ایران همواره از تشکیل این محور ابراز نگرانی کرده و در دولت عدالت که به ویژگی اسرائیلستیزی شهره بود همواره مورد غضب و اعتراض ایران قرار داشت. در دولت فعلی اما، یکی از نخستین کشورهایی که به ایران دست دوستی دراز کرد همین آذربایجان بود. دیدار روسای جمهوری دو کشور و دیدار بسیار گرم الهام علیاف با رهبر انقلاب، حکایت از راهبردهای جدید این کشور و همپیمانانش با ایران دارد. دیداری که بنا به گفته محسن پاکآیین، سفیر ایران در باکو با احوالپرسی «آذری زبانی» رهبری آغاز شده و رهبران دو کشور از زبان مشترک آذری در این دیدار بسیار استفاده کردند. شاید قدری عجیب و شاید حتی مزاحگونه به نظر برسد، آنجا که روحانی در پاسخ به رهبری که در میانه دیدار از تشکیل کمیسیون مشترک سوال کردند، خبر از تشکیل کمیسیون مذکور زیر نظر محمود واعظی «وزیر ارتباطات» میدهد. خبری که با شوخی رهبری همراه شده و از محمود واعظی سوال میشود که آیا زبان آذری میداند و او پاسخ میدهد که خیر اما همسرم آذریزبان است. این حد از روابط بین ایران و آذربایجان که در سالهای اخیر کممانند است، دلیل بر انتخاب کدام مدل راهبردی است؟
آیا ایران میخواهد با مدلی از تنشزدایی به تحبیب قلوب دولت آذربایجان بپردازد؟ آیا روابط ایران و آذربایجان چنانچه به گرمی بگراید میتواند از فشارهای عدیده بر جمعیت شیعی آذربایجان بکاهد؟ آیا آذربایجان با داشتن روابط عمیق با ایران، سمت و سوی خود را از ترکیه و سیاستهای آن در قفقاز و آسیای مرکزی به سمت ایران و روسیه متمایل خواهد ساخت؟ آیا سرویسهای امنیتی منطقه بویژه اسرائیل، با نزدیکشدن آذربایجان و ایران روند ارسال نیرو و حتی تروریستهای صهیونیست به آذربایجان را متوقف خواهند کرد؟ آیا ایران میتواند با برقراری روابط، جای خود را در مقابل ترکها و اسرائیلیها در منطقه محکم کند؟ پاسخ به این سوالات نیازمند بهرهبرداری از اطلاعات محرمانه سیاست خارجی و دیپلماسی پنهان است که در اختیار سرویسهای امنیتی و تصمیمگیرندگان ارشد است.
اما با نگاهی به تحلیلهای بینالمللی که عمدتا جهت مصرف آمریکاییها تهیه و راهبری شدهاند، میتوان به منافع استراتژیک غرب و اسرائیل در آذربایجان یقین کرد. جایی که آنان میکوشند با هممحورشدن گرجستان، آذربایجان و ترکیه، امنیت اسرائیل را گسترش داده و محور روسی ـ ایرانی ـ ارمنی را تحتالشعاع تفوق اطلاعاتی ـ استراتژیک خود قرار دهند. این مساله با تمرکز اروپاییها بر گرجستان و صدور اجازه پیوستن آن به اتحادیه اروپا شکل جدیتری به خود گرفته است. با چنین اوصافی آیا آذربایجان از تیررس ائتلاف غرب خارج خواهد شد و آغاز روابط با اعتدالگرایان ایران نشان از باخت آمریکاییها در سرمایهگذاری خود روی باکو دارد؟
با توجه به سلسله انقلابات این منطقه که با شعار آزادی و اخیرا هم اقتصادی، پیدرپی جرقه میخورند، قاعدتا برای آمریکاییها نباید چندان سخت باشد که دولت باکو را با چنین بحرانهایی مواجه سازند. خاصه آنکه الهام علیاف با حکومت اقتدارگرا و سرکوبگر خود، سابقهای مداوم از فشار و رفتارهای قهرآمیز بر مردم آذربایجان به جای گذاشته است و گرایش امنیتی بسیار عجیبی در تقابل با اسلام و خصوصا منکوبکردن شیعیان و خواستهای آنان در مدل حکومت خود اتخاذ کرده است. اموری که همگی برای آماده ساختن یک کشور جهت ورود به فاز انقلابی کافی و وافی هستند. دولت آذربایجان نیز علیالقاعده از این خاصیت باخبر است و میداند با آنچه از خود در ذهنها بر جای گذاشته، بهراحتی قابلیت تبدیلشدن به یک طعمه برای انقلابیون شیعی و سنی را داراست. امری که برای آمریکا و سایر سرویسهای امنیتی این قابلیت را به نحو سلبی یا ثبوتی مهیا خواهد کرد. شاید آذربایجان میخواهد با تقرب به ایران به نحوی از ائتلاف خود با این کشور به نفع راهبرد نزدیکی تدریجی به روسیه استفاده کند. لیکن این گمان با خدشههایی مواجه خواهد بود زیرا ترس از روسیه و تلاش برای ورود ملایم به دایره دوستان آن، هم از طریق ورود باکو به اتحادهای روسیه در منطقه خاور نزدیک ممکن بود و معنای بیشتری به خود میگرفت، هم پس از رویکارآمدن دولت اعتدال دیگر نمیتوان روی همپیمانی استراتژیک ایران و روسیه مثل گذشته چندان حساب کرد. اما اگر از معادله حاضر انتگرال بگیریم و مساله را از آخر بخوانیم، مفهومیابی افزونتری در تحلیل این رابطه به دست خواهیم آورد.
میتوان این رابطه را نه با گام اولیه آذربایجان، که این بار با گام ایران و دولت اعتدال نگاه کرد. رابطهای که میخواهد از آذربایجان به عنوان رابط و Mediator بین ائتلاف غربی در منطقه «روسیه و آسیای مرکزی و قفقاز» و کشور ایران استفاده کند.
بدیهی است دولتی که بخشی از مبلغان سیاسیاش کسانی بودند که به شعار مرگ بر روسیه اعتقاد داشتند و میخواستند در تقابل خود با آرای 4 سال گذشته، چیزی شبیه درگیری امروزی که در اوکراین بر سر روسگرایی و آمریکاگرایی هست به کشور تلقین کنند، نمیتواند به خاستگاه اجتماعی خود بیتفاوت باشد و به عنوان خط حائل بین روسیه و آذربایجان عمل کند. بلکه این آذربایجان است که میتواند سنجاق اتصال اعتدال و محور ترکی ـ غربی در آسیای مرکزی و قفقاز قلمداد شود.
نقطه قابل توجه، ارتباط دیپلماتیک وزرای دفاع دو دولت باکو و تهران است. ارتباطی که میان یک متحد نظامی غرب با یک کشور ضدناتو برقرار میشود. قاعدتا نه ایران به ائتلاف نظامی و دفاعی با آذربایجان چندان نیازی دارد و نه آذربایجان با داشتن متحدان ابرقدرت خود به گسترش رابطه دفاعی و نظامی با ایران چشم طمع دوخته است اما برد تبلیغاتی این دیدار نظامی به حدی شده که بین متحدان روسیه به راحتی میتوان بوی از دست رفتن ایران و گردش به غرب در سیاستهای حوزه خزری تهران را متصاعد دید. شاید نزدیکی به هیچ کشوری از خیل دوستان و مؤتلفان با غرب به اندازه این نزدیکی با آذربایجان برای ایران حساس و تعیینکننده نباشد. چه اینکه آذربایجان نه تنها یک متحد امنیتی با دشمن درجه یک ایران یعنی اسرائیل بوده و مطمئناً خواهد بود، بلکه نمادی از اسلامگریزی میان کشورهای مسلمان آسیایمرکزی و قفقاز محسوب میشود.
این روابط که با نمادهای دیپلماسی نظامی چاشنی گرفته، قادر خواهد بود در صورت عدم حل مشکلات شیعیان به صورت دوستانه و تامیننشدن آزادیهای مذهبی و خواستهای آنان، ضربه بر وجهه رهبری ایران در جهان تشیع باشند.
از آن روی که آذربایجان دارای جمعیت شیعهای است که همواره در فشارهای دولت علیاف دست و پا زدهاند و چشم امیدشان به تنها قدرت رسمی شیعه یعنی دولت ایران بوده است، اگر مسیری دیپلماتیک برای یاری رسیدن به خود مشاهده نکنند هم از دولت ایران رویگردان شده و به سمت شیعیان عراق و مراجع آن سامان یا سایر مراجع متمایل خواهند شد، هم امکان تغییر مدل فکری و اجتماعی تشیع آنان فراهم خواهد شد؛ آنچنانکه امروز در مساله اعتراضات شیعیان بحرین به اخراج نماینده آیتالله سیستانی از منامه شاهد و ناظر بودهایم. از آنجا که سیاست خارجی دولت اعتدال مانند سایر برنامههای مدیریتی آن در هالهای از رازآلودی قرار دارد، باید منتظر بود و دانست که آیا سیاستهای منطقهای روحانی مایل به زدودن هرگونه نگاه ایدئولوژیک است یا در بطن اهداف خویش اتحادهای راهبردی با هممسلکان دینی را اولویتی اساسی بخشیده است.
*کارشناس ارشد آسیای میانه و قفقاز
دانشگاه علامه طباطبایی