حضرت عیسی(ع) دنیا را دید بهصورت عجوزهای که قدش خمیده و چادر رنگین بر سر انداخته؛ یک دست خود را به حنا خضاب و دست دیگر را به خون آغشته کرده است. فرمود چرا پشتت خمیده؟ گفت از بس عمر کردهام. فرمود چرا چادر رنگین به سر داری؟ گفت تا دل جوانان را با آن فریب دهم. فرمود چرا به حنا خضاب کردهای؟ گفت الحال شوهری گرفتهام. فرمود چرا دست دیگرت به خون آغشتهای؟ گفت الحال شوهری کشتهام.
پس عرض کرد: یا روحالله! عجب این است که من پدر میکشم، پسر طالب من میشود و پسر میکشم پدر طالب من میشود و عجبتر اینکه هنوز هیچکدام از طالبان من به وصالم نرسیدهاند.